گپ و گفتی با روحالله نوآبادی، دبیر انجمن اسلامی دانشجویان نواندیش دانشگاه فردوسی مشهد درباره غیبت ۱۶ آذر حسن روحانی در دانشگاهها، فعالیتهای تشکلهای دانشجویی و فضای سیاسی دانشگاهها
علی غدیری| حسن روحانی از ابتدای دولت یازدهم بر ارتباط مستمر با دانشگاه و دانشجویان تأکید داشت و بسیاری از سخنرانیهای او ناظر بر ضرورت تغییر فضای دانشگاه در مقایسه با گذشته بود. همین تأکید سبب شد حدود ۷۰ تشکل جدید در دوره او صاحب مجوز فعالیت شوند و دانشگاه شمهای از پویاییهای گذشته خود را بازیابد. روحانی برای آنکه حسن نیت خود را به دانشجویان اثبات کند، ۱۶ آذر هر سال، روزی که در تقویم رسمی کشور متعلق به دانشجویان است، در دانشگاه حاضر میشد و با آنان بیپرده گفتگو میکرد. این روند از سال ۹۲ تاکنون بیوقفه ادامه داشت، اما ۱۶ آذر امسال اوضاع متفاوت بود و شاهد حضور رئیسجمهور در هیچ دانشگاهی نبودیم. همین تمایز سبب شد به سراغ یکی از فعالان دانشجوییِ شناختهشده مشهد برویم و چرایی این تفاوت رفتار را از او جویا شویم. روحالله نوآبادی دانشجوی کارشناسی ارشد علوم اجتماعی دانشگاه فردوسی و دبیر تشکیلات انجمن اسلامی دانشجویان نواندیش دانشگاه فردوسی مشهد است. انجمن اسلامی دانشجویان نواندیش دانشگاه فردوسی مشهد از تشکلهای دانشجویی است که در دولت نخست حسن روحانی موفق به دریافت مجوز شد و هماکنون بیش از ۴ سال از فعالیت این تشکل میگذرد.
حسن روحانی برخلاف روز دانشجوی سالهای گذشته، ۱۶ آذر سال ۹۸ در هیچ دانشگاهی برای ایراد سخنرانی حاضر نشد. تحلیلتان از این تفاوت با سالهای پیش چیست؟ محافظهکاری رئیسجمهور پیرو اتفاقات اخیر و دوریگزینی از حواشی جدید در مواجهه با دانشجویان معترض یا ضعف در برنامهریزی وزارت علوم یا علت دیگری؟
تجربه رئیسجمهور در سخنرانی ابتدای سال تحصیلی جاری که با اعتراض و ابراز نارضایتی دانشجویان و تحریم سخنرانی او همراه شد، بروز اتفاقات ناخوشایند روزهای گذشته و واکنشهای مأیوسکننده و ناراحتکننده و به دور از انتظار هیئت دولت در مقایسه با اعتراضات و معترضان در مقایسه با اظهارات متفاوت دولتمردان در ایام انتخابات و همچنین مشی محافظهکارانه یا به بیان بهتر، مشی بیتفاوتمآبانه شخص رئیسجمهور در ۲ سال پایانی دولت و البته در سال منتهی به انتخابات مجلس، همگی، موجب شد او در مراسم هیچ دانشگاهی شرکت نکند. فکر میکنم ضعف وزارت علوم در این موضوع بهانه خوبی برای توجیه حضور نداشتن دکتر روحانی نباشد، زیرا عموما سیاسیون به دنبال استفاده از ظرفیتهای مختلف علیالخصوص دانشگاه هستند تا پایگاه اجتماعی خود را تقویت کنند؛ لذا در این امر هیچ ضعف و کمکاریای از سوی هیچ وزارتخانهای را بر نمیتابند.
در ایران پساانقلابی، هر دولت مبتنی بر سیاستهای خود، نگاه خاصی به دانشگاه داشته است. گاهی به دانشگاه بهمنزله پشتیبان علمی سیاستهایش نگریسته است. گاهی طرف مشورتش در موضوعات فرهنگی و اجتماعی بوده است. گاهی هم بیتوجه به نهاد دانشگاه. نگاه دولت روحانی به دانشگاه چگونه است؟ آیا از دانشگاه طلب نقشآفرینی اجتماعی و مدنی هم دارد؟ فعالیت دانشجویی در دولت دوازدهم را چگونه ارزیابی میکنید؟
نگاه دولت حسن روحانی به دانشگاه در ابتدای روی کار آمدن در دولت نخست و با توجه به وزیر معرفیشده به مجلس و انتصابات دانشگاهی، نویدبخش ایجاد فضای باز سیاسی و اجتماعی در عرصه دانشگاه بود به طوری که رفتهرفته امیدِ به حاشیه راندن تفکراتِ محدودکننده گذشته و بروز دیدگاههای متنوع و متکثر فکری و اعتقادی که در دولت پیشین امکان ظهور و بروز نداشتند، در دانشگاه جوانه زدند. اما با رفتن دکتر فرجیدانا و رأی اعتماد ندادن مجلس به چند وزیر پیشنهادشده، دولت وزارت علوم را به نوعی به نفع مواضع قدرت کنار گذاشت. دانشگاهها را وجهالمصالحه قرار داد و فرایند اصلاحی دانشگاهها ابتر ماند. اگرچه همواره دکتر روحانی از دانشجویان، خواستار مطالبه در عرصههای گوناگون شدهاست، در عمل، حمایت خاصی از فعالان دانشجویی و جریانهای فکری متنوع درون دانشگاه صورت نگرفته است. ریاست جمهور دانشگاه را نقطه عطف نقشآفرینی در عرصههای سیاسی و اجتماعی میداند، اما بهاندازه کافی مقدمات آن را فراهم نمیکند و به تعبیری چنین صحبتهایی تنها جنبه گفتاردرمانی پیدا کرده است که، چون همان هم با فقدان عمل مؤثر همراه شده، بهتدریج کارکرد خود را از دست داده است. فعالیت دانشجویی نیز بهتبع همین نبودِ حمایتها و آثار منفی و طولانیمدت فعالیت سیاسی و اجتماعی برای دانشجویان، به خمودگی و بیتفاوتی گراییده است به طوری که عده بسیار کمی اکنون حاضرند عواقب نقد، اصلاح و اعتراض را به جان خریده و همچنان در راه اصلاحات اجتماعی و سیاسی گام بردارند.
