صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

آهن قراضه با ارزش

  • کد خبر: ۱۱۱۳۸
  • ۱۷ آذر ۱۳۹۸ - ۰۷:۵۶
ماجرایِ موتور برق عتیقه مرسدس بنز و تأمین روشنایی باغ نادری
محمدکاملان
دبیرشهرآرامنطقه ۱۰
یکی از عجیب‌ترین چیز‌هایی که می‌توانید در باغ نادری پیدا کنید، یک موتوربرق عتیقه با آرم مرسدس بنز در گوشه‌ای پرت از باغ است که نه اطلاعات درست‌وحسابی و به‌دردبخوری روی پلاک برنجی چسبیده به آن نوشته‌اند و نه راهنمایان موزه درباره‌اش توضیحِ درخوری به بازدیدکنندگان می‌دهند تا هیچ‌کس از فلسفه وجود این جسم سبز به نسبت عظیم‌الجثه در باغ نادری سر درنیاورد و طرفش نرود. حتی مسئولان باغ نادری را هم شماتت کنند که چرا چنین وسیله بی‌ربطی را آورد‌ه‌اند وسط باغ و منظره‌اش را خراب کرده‌اند. درحالی‌که این موتور برق بخشی از تاریخ برق در شهر مشهد است و حدود ۵-۴ سال پیش از وسط آهن‌قراضه‌های انبار باغ‌موزه نادری که قرار بود به ضایعاتی‌ها فروخته شود پیدا و مرمت شد تا در این موزه روایتگر بخشی از تاریخ برق مشهد و نحوه تأمین روشنایی باغ نادری باشد که نشد.
اولین کسی که پای برق را به مشهد باز کرد، حاج محمدباقر میلانی یا رضایوف بود که در زمان مظفرالدین شاه یک موتور برق زغال سنگی انگلیسی خرید و وقف حرم امام رضا (ع) کرد. بعد از او هم حاج امیر رضوی موتور برق دیگری خرید و به حرم بخشید تا این دو وسیله نزدیک به ۳۰ سال بار تأمین برق حرم و بخشی از شهر را به دوش بکشند. تا قبل از سال ۱۳۳۶ که شرکت برق منطقه‌ای خراسان تشکیل شود، برق مشهد و خانه‌های مردم را کارخانه‌های برق خصوصی مثل خسروی، جواهری، عشرت‌آباد و جعفرزاده تأمین می‌کردند. مثلاً قیمت کنتور برق جواهری که ارزان‌ترین برق مشهد بود به ۲۰۰ تومان می‌رسید و هزینه نصب هم ۱۵ تومان بود. طبق اسناد موجود برق جواهری حدود ۵ هزار کنتور تک فاز داشت و برق خیابان‌های خواجه‌ربیع، کوچه حسین‌باشی و سعدآباد را تأمین می‌کرد. اما هیچ‌کدام از کارخانه‌های برق مشهد نتوانستند از عهده روشنایی باغ نادری بربیایند. چون قرار بود همه باغ به سبک پارک‌های اروپایی شب‌ها تا خودِ صبح با نور چراغ روشن باشد که دستگاه‌های بعضاً قدیمی کارخانه‌های برق و ظرفیت محدودی که داشتند، توانایی روشن نگه‌داشتن باغ نادری را در شب از آن‌ها گرفته بود. مسئولان انجمن آثار ملی ایران و متولیان باغ نادری در مشهد تصمیم می‌گیرند که خودشان مستقل از کارخانه‌های برق مشهد، روشنایی و برق آرامگاه نادرشاه افشار را تأمین کنند. ثمره این تصمیم خرید یک موتور برق دیزلی مرسدس بنز از آلمان شد. موتوربرقی که توان محدودی داشت و فقط می‌توانست محوطه باغ نادری را روشن نگه‌دارد و برقی که این مجموعه نیاز داشت تأمین کند. آن‌طور که قدیمی‌های محله هاشمی‌نژاد می‌گویند باغ‌موزه