با فروریختن تاروپودهای اجتماعی از راه شبکههای اجتماعی روبهرو ییم. هویتها مدام نابود میشوند و کسی فرصت نمییابد هویت خود را فریاد بزند. این ملتها و فرهنگها نیاز دارند که دیده شوند تا هویتشان را بازیابند.
درحقیقت مدام با پدیده بازسازی نظام جهانی از سوی تمدنهای غربی برای منافع و جهانشناسیهای آنها روبهرو هستیم. در چنین اوضاعی، توجه به این نکته لازم است که اسلام قویترین نیروی وحدتبخش و در عین حال تکثر گرا در میان ملل اسلامی است و از دو ویژگی بسیار مهم برخوردار است:
۱. مخالفت با امپراتوریهای استبداد آسیایی
۲. تکثرگرایی دوگانه آمریکایی
همگرایی نوین خود را در جهان اسلام از راه تقسیم وظایف بر حسب تجربه تاریخی و موقعیت طبیعی و ظرفیتهای اقتصادی و سیاسی، در پهنه جغرافیای اسلامی، به منظور نیل به نظم جهانی عدالتمحور، به عنوان هدف اصلی خود دنبال کنیم تا به موقعیت ممتاز و ذاتی خود دست یابیم.
برای رسیدن به این هدف، آشنایی با خوشهفرهنگهای جهان اسلام و بهرهگیری از فرصتهای موجود در این خوشهفرهنگها از شرطهای اصلی تحقق همگرایی در میان مسلمانان است.
پس ما به سیاستهای فرهنگی کلان در سطح جهانی و منطقهای نیاز داریم. بسیاری از پیوندهای کاذب و خودساخته سیاسی و فرهنگی و اقتصادی کنونی جهان اسلام به دلیل نداشتن تکیهگاه قابل اعتماد در این گستره وسیع جغرافیایی که بیش از پنجاه کشور را دربرمیگیرد، بهصورت جبری و تحمیلی به وجود آمده است. ضمن رویکرد زنده و پویا به سرمایههای موجود در جهان اسلام، باید به همکاریهای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی با همسایگان خود و جهان اسلام در سطح بسیار گسترده ادامه دهیم.
از این راه است که خواهیم توانست بخش درخور توجهی از ساختار تمدنی مطلوب خود را رقم بزنیم و به خطوط و مرزهای ناراست و ناروای تمدنی موجود در کشورهای اسلامی پایان دهیم.