هما سعادتمند | شهرآرانیوز؛ نوروز و ایامی مانند عید فطرامسال که مناسبتهای تقویمی به چند روز تعطیلی میرسند، همیشه وقت مناسبی برای سفر است؛ سفرهای درون شهری و جادهای که سوای شیرینی هایش گاهی با آمار و خبرهای تلخی پیوند میخورند. شمار تصادفهای سالانه یا تلفات جادهای در نوروز هر سال که اغلب در نیمه اردیبهشت رسانهای میشود، یکی از همین ناگسستنیهای نامبارک است.
در هفته گذشته و پس از تعطیلات ماه مبارک رمضان، دوباره آمار تلفات تصادفات درون شهری و جادهای در صدر خبرهای رسانهای قرار گرفت و اندوه را به کلمات کشاند. برابر آنچه این اخبار منتشر کرده اند در دو ماه نخست قرن جدید، شمار کشتههای جادهای ایران بیش از هزار و صد نفر بوده که خراسان و کرمان در صدر آن قرار دارند.
همین موضوع سببی شد تا در سطرهای پیش رو گذری داشته باشیم بر نخستین تصادفهای ثبت شده در ابتدای قرن ۱۴ که هم زمان با رواج اتومبیل در کشور رخ داده است.
آذر ۱۲۷۹ خورشیدی، چرخهای اولین ماشین، جادههای ایران را زیر پا انداخت. این اتول یا کالسکه دودی که سقفی برزنتی داشته است، در حالی گذر کرد که شاه بی تصدیق قاجار، مسافر آن بود و فرمان در دست یک راننده فرانسوی قرار داشت. تقویمها به خاطر دارند که مظفرالدین شاه در یکی از سفرهایش به اروپا، این چهارچرخه آهنی را دید و چنان شیفتهاش شد که آن را خرید، در حالی که خزانه کشور خالی بوده است و نصیحت کارگزاران مبنی بر نبودِ نیاز به این غول آهنی، کارگر نمیافتد.
پس از این است که اتومبیل به مرور در تهران و سپس دیگر شهرها رواج پیدا میکند و در کنار همه مزیت هایش، به قاتل جان انسانهای بسیاری نیز تبدیل میشود. ۱۳ سال بعداز ورود نخستین اتومبیل به ایران، یک پزشک آلمانی با اتولش وارد مشهد شده، چشم اهالی شهر را به جمال این اختراع بشری روشن میکند.
ملک الشعرایبهار که در آن روزگار، مدیریت روزنامه «نوبهار» را بر عهده دارد، شخصا قلم به دست میگیرد و این خبر را در جریده خود درج میکند. او در جریده اش که ۲۶ صفر ۱۳۳۲ قمری به چاپ رسیده است، مینویسد: «چند روز قبل یکم صفر ۱۳۳۲ قمری، برابر با ۹ دی ۱۲۹۲ خورشیدی، یک دستگاه اتومبیل از راه طهران وارد مشهد شد.
این اول اتومبیلی است که به خراسان آمده و مقدم آن را باید محترم شمرد. زیرا شمایل میمون اتومبیل دلیل هیکل ماشینهای بخاری و ترنهای زیبنده است. میتوانیم امیدوار شویم که ان شاءا... به زودی از همین راه، راه آهن به طرف ما نزدیک شود. صاحب اتومبیل «دکتر پوزین» آلمانی، نماینده فابریک (لوسیس- برونینگ) در شهر هویت آلمان است.»
یک سال پس از این خبر، جریده «حبل المتین» در ۲۴ صفر ۱۳۳۳ هجری قمری ضمن اشاره به موضوع تجارت ایران و انگلستان، از انعقاد قرارداد ورود اتومبیل به مشهد خبر میدهد و میگوید: «سوای همه داد و ستدها، صحبت یک شرکت اتومبیل رانی هم هست که یک نفر انگلیسی امتیاز گرفته در مشهد راه بیندازد، ولی صحت و سقم آن هنوز مشخص نیست.»
پس از این است که خبر ورود هر اتومبیلی حتی گذری به مشهد در جراید چاپ و منتشر میشود. اخباری که نشان میدهد راننده بیشتر این اتول ها، ارمنی یا روسی بوده اند و هنوز خبری از رانندگان ایرانی نیست.
برای مثال روزنامه «رعد»، ۲۹ جمادی الثانی ۱۳۳۷ قمری چنین شرح میدهد: «اداره قشونی یک دستگاه اتومبیل سواری خریداری نموده و یک اتومبیل چی روسی را نیز برای نگهداری آن با ماهی ۲۰ تومان استخدام کرده است. اتومبیل مزبور در اداره قشونی برای مواقع ضروری و لازم، حاضر است.»
