هما سعادتمند | شهرآرانیوز؛ وصف اردیبهشت را پای نامش مُهر زده اند. شمیم بهشت دارد و روح نوازی باغهای جنان را؛ خاصه در مشهد که احوال آدم را توتهای تازه رسیده، شیرین میکنند. دُرهای سفیدی که انگار بهار خانم در دامنش ریخته تا مثل نُقل روی سر شهر بریزد و این غنیمت مردم این اقلیم است از فصل اول سال و ماهی که با آداب، تاریخ و هویت شهر سرِ گفتگو دارد.
وجود توت فراوان در ارض اقدس سال هاست سنتی را نقش زده است که بین اهالی «توت خوران» نام دارد و جایی میانه اردیبهشت تا خرداد، آدم را میکشاند پای سایه سار درختانی که دیرینگی شان سبب میشود گمان کنی هم زمان با جریان زندگی در این سرزمین، نفس کشیده و ریشه دوانده اند. اصلا توتها در مشهد یک جور میراث دار شهرند و چیزی شبیه مردمش هستند.
مزه توت خوری را هر که مشهدی بوده، حداقل برای یک بار تجربه کرده است؛ اینکه یک دمدمه سحر، وقتی هنوز تیغ آفتاب تیز نشده است، دست مادر و پدر یا خویشی را گرفته و شانه به شانه هم درحالی که سطل و پارچه همراه داشته اند، زده اند به خیابان تا در دل محلهای قدیمی یا در راه وکیل آباد قدیم، انتهای امامیه (پیش از وصل شدن به شهر)، جاده طرقبه یا خیلی نزدیک تر، در کوچه پس کوچههای حرم مطهررضوی، بساط توت تکانی را پهن کنند و این همه حظشان از بهار باشد.
این رسم را میتوان در دوره قاجار نیز دید که البته به دلیل زیاده روی مردم در توت خوری و نبود امکانات بهداشتی و درمانی گاهی سبب ایجاد دردسرهایی نیز میشده که عیش این رسم را طیش میکرده است. برای نمونه «بروز مرض به واسطه توت خوری»، خبری است که شوال ۱۳۳۹ هجری قمری در روزنامه نوبهار چاپ و منتشر میشود و به مردم چنین هشدار میدهد: «به واسطه خوردن توت اخیرا بعضی امراض در مشهد بروز نموده برحسب تصویب اطبای بلدی (بلدیه) خوردن توت، قدغن شده و اکید منع ورود توت به شهر نموده اند.»، اما درخت توت در زمین مشهد ریشه دارتر از یک سنت و آداب یا خاطره نوستالژیک است و وجودش پهلو به تاریخ و هویت شهر میزند.
مشهد را سوای گنبد طلایی حرم و عطر گلاب و سجاده زیر بازارچه و مهر و تسبیح سوغاتش با درختهای توت فراوانش میشناسند؛ توتی که بخشی از تاریخ و هویت آن شده است، زیرا کاشت آن در این اقلیم، نه اتفاقی، که بر پایه باورهای دینی و مذهبی شکل گرفته است.
در مشهد درخت توت را وقف عام میدانسته و معتقد بوده اند این درخت از ازل متعلق به عموم مردم بوده است و تا ابد، از آن همه مردم خواهد بود. در آداب مشهدی ها، میوه توت مال همه است و هیچ کس نمیتواند مالک این درخت باشد. برای همین هم کاشت آن به عنوان وقف از دیر ایام عمومیت داشته و رسم بوده است. نمونهای از این توت کاری را میتوان این روزها در خیابانهای توس، جایی که در گذشته مسیر کاروانهای زائر به مشهد بوده است، دید.
در واقع در مشهد، توت را قوت و توشه زائر به ویژه زائران فقیر و در راه مانده میدانسته اند. برای همین در همه جا از مسیر کوره راهها تا نهر و جویها را توت میکاشته اند تا خوراک زائر و مسکین باشد. این گونه بوده است که زائران فراوانی با توشه کم در اواسط اردیبهشت، از کنار درختان توت مسیرهای منتهی به حرم رد میشده و با دانه سفید شیرینی که به دهان میگذاشته اند، صلواتی میفرستاده و برای بانی کاشت این درخت طلب رحمت و مغفرت میکرده اند.