پیرو تحقق نیافتن برخی از وعدههای انتخاباتی حسن روحانی در دولت دومش درباره دانشجویان و دانشگاه و اعتراضات دیماه ۹۶ و آبانماه ۹۸، آیا میتوان گفت میان دولت و بدنه دانشجویی شاهد نوعی گسست هستیم؟
درباره تأمین نشدن وعدههای انتخاباتی، باید گفت که رأیآوری جریانات مختلف سیاسی در انتخاباتها و در واقع مشروعیت آنها مستقیما به بدنه اجتماعی آنها بازمیگردد. بدنه اجتماعی نیز با توجه به عملکرد جریان، به انتخاب و رأیدهی اقدام میکند. دانشگاه و دانشجو نیز به عنوان یکی از مهمترین بدنههای اجتماعی جریانات در انتخاباتها عمل میکند به طوری که در مواقع بسیاری، رأی دانشگاه به جریانهای مختلف، تعیینکننده جریان حاکم بوده است. اکنون نیز با توجه به عملکرد منفی دولت در زمینههای گوناگون و به ثمر نرسیدن وعدههایی که به قشر دانشجو داده شد، این خطر دولت را تهدید میکند که بدنه دانشگاهی خود را از دست بدهد و نتواند برای انتخابات مجلس پیشِ رو یا ریاستجمهوری در دوره سیزدهم، روی آن حساب کند.
در دانشگاههای مشهد از جمله دانشگاه فردوسی در چند سال گذشته شاهد برنامههای چشمگیری در روز دانشجو نبودهایم. علت این موضوع چیست؟ ضعف مجموعههای دانشجویی یا محدودیتهای موجود برای فعالیت دانشجویی با توجه به گفته برخی از فعالان دانشجویی؟ چگونه میتوان از رخوت کنونی خارج شد؟
این امر دلایل گوناگونی دارد. فضای سیاسی مشهد متأثر از عوامل گوناگونی است که هرکدام بهتنهایی میتواند آثار مستقیم و مؤثری بر تصمیمگیریهای درونشهری و دروندانشگاهی بگذارد. هنگامی که برخی از سخنرانان و تحلیلگران برای برنامههای سیاسی از سوی دانشگاه اجازه صحبت پیدا نمیکنند و به دلایلی همچون داشتن حکم قضایی یا امکان ایجاد حاشیه برای دانشگاه، به بسیاری از افراد برای حضور در دانشگاه مجوز داده نمیشود، پس از مدتی فعالان دانشجویی انگیزه خود را برای فعالیت از دست میدهند به خصوص در شرایط اقتصادی نامطلوب کنونی که دانشجویان اگر فراغتی هم از مباحث آموزشی بیابند، ترجیح میدهند فعالیتی اقتصادی در راستای تأمین معیشت خود انجام دهند. همچنین وقتی سخنرانی با حضور در دانشگاه و پس از ایراد سخنرانی، تنها به واسطه برچسب برخی گروهها با مشکلات بسیاری روبهرو میشود یا مادامی که سخنانش در برنامه به مزاج تعدادی خوش نمیآید، دیگر حاضر نمیشود به مشهد سفر کند و در دانشگاه سخنرانی کند. البته این نکته نیز قابل تأمل است که در سالهای اخیر، سیاستهای وزارت علوم و دانشگاهها بیش از آنکه تقویتکننده فعالیتهای دانشجویی فوق برنامه باشند، دانشجویان را بیشتر در زمینههای درسی و کلاسهای آموزشی مشغول میکنند تا فرصت فعالیت فوق برنامه نداشته باشند و به نوعی در حوزهای خاص کانالیزه شوند.
راه برونرفت از شرایط کنونی به چند عامل بستگی دارد. ابتدا اینکه دولت و وزارت علوم سیاستهایی مبنی بر ایجاد فضای باز سیاسی و اجتماعی درون دانشگاهها را در دستور کار خود قرار دهند و به جریان دانشجویی با هر تفکری بها دهند. همچنین این تفکر را در خود بپرورانند که محیط دانشگاه متفاوت از محیط جامعه است و نحوه برخورد با جریانات دانشجویی نیز باید متفاوت باشد. همچنین دانشگاهها با ایجاد مشوقهایی، دانشجویان را بهسوی فعالیت در تشکلها سوق دهند و زمان بیشتری را به دانشجویان بدهند تا در تشکل مورد علاقهشان فعالیت کنند. دانشگاه با این کار در واقع یک دانشجو را در تمامی زمینههای علمی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی تربیت میکند و سپس برای حضور مؤثرتر، شهروندانی آموزشدیده را روانه جامعه میکند. دانشگاه باید علمی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی باشد. خروجی دانشگاه علمی فقط متخصص صرف است. اما دانشگاهی که تمامی ابعاد دیگر را پوشش دهد، متخصص متعهد آگاه به شرایط اجتماعی و سیاسی جامعهای را آموزش میدهد که میتواند در زمینههای مختلف به ایفای نقش بپردازد و زمینهساز تعالی جامعه خویش شود.