صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

کمک‌داور بازی ذوب و تراکتور: گروهی می‌خواستند من را بکشند!

  • کد خبر: ۱۰۸۹۸۸
  • ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۱۲:۱۳
ادعای کمک‌داور بازی ذوب‌آهن-تراکتور که خودروی او در نزدیکی تهران چپ کرد.

به گزارش شهرآرانیوز؛ بازی تیم‌های ذوب‌آهن و تراکتور در هفته بیست‌و‌هفتم لیگ برتر فوتبال ایران با حواشی زیادی همراه بود. اوج تنش‌ها در دقیقه‌۹۰ و زمانی شکل گرفت که تیم داوری گل مسعود ابراهیم‌زاده را مردود اعلام کرد. پس از مردود اعلام‌شدن این گل، مهدی تارتار و کادر فنی ذوب‌آهن اعتراض شدیدی به داور وسط و به ویژه مرتضی یوسف‌شهریاری، کمک‌داور دوم، داشتند و معتقد بودند تصمیم او اشتباه بوده و همین اتفاق موجب شده است سه‌امتیاز از دست آن‌ها برود.

اما پس از این بازی نیز اتفاقاتی جنجالی برای مرتضی شهریاری که گل را مردود اعلام کرده بود، افتاده است. به نظر می‌رسد خودرو او قبل از اینکه به تهران برسد، واژگون شده و این کمک‌داور در مصاحبه با ورزش ۳ مدعی شده عوامل غیر‌طبیعی در رقم‌خوردن این اتفاق تأثیر داشته است!

پس از اتمام بازی ذوب‌آهن‌-‌تراکتور چه اتفاقی افتاد؟

بلافاصله پس از اینکه سوت پایان زده شد، آقای تارتار، سرمربی تیم ذوب‌آهن، تا مرکز زمین آمد و بنده را لمس کرد که بنده هیچ واکنشی نشان ندادم؛ اما این تحریک تارتار موجب شد تا نیرو‌های امنیتی حاضر در ورزشگاه فولادشهر، بیشتر از تیم داوری محافظت کنند و ما را تا رختکن همراهی کردند. با توجه به صحبت ناظر مسابقه و داوران، تصمیم گرفتیم مدت زیادی در رختکن بمانیم تا هجمه‌ها و تشنج‌ها بخوابد و به‌راحتی استادیوم را ترک کنیم.

راحت از فولادشهر رفتید؟

وقتی از رختکن بیرون آمدیم، باز هم افراد منتسب به مسئولان و کادر فنی ذوب‌آهن و برخی تماشاگران که البته چهره‌های آن‌ها نشان نمی‌داد هوادار باشند، الفاظ نامناسبی علیه ما استفاده کردند. نیروی‌های امنیتی آنجا بودند و تهدید‌ها و فحاشی را دیدند و به‌همین‌دلیل ما را تا هتل محل اقامت همراهی کردند.

دوباره به هتل برگشتید؟

تصمیم گرفتیم شب در هتل بمانیم و روز بعد اصفهان را ترک کنیم، اما صبح روز یکشنبه وقتی قصد داشتم اتاق خودم را تحویل بدهم و به‌سمت تهران حرکت کنم، اتفاقی عجیب افتاد.

چه اتفاقی؟

ساعت‌۷ صبح یک فرد (که بعدا متوجه شدم هوشنگی، سرپرست تیم ذوب‌آهن بوده است)، پس از اینکه من را در لابی هتل دید، با صدای بلند شروع به الفاظ تهدیدآمیز و توهین‌آمیز کرد و می‌گفت همین آقا ما را خانه‌خراب کرد، کاری کرد تا واریزی ۱۲۰‌نفر یا ۱۲۰۰‌نفر نیروی ذوب‌آهن با همین کار (آفساید‌گرفتن) به تأخیر بیفتد و جلوی پاداش‌ها را گرفتند. با صدای بلند داد می‌زد و می‌گفت ما را خانه‌خراب کردی و....

بالاخره از هتل رفتید؟

کمی زمان برد تا وسایلم را در ماشین بگذارم و از پارکینگ هتل بیرون بیایم. سرپرست ذوب‌آهن هم دوباره من را تا دم در هتل دنبال می‌کرد. نمی‌دانم شاید می‌خواست ماشینم را شناسایی کند یا هر چیز دیگری!

ماجرا همین‌جا تمام شد؟

خیر؛ با توجه به تهدید‌هایی که شنبه‌شب (پس از مسابقه) و صبح روز یکشنبه که قصد حرکت داشتم، برخی صحنه‌ها و تحرکات مشکوک در جاده دیدم که توجهی به آن‌ها نداشتم؛ اما وقتی در اتوبان قم- تهران به بیست‌کیلومتری تهران رسیدم، یک ماشین سورن مشکی‌رنگ پشت‌سر ماشین بود و ماشینم را از جاده منحرف کرد و شرایطی رقم زد که خودرو من واژگون شد. ماشین من روی سقف ایستاد که خدا‌را‌شکر با کمک برخی افراد حاضر در صحنه از ماشین بیرون آمدم. به کمک مردم ماشین به کنار جاده منتقل شد تا ترافیک برطرف شود، اما از حدود ساعت۱۳:۴۰ روز یکشنبه که این اتفاق افتاد، تا حدود ساعت۱۷ در همان محل حادثه بودم که پلیس، مأمور راهنمایی و رانندگی و‌... آمدند و تصادف و این اتفاق را گزارش کردند.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.