هما سعادتمند | شهرآرانیوز؛ با پای سر و چشم دل، راه از بیراه ناشناخته، سردی و گرمی به جان خریده، قرنهاست میآیند و حکایت حالشان خلاصه چند بیت دفتر حافظ است که انگار در فال و قرعه ابدی زائر و مجاور این شهر نوشتهاند: «ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمدهایم/ از بد حادثه اینجا به پناه آمدهایم/ رهروی منزل عشقیم و ز سرحد عدم/ تا به اقلیم وجود این همه راه آمدهایم/ سبزه خط تو دیدیم و ز بستان بهشت/ به طلبکاری این مهرگیاه آمدهایم/ با چنین گنج که شد خازن او روح امین/ به گدایی به در خانه شاه آمدهایم/ لنگر حلم توای کشتی توفیق کجاست/ که در این بحر کرم غرق گناه آمدهایم.» و این آغاز سنت پناهبردن به حریم مطهر رضاست که پایانی ندارد.
دیدار و پناه بردن به او که قرن هاست با ضامن آهو بودن میشناسیمش، نه زمان خاص دارد، نه فصل مشخص. هر ساعتی که کبوتر دل پر زند، همان دم، ساعت پناه است و استغاثه به دوست. این دست باورها و اعتقادات قلبی و مذهبی، قرن هاست دلیل آمد و شدها به کوی خراسان بوده و هست، آن چنان که آیینها و سنتهایی را نیز شکل داده و ماندگار کرده است. یکی از آیینهای پناهندگی به حرم که قدمتی دیرینه داشته، بست نشینی است؛ حریم و دایره امنی که پیش از ورود به صحنها قرار گرفته و هر که به آن وارد شود، در پناه است.
محمد حبیبی در پژوهشی با عنوان «بست و بست نشینی در حرم امامرضا (ع)» میگوید: «اصطلاح بست نشینی که امروزه مفهوم تاریخی خود را از دست داده، در گذشته به معنی پناه جستن و متحصن شدن در اماکن مذهبی مورد علاقه مردم بوده است. بست در عرف و زبان فارسی یعنی حریم امنی که انسان یا جانداری در پناه آن از تعرض و تعدی محفوظ بماند.»
شاید برایتان جالب باشد که بدانید در گذشته، سوای حاجت خواهی، درماندگان بسیاری به رسم امان خواهی، حق خواهی، در اعتراض به ظلمی یا گرفتن حاجتی بست مینشسته اند؛ زیرا در گذشته مأموران دولتی و عمال حکومتها نمیتوانستند از این نقطه فراتر بروند و اداره و انتظامات بستها در اختیار کارگزاران آستان مقدس بوده است.
این قانون بعدها سنت مصونیت جانی و بخشیده شدن مجرمان و گناهکارانی که خود را به بستها میرسانده اند، هم رواج میدهد که این مورد را بیشتر میتوان در دوره زندیه و قاجار دید.
تاریخ نگاران میگویند که کریم خان زند هر گاه مجرمی به بست حضرت عبدالعظیم در ری یا به حرم مطهر امام رضا (ع) در مشهد پناه میبرده و بست مینشسته است، اگر قاتل نمیبوده، به او امان میداده و به حرمت مکان مقدس از رساندن آب و آذوقه به پناهنده نیز ممانعت نمیکرده است.
همچنین در دوره قاجار بست پرترددترین مسیر برای ورود و خروج زائران و مجاوران محسوب میشده است. علاوه بر این، مجموعه بستها طوری بنا شده است که زائر میتوانسته محل اسکان و فروشگاههایی را برای تهیه نیازهایش در داخل این محدوده پیدا کند. اجاره این مغازهها که طالبان زیادی داشته، از مغازههای دیگر نقاط بیشتر بوده و هست.
خانیکوف روس در شرح خاطرات خودش از مشهد به این نکته اشاره میکند و میگوید: «بهترین حمام ها، غنیترین بازارها و مهمترین مدارس را میتوان در این نقطه از محله مقدس (منظور حرم امام رضا (ع) است) دید. بست نشینی که گویا از دوره صفوی رواج یافته بوده، در دوره پهلوی اول منسوخ شده و مجرمان و معترضان تحت تعقیب قرار میگیرند، اما این سنت که در دوره قاجار به شکل مبارزات اعتراض گونه و تحصن رخ عیان کرده بوده، جانی دوباره میگیرد. معروفترین این تحصن هارا میتوان در دوره اعتراض به قرارداد تنباکوی عصر ناصری، در دوره مبارزات مشروطه و همچنین اعتراض به کلاه پهلوی و قیام مسجد گوهر شاد دید.
یکی از شیوههای پناه جویی به امام ضامن (ع) را میتوان در تاریخ «بازار زنجیر» نیز دید؛ جایی که تنها یک زنجیر بین درگاه بازار و حرم مطهر قرار داشته و هر که از آن میگذشته در دایره لطف و اکرام حضرت دوست بوده است؛ خواه مجرم باشد یا از جور حاکمی به امان خواهی آمده باشد.
این نکته را «احمد ماهوان» در کتاب «تاریخ بازارها» وقت اشاره به وجه تسمیه نام بازار زنجیر به خوبی بیان میکند: «در زمان قدیم پیرامون حرم حضرت رضا (ع) در دو سوی تنها خیابان سراسری مشهد (بالا خیابان و پایین خیابان) که به صحن عتیق منتهی میشد، محدودهای امن و فضای درگاه مانندی به نام «بست» ساخته بودند که تعقیب بزهکاران و جلب و توقیف آنان در داخل آن محدوده ممنوع بود.
دومین معبر و گذرگاه وسیع منتهی به حرم، غیر از بالا خیابان و پایین خیابان نیز بازار سراسری مشهد بود که لازم بود همانند بست، نقطهای را که به نام محدوده امن پناهندگان به حضرت مشخص نمایند و، چون ساختن درگاه در بازار میسر نبوده، در یک فضای مدور و میدانچه درون بازار به نام هشتی در مقابل سرای شال فروشان قدیم، زنجیری بلند از روزنه گنبدی سقف بازار آویخته بودند.
این زنجیر از نیمه راه به دو شاخه تقسیم میشد که هر شاخه آن را به پایهای از دیوار طرفین بازار بسته بودند. این زنجیر آویخته از سقف بازار در نزدیکی سردر دهانه بازار به فلکه قدیم حضرت بود و همانند بست مشخص کننده حریم امن آستانه به شمار میرفت. ورود خارجیان و افراد غیر مسلمان به داخل بست یا جلوتر از زنجیر ممنوع بود.
در زمان حکومت پهلوی محدودیت ورود خارجیان برداشته شد و نیز بست نشینی یا پناه جویی به این مکان مقدس ممنوع و آن زنجیر هم برداشته شد. به این دلیل این بازار را زنجیر مینامیدند که قندیلهایی از آن آویزان بود و در شبهای سرور و اعیاد رسمی و نیز ایام سوگواری از آن زنجیر چراغ فانوس، شمعدان، مشعل، پرده و پرچم و همچنین علم و بیرق عزاداری میآویختند. بازار زنجیر که در مجاورت حرم مطهر و مسجد گوهرشاد بود، مرغوبترین بخش بازار قدیم مشهد بود و از اهمیت تجاری و کسبی ممتازی برخوردار بود.»