سوای این ها، گاهی درخت توت در فصلهای بی باران و خشک خراسان به قوت غالب و تنها میوه در دسترس برای مردم تبدیل میشده و تا آمدن باران و سبزی دوباره و رونق کار، حکم ناجی را داشته است. همین است که در باور مردم این شهر، کسی حق ندارد به درخت توت آسیبی برساند؛ که اگر چنین شود، یا گرهای در زندگی اش میافتد، یا داغی میبیند.
موسپید کردههای این شهر، درخت توت را مثل امامزاده، مقدس و شکستن شاخهها و قطع کردن این درخت را گناه کبیره میدانند و حتی فروش میوه یا شیره آن را هم جایز نمیدانند. این قداست تا آن اندازه بوده است که اگر در گذشته، کسی ناچار میشده توتی را از زمینی حذف کند، باید منتظر فصل زمستان میشده است؛ یعنی زمانی که درخت در خواب است و شاخ وبارش خشک. آن گاه مردم جمع میشده، با همکاری هم آن قدر زیر درخت را خالی میکرده اند تا به ریشه برسند، بعد درخت را برمی داشته و در جای دیگری میکاشته اند. در ادامه این باورها میبینیم که تا هنوز هم، وقتی درخت توتی خشک میشود، تنه آن را به داخل حیاط مسجد میبرند و از آن برای روشن کردن دیگ عزای امام حسین (ع) استفاده میکنند.
درواقع فراوانی توتستانها در اطراف مشهد و کاشته شدن این درخت در بسیاری از مسیرها و نهرهای قدیمی منتهی به حرم، از همین باور عبادی مایه میگیرد تا هم خدابیامرزی و برکت زندگی کسی باشد که آن را کاشته است و هم سیرکننده و سایه بخش مسافری که قصد زیارت دارد. جالب اینجاست که بیعاری درخت توت درمقابل اقلیم خشک مشهد نیز سبب شده است چنین سنت زیبایی تا امروز دوام بیاورد و ما درکنار درختان تنومندی که هر بهار، مردم را میهمان شیرینی خود میکنند، نهالهای جوان بسیاری را هم ببینیم که در سالهای بعد، سفره دار مردم و مسافران این شهر خواهند بود.
فراوانی درخت توت در مشهد و همچنین وجود محله نوغان که قدیمیترین محله مشهد و نام یکی از دروازههای آن نیز بوده است، سبب شده عدهای گمان کنند این نشانهها با رواج صنعت نوغان داری (پرورش کرم ابریشم) در مشهد قدیم مرتبط است و در وجه تسمیه نام این محله به وجود صنعت ابریشم بافی در گذشته این شهر هم نظر داشته باشند، اما جالب است بدانید که در هیچ جا به فراوانی این شغل در مشهد قدیم اشاره نشده و این بی ارتباط با قداست این درخت در مشهد نیست.
در کتاب «مطلع الشمس» محدوده محله نوغان عصر قاجار بین شمال و شرق حرم حضرت رضا (ع) معرفی شده که بخشی از قبرستان قتلگاه، محله کشمیری ها، غیرشمارها و چند محدوده دیگر را در بر میگرفته است. همچنین حدود هزار سال پیش، نام نوغان در کتاب «حدود العالم من المشرق الی المغرب» آمده که در آن گفته شده است در این حدود یک معدن سنگ قرار دارد و مردم از آن دیگ سنگی میسازند. شبیه این توضیح در چند منبع مکتوب دیگر هم یافت میشود؛ بنابراین دکترمحمدرحیم رهنما در کتاب «شناسایی وجه تسمیه نام محلات قدیم شهر مشهد» نوقان را با «ق» مینویسد و معتقد است که این نام، شکل تغییر یافته «نوکان» به معنی معدن تازه و نو است.
همچنین ممکن بوده به دلیل وجود قنات که مظهر آن را «کان» میگفته اند، به این نام شهره شده باشد. در کتاب «نفوس ارض اقدس» هم که در آن، شاهزاده زین العابدین میرزا، آمار نخستین سرشماری مشهد را ذکر کرده، نامی از پیشه نوغان داری نیامده است، اما برخی معتقدند این شغل نه به صورت مرسوم، که شاید به تعداد خیلی کم و انگشت شمار رواج داشته است.
