سعیده فتحی/شهرآرانیوز، فدراسیون بسکتبال سرانجام سعید ارمغانی را به عنوان سرمربی جدید تیم ملی ایران برگزید، تا او پس از ۲۰ سال به تیم ملی ایران بازگردد و سکان هدایت را خیلی زود از مصطفی هاشمی بگیرد. محمد کسایی پور، مهران آتشی و زلاتکو جوانوویچ نیز به عنوان اعضای کادر فنی معرفی شدند.
به نظر میرسد در شرایطی که فدراسیون عجالتاٌ توان استخدام مربی خارجی را ندارد انتخاب ارمغانی منطقیتر از سایر گزینهها باشد. در سالهایی که محمود مشحون ریاست فدراسیون بسکتبال را برعهده داشت عدهای انتقاد میکردند که چرا از مربیان ایرانی در تیمهای ملی استفاده نمیشود و مشحون هم همیشه اعتقاد داشت که سرمربی خارجی برای تیم ملی بهتر جواب میدهد، با این حال در اواخر دوران مدیریتش مهران حاتمی را به عنوان سرمربی تیم ملی انتخاب کرد.
اما با آمدن رامین طباطبایی به فدراسیون پرونده مربیان خارجی به کلی بسته شد و زمینه حضور مربیان ایرانی فراهم شد. مهران شاهین طبع حدود ۵ سال به همراه فرزاد کوهیان سکان هدایت تیم ملی را برعهده داشت و با اینکه به رقابتهای جام جهانی و المپیک راه یافت، اما تیم ملی در زمان او با حواشی مختلفی از خط زدن بازیکنان شایسته و اضافه کردن دورگههای بی کیفیت به لیست تیم ملی گرفته تا ایجاد مشاجره میان بازیکنان تیم و ... دست و پنجه نرم کرد.
پس از این اتفاقات نوبت به مصطفی هاشمی رسید و اگرچه او مدت بسیار کمتری در کنار تیم ملی بود و تمام تلاشش را کرد تا در آن برهه تیم ملی را از آشفتگی بیرون بیاورد اما باخت به قزاقستان و پس از آن حواشی انتخابات فدراسیون باعث شد داستانهایی پیش آید که برازنده این مربی نبود. هاشمی شاید اگر در آن برهه هدایت تیم ملی را برعهده نمی گرفت در شرایط بهتری می توانست برای مدت بیشتری در کنار تیم ملی باشد اما او ریسک کرد و بعد از چهار بازی هم کنار رفت تا نوبت به مربی بعدی برسد.
خروج از دو قطبی شاهین طبع-هاشمی
به هر ترتیب بسکتبال ایران در سالهای اخیر به دو قطب شاهین طبع و هاشمی تبدیل شده بود که هر دوی آنها هم امتحان خود را پس دادند و تیم ملی را برای مدتی همراهی کردند، در برخی موارد موفق بودند و در برخی موارد هم ضعیف کار کردند. البته باید داستان مربیان بسکتبال ایران را در یکی دو دهه اخیر به یک مربع تشبیه کرد که ۴ ضلع به نامهای مهران حاتمی، مهران شاهین طبع، فرزاد کوهیان و مصطفی هاشمی داشته است. سالهاست چه در لیگ برتر و چه در تیمهای ملی این مربع با چرخش خود در حرکت وضعی است و در چنین شرایطی منطقیترین راه برای فدراسیون داوری خروج از این مربع بود، تا شاید با این حرکت انتقالی و با ایجاد فضایی آرام و اتمسفری جدید بتوانند امور تیم ملی را بهتر پیش ببرد.
اسپانسر ارثی که از طباطبایی به جا ماند
خیلیها انتظار داشتند که فدراسیون با یک مربی خارجی به توافق برسد و بدون شک وجود یک مربی باتجربه خارجی هم بسیار میتوانست به تیم ملی کمک کند، اما یک مشکل اساسی سر راه فدراسیون جدید قرار داشت و آنهم اسپانسری است که ارث و یادگاری طباطبایی در بسکتبال ایران محسوب میشود. اسپانسری که حدود یک سال دیگر با فدراسیون قرارداد دارد و از همین رو منابع مالی لازم برای استخدام مربی خارجی فعلا فراهم نیست تا زمانیکه فدراسیون بتواند با حامیان قویتری وارد مذاکره شود و از لحاظ مالی خود را تقویت کند.
