ولایتمداری فقط دوستی و محبت مولا داشتن نیست، حساب وکتاب داشتن در زندگی است. کتاب را منهج خویش دانستن است. ولایتمداری، یعنی باور تمام قد به «فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره» به علاوه «ومن یعمل مثقال ذره شرا یره» یعنی بدانیم: «پس هر که هم وزن ذره اى نیکى کند [نتیجه]آن را خواهد دید» و باور کنیم «و هر که هم وزن ذره اى بدى کند [نتیجه]آن را خواهد دید.» این را خداوند بلندمرتبه در آیات ۷ و ۸ سوره زلزله، به ما یادآوری کرده است تا حساب کار دستمان بیاید، چنان که برخیها این هشدار خدایی را به سبک زندگی تبدیل کردند.
ولایتمداری و غدیرباوری یعنی مردانی که شرح نگاهشان، آسمان را دردسترس قرار میدهد. بگذارید چنین بنویسم و چنین بخوانید شما: «به من تکیه بده برادر! به من تکیه بده!» این جملات یک رزمنده بود که از دوست خسته خود میخواست تکیه اش را از ماشین کنار خیابان بردارد و به او تکیه دهد.
وقتی دوستش میپرسد چرا، میگوید تو که از صاحب خودرو اجازه نگرفته ای، شاید راضی نباشد. حق الناس است. باید مراقب حق الناس بود. این نکته خیلی مهم است که حتما باید به آن توجه کنیم. آن رزمنده با این حساسیت در حفاظت از حقوق مردم، به حق خویش که شهادت بود، رسید تا شهید پیشوند نامش شود؛ نامی که کندی ذهن، آن را از یادم برده است؛ اگرچه فرقی نمیکند نامش محمد باشد یا علی، سیاوش یا آرش، مهم این است که او شهید شده است و این رفتار نیز سیره خیلی از شهدا بودکه اگر نبود، تن پوش شهادت زیبنده جانشان نمیشد و سعادت خویشاوندی حضرت خداوند را نمییافتند.
آنان که به انتخاب خداوندی رسیدند، خود نیز راه خداوند را انتخاب کردند و بر آن غیور بودند. شهدا نه تنها چشم به مال دیگران نداشتند که به غیرت از آنچه از آن دیگران بود، حراست و حق الناس را همواره رعایت میکردند. به یاد دارم بسیاری از رزمندگان حتی در مصرف تیر نیز چنان دقت میکردند که مبادا با شلیک بی هدف تیرها، به بیت المال مسلمین آسیب برسانند. بله، آنان حساب ذرات را داشتند که قطره شدند در اقیانوس عشق؛ اقیانوسی که ولایتمداری را به روز معنا میکند.