این موضوع را میتوان در خبری که یکی از جراید مشهد در جمادی الاول ۱۳۴۲ هجری قمری سیاهه کرده است، دید: «اعلان تخم پیله ابریشم: آقایانی که تخم پیله ابریشم اعلا لازم دارند، شرایط آن را با مقداری که لازم دارند، معین بنمایند؛ در صورتی که معتبر باشند، داده میشود.» مخبر جریده «فکر آزاد» هم در ۲۹ ربیع الثانی ۱۳۴۱ هجری قمری مینویسد: «در این دو روزه، یک واگن ابریشم از روسیه برای حاج کاظم (احتمالا حاج کاظم کوزه کنانی) وارد شده، گویا بقیه هم دارد.»
ناگفته نماند که برابر خبرهای درج شده در جراید دوره قاجار، صنعت نوغان داری بیشتر در شهرهای خراسان مانند بجنورد و اسفراین رواج داشته است. برای نمونه یکی از این روزنامهها در خبری که ۱۹ صفر ۱۳۲۰ هجری قمری منتشر شده نوشته است: «از قرار خبر تلگرافی، چندی است یک نفر از اهالی یونان برای رواج تخم نوغان به بجنورد آمده است.»
در مورد دیگری نیزکه سال ۱۳۰۱ هجری قمری چاپ شده چنین میخوانیم: «از قرار اخبار بجنورد، در نوزدهم رجب، برف آمده و سرمای سخت کرده، سردرختی و توت ابریشم و فالیز را عموما سرما زده لکن حاصل جو و گندم بی عیب است.» ابریشم مشهد گویا در این ایام بیشتر از شهرهای یزد، یا ازطریق روسیه و انگلستان تأمین میشده است. در اعلانی با موضوع ابریشم، در کاغذ اخبار قدیمی مشهد چنین تبلیغ شده است: «همه جوره برگهای بیجستانی برای لباس بهاره و عباهای نازک یزدی تابستانی و پارچههای ابریشمی وطنی مال یزد برای چلنقه و فروش موجود است. اسماعیل منیر مازندرانی. شوال ۱۳۴۱.»
سید مهدی سیدی هم در آثار خود از دو شکل نوشتاری نوقان و نوغان استفاده میکند، اما در هیچ یک اشارهای به شغل نوغان داری ندارد. او تنها از دو شغل شعربافی و قناویزی (بافتن نوعی پارچه ابریشمی سرخ) به عنوان پیشههای قدیمی مشهد یاد میکند و میگوید: «سابقا در تمام مشهد قریب ۲ هزار دستگاه شال بافی و قناویزبافی موجود بوده که حالا کمتر نشانی از آنها باقی است. در کوچه شیخ اسماعیل نزدیک کوچه چاه نو نیز حدود ۷۰ دستگاه قناویزبافی و شال بافی پارچههای نخی (چهارقد) و دستمالهای ابریشمی دایر بوده است. علاوه بر این در بالاخیابان کوچه حوض لقمان دستگاههای پارچه بافی نخی زیاد بوده است.
در خیابان طهران هم دو دستگاه دستمال بافی موجود بوده و مرکز فروش این پارچهها هم کاروان سراهای سلطانی در خیابان طبرسی، شاهوردی خان در ضلع جنوبی حرم و ناصری و جدیدها در پایین خیابان بوده است.» این مشهدپژوه در ادامه توضیح میدهد که مشتری این پارچهها هندوستانیها و ترکستانیها بوده اند، مگر قناویز و دستمال و چارقد که در داخل هم به فروش میر سیده و گویا ابریشم این کارگاهها از تربت و کاشان تأمین میشده است.
البته او پنبه را یکی از محصولات مهمی میداند که در مشهد کشت می شده و احتمالا این محصول، ماده اولیه صنعت پارچه در شهر بوده است؛ زیرا برابر خبری هم که روزنامه «آزادی» روز ۱۰ اردیبهشت ۱۳۰۸ خورشیدی چاپ و منتشر میکند، در این ایام قرار بوده یک کارخانه بزرگ نخ تابی در خراسان افتتاح شود.
سیدی همچنین وقتی درباره فلاحت در مشهد توضیح میدهد به کشت توت هم اشاره میکند. به گفته او در این شهر پنج نوع توت از گذشته تا به امروز به ثمر مینشسته که توت رسمی پیوندی، توت بخارایی، شاه توت، توت دالخور و توت هفت زا از جمله آن هاست.