در چنین شرایطی شخصیتی مانند سعید ارمغانی که هم از لحاظ فنی چهرهای مقبول در جامعه بسکتبال ایران است و هم ارتباطاتی مشخص و سودمند در حرفه خود دارد، به نظر میتواند به تیم ملی کمک کند. سالها حضور در بلوک شرق اروپا که بسکتبال همواره از ورزشهای نخست این جغرافیا بوده و گذران زندگی حرفهای در مجارستان از یکسو و دوری از حواشی بسکتبال ایران و غریبگی با خط کشیها و گروهبندیهای خاص از سوی دیگر، شخصیتی برجسته و کارآمد از ارمغانی ساخته است. به عبارت دیگر، بهترین آلترناتیو مربی خارجی و برون رفت از مربع مربیان داخلی، سعید ارمغانی بود.
کمکهای باتجربه
کمکهای سعید ارمغانی نیز چهرههای شناخته شدهای هستند. محمد کساییپور سالها در عرصه مربیگری حضور داشته و ریاست کمیته سه نفره را هم عهده دار بوده است. مهران آتشی نیز سالها در تیمهای ملی حضور داشت و در کار پایه فعال بود. زلاتکو جوانوویچ هم که سابقه بازی در لیگ ایران را دارد و در تیمهای توزین الکتریک کاشان و نفت آبادان به میدان رفت و با نفت به فینال سوپرلیگ ایران نیز راه یافت. زلاتکو سرمربی بی سی کومارنو در سوپر لیگ اسلواکی بوده و حالا گویا به درخواست ارمغانی دوباره راهی ایران خواهد شد تا این بار در عرصه مربیگری فعالیت کند. ناگفته نماند محمد کسایی پور دیگر در دپارتمان سه نفره سمتی ندارد و همه هم و غم او از این پس تیم ملی است. سازمان سه نفره هم زیر نظر صنم کوهی و نوید ارازشی به عنوان دبیران اجرایی به فعالیتهای خود ادامه خواهد داد. سرپرست تیم ملی هم که یکی از پیشکسوتان و بزرگان بسکتبال ایران است، رضاشجاع پور که خود زمانی از مربیان سازنده بوده و بازیکنانی همچون مصطفی هاشمی را پرورش داده است. تیمهای هما و ایران نارا سالها با هدایت او در رقابتهای بسکتبال میدرخشیدند.
صبر و حوصله
به هر حال باید کمی صبوری به خرج داد و فرصت لازم را در اختیار کادر فنی جدید هم گذاشت تا آنچه در چنته دارند، عیان شود. بیگمان نمیتوان قصاص قبل از جنایت کرد، همانطور که به شاهینطبع و طباطبایی حدود ۸ ماه زمان دادیم تا برای بازیهای آسیایی آماده شوند، حالا هم باید به ارمغانی و داوری این زمان را بدهیم تا با آرامش خاطر پیش روند. یادمان نرفته که استارت نسل طلایی بسکتبال با حضور سعید ارمغانی در زمان ریاست دکتر غضنفری خورد و حالا هم که ستارههایی مانند صمد نیکخواه بهرامی، مهدی کامرانی، حامد آفاق و اوشین ساهاکیان دیگر در تیم ملی نیستند و حامد حدادی هم مثل سابق نمیتواند تمام بازیها کنار تیم باشد، بدون شک کار سختی در انتظار این گروه است. امید میرود فضایی مشابه آنچه زمان غضنفری در بسکتبال ایران بوجود آمد، ایجاد شود و با اعتماد به جوانها و میداندادن به آنها ضمن گارانتی تیم ملی در آینده و حفظ موجودیت و اعتبار بسکتبال ایران در جمع بزرگان قاره کهن، دورنمایی زیبا برای بسکتبال ایران حتی فراتر از مرزهای قاره ترسیم شود.
بدون شک هیچ چیزی برای جامعه بسکتبال مهمتر از داشتن یک تیم ملی باصلابت، قدرتمند و سالم نیست. تیمی که هم از لحاظ فنی قوی باشد و در رقابتها مقابل حریفان بدرخشد، هم از لحاظ روحی و جسمی در شرایط ایده آلی قرار داشته باشد.
همدلی حلقه گمشده بسکتبال ملی ایران
همبستگی و همدلی دیگر حلقه گمشده بسکتبال ملی ایران است. متاسفانه در سنوات گذشته، پدیده ویرانگر چند صدایی و چند دستگی در تیم ملی موجودیت پیدا کرد و زمینه ساز بروز اختلافات متعددی شد. همه اینها ضرباتی سهمگین بر پیکره بسکتبال ایران وارد آورد و امیدواریم با آمدن سعید ارمغانی این حواشی جای خود را به آرامش و فضای مناسب برای پیشبرد اهداف مهم بسکتبال دهند. همچنین جامعه بسکتبال ایران که به یقین دل نگران این ورزش هستند، اگر کنار نقدهای سازنده و کاربردی، بیش از هر زمان همدل و همقدم باشند، بسکتبال ایران جان دوبارهای میگیرد و از این بزنگاه تاریخی با سربلندی بیرون می آید.