به گزارش شهرآرانیوز، کتاب «وحی بر توفان» دربردارنده اشعار آقامحمد شیخا، معروف به مقبل اصفهانی یکی از شاعران متعهد و معتقد شیعی قرن ۱۲ و اواخر حکومت صفوی در ایران است.
امیرحسین مدرس که بیشتر او را بهعنوان مجری و بازیگر میشناسیم، مقدمهای بر این اشعار نوشته که بسیار نغز و خواندنی است.
مدرس علاوه بر تصحیح دقیق متن و تطبیق همه ۱۵ نسخه به جامانده از اشعار مقبل با یکدیگر، تاریخچه واقعهسرایی را بهعنوان زیرمجموعهای از حماسهسرایی دینی و گونهای از مرثیهسرایی بررسی کرده و به این میپردازد که تا پیش از مقبل هیچ نشانهای از واقعهسرایی به این شکل نبوده و او بر شاعران همروزگار خود بسیار تأثیر گذاشته است.
امیرحسین مدرس که از دوران نوجوانی یعنی اوایل دهه ۶۰ در مجالس روضه و تکایا این ابیات را از روضهخوانان محاسن سپید میشنیده، آن زمان نمیدانسته است که سرایندهاش کیست و پس از اینکه متوجه میشود اشعار از «مقبل کاشانی» است به جستوجوی دیوان یا گزیده اشعاری از او برمیآید و هیچ نمییابد.
سالها میگذرد تا اینکه در سال ۹۶، فایلتصویری نسخهای خطی به دستش میرسد با عنوان «وَقعَةُ الطَّف، ملّا مقبل». اسم مقبل، کنجکاویاش را برمیانگیزد و مشغول بررسی و مطالعهی نسخه میشود و میبیند همان است که سالها در پیاش بوده است!
در کوتاه زمانی، پانزده نسخهی خطی با تاریخهای مختلف که سه تای آن در زمان حیات شاعر کتابت شده بود، از نقاط مختلف ایران و نیز کشمیر و دهلینو فراهم میآورد و کار استنساخ و مقابله و تصحیح و تدوین و توضیح را آغاز و آنها را مرتب و منظم میکند.
برای آشنایی با مقبل و زندگی او نیز تذکرهها و مقالات متعددی را میخواند و درمییابد در تمامی اسناد، پسوند نام او «اصفهانی» است و نه کاشانی که شاید به سبب وجود مزاری منتسب به او در کاشان باشد. گرچه او در هند درگذشته و مزار کاشان قطعیتی ندارد. به هرحال مدرس سهسال بهصورت مداوم و بیوقفه روزی ده ساعت و بعضاً بیشتر، عاشقانه غرق محیط شعر مقبل میشود.
امیر حسین مدرس در گفتگویی که به تازگی در «ایبنا» منتشر شده گفته است: «مقبل اصفهانی، پایهگذار شیوهای تازه در مرثیهسرایی (پس از محتشم کاشانی) است که به آن «واقعهسرایی» میگویند و اهمیت مقبل در همین است. شیوهای که پس از او شاعران بسیاری استقبال کردند و واقعه سرودند. نکته جالب و مهم دیگر این است که این اشعار، بیش از آن که ارزش مکتوب داشته باشند، بهعنوان میراث مرثیه شفاهی نیز مطرح هستند؛ چراکه برای خوانش و «اجرا» - آن هم به خوانش و بیان خودِ سراینده - در محافل سوگواری محرم سروده میشده و خودِ مقبل، واقعهها را در مجالس عزاداری میخوانده است؛ بنابراین «واقعهخوانی» را نیز باید در کنار واقعهسرایی در نظر بگیریم که شاید بتوان آنرا گونهای از «نقالی» دانست. زبان مقبل، هم گاهی پیچیدگی دارد و هم سادگی. پیچیدگیاش در استفاده از اصطلاحات مربوط به دانشهایی مثل نجوم و فلسفه و طب و موسیقی است؛ و سادگیاش در روان بودن روایت واقعهها مبتنی بر فهم مخاطب عام.»
نویسنده کتاب «وحی بر توفان» برای نگارش مقدمه، ناگزیر بوده که اندکی از روزگار و زمانهی مقبل و سبب هجرتش به دیار هندوان را بیان کند. بر این اساس، به منابع تاریخی مربوط به آخر دورهی صفویه و روزگار پریشان تسلط محمود و اشرف افغان و سپس استیلای نادر، مراجعه کرده و اندکی از بسیار را برگزیده و نگارش کرده است.
مدرس در بخشی دیگر از گفتگوی خود بیان کرده است: «معتقدم جای «واقعهسرایی» در شعر مذهبی امروزمان خالی است. تا دوره قاجار هم بودند شاعرانی که ضمن قالبهای دیگر، واقعه میسرودند، اما کمکم فراموش شد و در روزگار ما که اصلاً نمیدانند چیست!»