به گزارش شهرآرانیوز؛ حضور در زندان و مصاحبه با زندانیان جرائم غیرعمد و مشاهده انسانها از هر قشر و طبقه اعم از راننده، بازرگان، مکانیک، پزشک، مهندس، روحانی، صنعتگر، مخترع، کاشف، آموزگار، نجار، بنا، نقاش، زن، مرد، پیر، نوجوان و جوان نشان میدهد که حوادث منحصر به قشر خاصی از جامعه نیست، بلکه همه اقشار را در برمی گیرد.
حوادث بی آنکه آدمی بخواهد بی خبر از راه میرسند و اینجاست که اگر فرد کارگر، کارمند ساده یا از دیگر اقشار آسیب پذیر جامعه باشد، از طرفی با فرهنگ بیمه نیز آشنا نباشد و بدتر از آن اطرافیانش نیز دست کمی از خودش نداشته باشند، تنها یک حادثه، شیرازه زندگی او و خانواده سرپرست ازدست داده را از هم میپاشد.
در فرایند توسعه، شاهد بخشی از جامعه هستیم که گرفتار فقر شده اند، به گونهای که یک حادثه، مثل تصادف، یک بیماری صعب العلاج، مهریه نامعقول، پرداخت نشدن نفقه به دلیل بیکاری موجب بدهکار شدن و سقوط افراد شده است. این واقعیت تلخ، گزنده و تأسف بار را تنها میتوان در زندان و در گفتگو با زندانیان نیازمند و درمانده درک کرد.
به زندان افتادن افراد به دلیل بدهکاری به ویژه در جرائم غیرعمد، آثار زیان باری را نه تنها برای مددجویان و خانواده آنان در بر دارد بلکه قربانیان جرم نیز باید این آثار و زیانها را تحمل کنند.
لطمات روحی و روانی، فسادهای اخلاقی، اعتیاد و دیگر آسیبهای اجتماعی از عواقب این مسئله است که از جنبههای فردی، خانوادگی و اجتماعی شایان بررسی و تأمل است، اگرچه بخشی از آسیبها با پرداخت دین از طریق ستاد دیه، ازیک طرف برای خانواده آسیب دیده و از طرف دیگر برای خانواده آسیب رسان جبران پذیر است، ولی بخش عمدهای از این صدمات، از جمله فساد و فحشا، اعتیاد به مواد مخدر، خدشه دار شدن هویت جوانان و نوجوانان در زمانی که شخصیت آنان در حال شکل گیری است، متلاشی شدن کانونهای خانوادگی بر اثر طلاقهای ناخواسته از جمله مواردی است که جبران آن کاری بسیار سخت و بعضا غیرممکن به نظر میرسد.
خانوادههایی که یکی از والدین آنها در زندان به سر میبرند، دچار نابسامانی میشوند و خانوادههای نابسامان در اختلال شخصیتی رفتار کودکان نقش بسزایی دارند، طبق تحقیقات به عمل آمده مشخص شده است که حدود ۵۰ درصد چنین کودکانی از زندان و بزهکاری سر درمی آورند. زندانی شدن فرد علاوه بر آثار سوء پیش گفته بر روی فرزندان، متوجه همسر زندانی نیز میشود، به خصوص در مواردی که حبس طولانی باشد، همسر تمایل بیشتری به طلاق پیدا میکند.
گسترده شدن دامهای شیطانی در مسیر راه این زنان نه تنها فساد اخلاق و تباهی را برای آنان در بردارد، بلکه تهدیدی برای سلامت اجتماع خواهد بود. ساده اندیشی است اگر فکر کنیم انسان بدون توجه به حوادث و اتفاقات پیش گفته در اطراف خود، با تصور مراقبت از خانواده، میتواند آنان را از خطرات در کمین مصون نگه دارد. بدون شک اگر آتشهای شعله ور شده مهار نشود، خانوادههای متعددی دچار این آسیبها خواهند شد.