جالب است بدانید پیش از رواج اتومبیل و انواع ماشین در فرهنگ لغت عامه، کلمه تصادف که گاهی به شکل «تصادم» هم ادا میشده به معنی برخورد و روبه رو شدن دو فرد با یکدیگر بوده است. این شیوه استفاده را میتوان در جراید کاغذی دوره قاجار به وفور دید. برای نمونه، نخستین خبر تصادف مردم با یکدیگر را روزنامه «ایران سلطانی» در ۱۶ رجب ۱۳۱۹ قمری منتشر میکند.
در بخشی از این سیاهه، جریده نویس پس از توضیح اینکه راه کوچههای تنگ و باریک شهر به واسطه چیدن بساط کسبه سد شده است، میگوید: «تا حال جمعی از محترمین مکرر در این باب اظهار داشته و شکایت کرده اند و همه میبینند که از تنگی بازار و تعدی و تجاوز پارهای از کسبه، خاصه صنف بقال و علاف و میوه فروش، راه عبور و مرور بر مردم سخت شده است.
همچنین گاهی برخی از عوام که در راه رفتن ملاحظه ندارند، از تصادف به یکدیگر تولید فتنه و فساد میکنند. (منظور دعوا و زد و خورد است). علی الخصوص که غالب اعیان هم گاهی با درشکه و کالسکه میخواهند به حرم محترم مشرف شوند و تا دو سه ساعت دم بست توی بازار اسبهای متعدد، کالسکه و درشکه راه عبور اهالی را میبندند.»
خبر نخستین کشته تصادف در ایران با نام «غلامحسین درویش» معروف به «درویش خان» گره خورده است. او که یکی از موسیقی دانان نامدار روزگاراست، سال ۱۳۰۵ خورشیدی بر اثر برخورد درشکه اش با ماشینی که روزگاری متعلق به مظفرالدین شاه بوده، فوت میکند.
اما خبر نخستین تصادف در مشهد را که گویا برخورد یک لوکوموتیو با اتومبیل بوده است، جریده «مهر منیر» در ۵ ربیع الاول ۱۳۴۱ قمری چاپ و منتشر کرده است. برای این اتفاق که کشتهای نداشته، چنین نوشتهاند: «یک اتول با لوکوموتیو مصادف شده، واژگون میگردد.
لوکوموتیو چی هم بی خبر قریب سیصد قدم همان طور اتومبیل را در حالی که واژگون بوده است، میبرد. وقتی که لکومتیو چی ملتفت میشود ماشین را نگاه داشته، میبیند چهار نفر در اتومبیل هستند، یکی موسوم به محمدبیک کریم اف ترک و دیگری حسن ولد حبیب ا... شاگرد محمد بیگ، سومی صاحب اتول بوده و چهارمی یاناما نام داشته است.
به محمد بیک آسیبی نرسیده، ولی حسن لب و دندان هایش دریده و شکسته، سومی کمرش معیوب و چهارمی سرش شکافته و اتومبیل هم به کلی متلاشی شده است.»
به مرور با افزایش ماشین ها، چاپ این دست خبرها نیز در جراید شهری شدت میگیرد، آن چنان که در دوره پهلوی اول، از هر چند خبر، موضوع یکی شان تصادف است. نکته جالب در این خبرها تکرار نام خیابان سراب است که آن را به عنوان پرتصادفترین محله شهر مطرح میکند. این موضوع چند علت دارد.
نخست اینکه سراب یک محله اعیان نشین بوده که در آن اتومبیل بیشتری نسبت به دیگر محلات وجود داشته و دیگر آنکه وجود بازارچه سراب، رفت و آمد در کوچههای باریک این نقطه را افزایش میداده است.
روزنامه «آزادی» ۲۱ مرداد ۱۳۰۷ مینویسد: «چند شب قبل در کوچه سراب طفلی زیر اتومبیل آمده و یک پای او مجروح گردید. آری، نتیجه این خیابان کج و معوج باریک با این کثرت حرکت اتومبیل و گاری و درشکه آن است که باید هر روز این مناظر فجیع و رقت آور را در نظر نمایش دید.
نمیدانیم آیا وسیع کردن این خیابان خطرناک به طور جدی عملی میشود و شمایل آن مانند بلاد ملل سائره گردیده و از این وضع نکوهیده خارج میشود یا نه!» یک ماه پس از درج این خبر تلاش میشود بخشی از خیابان سراب تخریب و عریض شود، اما سراب از تصادف خالی نشده و هراز گاهی وقوع خبر تلخی در آن سیاهه روزنامهها میشود.