نادری تنها پارک و باغی بود که داخلش چراغ داشت و از شب تا صبح روشن بود. درست زمانی که در دهه ۵۰ شرکت برق منطقه‌ای خراسان راه افتاد و کارخانه‌های برق جمع شدند و وظیفه تأمین روشنایی خانه‌ها بر دوش نیروگاه مشهد و واحد‌های اِلین آن افتاد، موتوربرق دیزلی باغ نادری هم جمع و این مجموعه هم به شبکه برق سراسری متصل شد. حدود ۵۰-۴۰ سال بعد، موتوربرق مرسدس معروف باغ‌موزه که احتمالاً تعداد انگشت‌شماری از آن در دنیا پیدا می‌شود، از دل انبار باغ نادری بیرون آمد و قرار بود که به‌عنوان آهن‌قراضه به ضایعاتی‌ها فروخته شود که مدیران وقت این موزه پی به ارزش این موتوربرقِ تاریخی بردند و جلوی این کار را گرفتند. شرایط نامناسب نگه‌داری در طول این سال‌ها باعث شده بود که موتوربرق مرسدس به‌طورجدی آسیب ببیند و به بازسازی نیاز باشد. کار بازسازی و مرمت این موتوربرق به هاشم نساج کریمی، پدر ماشین‌های کلاسیک ایران سپرده شد. کسی که موزه خودروی ایران را تأسیس کرد و کارش بازسازی خودرو‌های قدیمی است. آخرین کار یا بهتر بگوییم شاهکارش هم بازسازی مسکوویچ معروفِ دکتر علی شریعتی بوده است. ادامه ماجرای بازسازی موتوربرق دیزلی مرسدس را از زبان خودِ نساج بخوانید: «زمانی که آمدم باغ نادری، به من گفتند می‌خواستند این موتوربرق را به همراه بقیه ضایعات آهنی بفروشند که جلوی‌شان را گرفته‌اند. این موتور واقعاً ارزشمند است و لنگه‌اش شاید در دنیا پیدا شود. آلمانی‌ها به این موتوربرق‌ها می‌گویند سیار. زمان جنگ جهانی دوم تعداد زیادی از این‌ها را از زیرخاک درآوردند و به کار گرفتند. وظیفه این‌ها تأمین برق خطوط جنگی بود. یکی از همین موتوربرق‌ها را می‌گذاشتند پشت کامیون و هر جا که نیرو‌ها می‌رفتند، پشت سرشان حرکت می‌کرد. بعد از جنگ هم این‌ها را به کشور‌های دیگر می‌فروختند. چون به درد برق‌رسانی به مکان‌های کوچکی مثل باغ نادری می‌خورد. این موتوربرق را که از انبار درآوردیم، دینام و رادیاتش خراب بود و ظاهرش هم به رنگ‌آمیزی نیاز داشت. جالب بود که آرم بنز روی رادیاتش بعد این‌همه سال هنوز سالم بود. خیلی گشتم تا یک اوستاکار وارد به این موتور‌ها پیدا کردم و افتادیم به جانِ این موتوربرق دیزلی تا درستش کنیم. هیچ اطلاعاتِ تاریخی هم از این نوع موتور‌ها نداشتیم. در سایت‌های خارجی و ایرانی این‌قدر دنبال گشتم تا بالاخره همین چیز‌هایی که گفتم را یافتم. تقریباً ۶، ۷ ماه طول کشید تا موتوربرق مرسدس سرپا شد و ما هم آن را صحیح و سالم، مثل روز اولش، تحویل مسئولان باغ نادری دادیم. یادم هست زمانی که روشنش کردیم، یک دودِ سفید همه باغ را برداشت. راستش برای خودم در این کار هیچ دستمزدی نگرفتم، چون برای تاریخِ شهرم کارکردم و فقط پول آن اوستاکار را دادم.»
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.