صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

لاله‌ی «واژگون» و شاهنامه فردوسی

  • کد خبر: ۱۰۷۱۷۳
  • ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۱۲:۴۲
لاله واژگون از منحصر بفردترین گونه گل‌ها و گیاهان بومی و وحشی مناطق کوهستانی ایران است که به عقیده گیاه‌شناسان به سرعت در حال انقراض بوده و زیستگاه و تعداد این گونه گیاهی بسیار کاهش یافته است.

لاله واژگون" نام یک سرده از راسته سوسن‌سانان است .این گل‌ که دارای خاصیت دارویی‌ست، درمیان بوته های گزانگبین و حتی بر روی صخره‌ها می‌روید و با زیبائی خود هر بیننده‌ای را مجذوب خود می کند.عمر این گیاه بسیار کوتاه است و گل‌دهی آن از اوایل اردیبهشت آغاز ‌شده و در فصل بارش پایان می‌یابد. لاله واژگون از گیاهان علفی پیازدار و چندساله است که تاکنون ۶۰ گونه از این گیاه شناسایی شده که ۱۵ گونه آن در ایران قرار دارد. پیاز آن به صورت یک غده متورم، گوشت‌دار بوده و دارای مقدار زیادی نشاسته و چندین عامل دارویی است و اگر تازه باشد، سمی بوده و قابل خوردن نیست .این گونه که مقاومت زیادی در برابر سرما و سازگاری ویژه‌ای با دامنه‌های سنگلاخی و صخره‌ای دارد، هرساله به دلیل برداشت غیرقابل کنترل گل و پیاز از رویشگاه‌های طبیعی، بیش از پیش در معرض نابودی قرار دارد. هر نقطه از این آب و خاک داستان و افسانه‌ای در خود نهفته داشته و هر کجای از آن نشانه‌ای از داستان‌های قدیمی و بعضا افسانه‌ای دارد؛ امروز و علیرغم دست‌اندازی‌های انسان به عرصه‌های طبیعت، هنوز هم نقاط بکر و زیبای منحصر به فردی در جای جای ایران پهناور و گستره فارس زیبا وجود دارد؛ مناطقی که هرکدام داستان و افسانه‌ خود را داشته که بر جذابیت‌های بصری آنها می‌افزاید.دشت لاله‌های واژگون بَرم فیروز شهرستان سپیدان در استان فارس که در ۹۰ کیلومتری شمال غرب شیراز واقع شده، همه ساله فصل بهار، با روئیدن این گل‌ها جذابیتی خاص داشته و گردشگرانی را به خود جلب می‌کند.مطابق آنچه فردوسی بزرگ در شاهنامه سروده، به نیرنگ افراسیاب، گرسیورز قهرمان تورانی، ناجوانمردانه گلوی سیاوش پهلوان را می‌بُرد و از جای اولین قطره خون گلوی سیاوش بر زمین قتلگاه، لاله‌ی واژگون می‌روید؛ از همین رو این لاله‌های زیبا به گل اشک نیز شهرت دارند.

در شاهنامه آمده که لاله واژگون به دلیل آنکه شاهد مرگ تلخ سیاوش بوده‌اند، از شدت شرم هیچگاه نتوانستند سر خود را بالا بگیرند.

فرودسی اینگونه ماجرا را روایت می‌کند:
چو سرو سیاوش نگونسار دید/ سراپرده دشت خونسار دید
بیفکند سر را زاندوه نگون/ بشد زان سپس لاله‌ی واژگون

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.