یکی از جراید مشهد روز ۱۶ آذر ۱۳۰۹ مینویسد: «چهار روز قبل دختری به سن ۱۳ سال در سراب جنت خیابان پهلوی مضطربانه به گلگیر اتومبیل گرفته، زیر چرخ افتاده سرش نرم و پس از ۸ ساعت مرحومه میگردد. قضیه تحت تعقیب است.»
خیابانهای این دوره سوای باریکی، دست اندازهای فراوانی داشته اند که این موضوع خود به افزایش تصادفها دامن میزده است.
جالب است بدانید تیتر بیشتر خبرهای تصادف، پرت شدن از اتومبیل یا برگشتن (چپ شدن) آن بوده است. مطبوعه آزادی ۳ مهر ۱۳۰۹ خورشیدی در خبری چنین درج میکند: «چون راه خواجه ربیع در پشت شهر، از روی و کنار چاههای قنات کشیده شده و بعضی چاهها فرو رفتگیهایی دارد و با وجود کثرت رفت و آمد اتومبیل و وسایل نقلیه محلهای خطرناکی پیدا کرده، سه روز قبل اتومبیلی که حامل یک عده بوده، روی آن چاهها گویا برگشته و یک زن فوری فوت نموده است.»
همین روزنامه در تاریخ ۳۰ تیر ۱۳۱۰ نیز مینویسد: «از مشهد خبر میدهند اخیرا حاج محمودآقا تاجر هروی به اتفاق دو پسر کوچک خود به عزم ابراهیم آباد حرکت میکند در بین راه و حینی که شوفر میخواسته اتومبیل را از روی پلی در نزدیکی زرکش رد کند، به دلیل وجود دست انداز، اتومبیل به رودخانه پرت میشود.» ناگفته نماند که در بیشتر این تصادفها قربانی، زنان و کودکان و ضربه به سر، علت اصلی مرگ بوده است: «دیروز در خیابان تهران دخترک هشت ساله شخصی نخود فروش زیر اتومبیل باری رفته، فورا سرش متلاشی شده، میمیرد. قضیه از طرف مقامات صالحه تحت تعقیب است. ۲۷ فروردین ۱۳۱۵. اطلاعات.»
در ادامه، تصادف اتومبیل با مال و حیوانات بارکش که تعدادشان بیش از اتومبیلها بوده، یکی دیگر از دلایل اصلی تصادفها در سالهای ابتدایی قرن است.
برای مثال روزنامه آزادی به تاریخ ۳ مرداد ۱۳۱۳ خبری سیاهه کرده که موضوع آن، این است: «طبق خبر واصله چند روز پیش، اتومبیل شورلت لاری که شوفر آن حاجی خان نامی بوده، عبور مینموده به یک دسته الاغ دار میرسد.
یکی از الاغها از اتومبیل رم کرده، صاحبش علی مراد نامِ پاره دوز را به زمین میزند. اتومبیل هم که به سرعت میگذشته، از روی سر علی مراد رد شده کله او را خرد نموده، فوری میمیرد. از طرف نظمیه و عدلیه جنازه به شهر حمل و دفن شده است.»
آمار نخستین تصادف دسته جمعی مشهد را هم میتوان در جراید ۲۷ مرداد ۱۳۱۵ خورشیدی دید که بیشترین آمار تلفات تا آن دوره را داشته است: «پریشب اتومبیلی که حامل یک عده زوار از اهل سبزوار بودند، در گردنه کلمبه نزدیک شریف آباد واژگون شده، عدهای مقتول و بقیه مجروح میشوند. طبق اطلاع حاصله در این حادثه ۱۱ نفر تلف شده که ۹ تن مرد، یک زن و یک طفل بوده اند.»
اما عجیبترین تصادف قرن هم در سال ۱۳۴۴ خورشیدی رخ داده است که در آن یک هواپیما با تاکسی حسنروبند فروش در طرق برخورد میکند. در این خبر که ۲۲ خرداد این سال در روزنامه خراسان به چاپ رسیده، چنین آمده است: «آقای حسن روبند فروش ساعت چهار و نیم بعداز ظهر روز جمعه که قصد داشت برای آوردن خانواده خود به رباط طرق واقع در هفت کیلومتری مشهد برود، با هواپیمای غول پیکر ارتش شاهنشاهی که حامل آقایان وکلا بوده، تصادف میکند و...»
آمار تلفات تصادفات رانندگی بعدها سبب خیابانکشیها، آسفالت راهها و وضع قوانین بسیاری میشود، ولی با این همه به دلیل رعایت نکردن قوانین و دقت کافی، این دست مسائل نه تنها کاهش نداشته که روند صعودی آن در آمارهایی که هر ساله منتشر میشود، پیداست.