آمنه مستقیمی | شهرآرانیوز - مرور هرسال وقایع کربلا و عاشورای حسینی در کنار بزرگداشت این قیام و ذکر مصائب اهل بیت (ع) برای آن است که بدانیم تاریخ تکرار میشود و اگر غافل شویم، به راهی میرویم که به عاشورا ختم شد. از این رو به مناسبت محرم حسینی، با حجت الاسلام والمسلمین جواد سلیمانی، عضو هیئت علمی مؤسسه امام خمینی (ره)، درباره نقش نفاق و منافقان در وقوع فاجعه کربلا گفت وگو کرده ایم که تقدیم حضورتان میشود.
شبث در زمان رسول خدا (ص) اسلام آورد، اما پس از رحلت پیامبر (ص) و وقتی عدهای مرتد شدند، او نیز از اسلام بازگشت. شبث پس از اینکه حکومت اسلامی جنگهای مرتدان را در نطفه خفه و مدعیان نبوت را قلع وقمع کرد، دوباره اسلام آورد.
در زمان خلیفه سوم، ابتدا علیه عثمان شورش کرد و سپس حامی امیرالمؤمنین (ع) شد و در زمان حکومت مولای متقیان (ع) ابتدا جزو یاران حضرت (ع) بود و از ایشان طرف داری و احادیثشان را نقل میکرد.
او پس از طولانی شدن جنگ صفین و ماجرای قرآن بر نیزه کردن، به خوارج پیوست و فرماندهی ۱۲ هزار نفر از آنان را عهده دار شد، اما در پی جنگ نهروان و قلع وقمع خوارج توبه کرد. او در آستانه قیام عاشورا به امام حسین (ع) پیوست و در نامهای به حضرت سیدالشهدا (ع) نوشت: «بیایید اینجا که سپاه آمادهای برایتان وجود دارد. ما شما را یاری میکنیم.»، اما او که شخصیتی رنگ به رنگ داشت، پس از اعزام مسلم به کوفه، مخالف امام حسین (ع) شد و با ابن زیاد برای دستگیری مسلم همکاری کرد و درنهایت در ماجرای عاشورا فرماندهی پیاده نظام عبیدا... را بر عهده گرفت.
سیدالشهدا (ع) روز عاشورا شبث را فراخواندند و متن نامه را به سه تنی که آن را امضا کرده بودند، خواندند، اما آنها انکار کردند. امام (ع) فرمودند: «سوگند به خدا که شما چنین کردید.» جالب آنکه شبث پس از عاشورا و شهادت حضرت سیدالشهدا (ع) و یاران ایشان و شکل گیری قیام مختار، به قیام او برای انتقام از قاتلان امام (ع) پیوست و پس از آن با مصعب بن زبیر برای سرکوب مختار همراه شد. زندگی شبث نشان میدهد او در هر زمان به جانبی که قدرت داشت، متمایل و با آنها همراه میشد.
از این شخصیتها در همه انقلابهای ارزشی وجود دارد؛ چنان که در انقلاب اسلامی ما هم وجود داشتند و عدهای در ابتدا با امام خمینی (ره) همراهی کردند، اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی، از نهضت امام (ره) و مردم جدا شدند. این موضوع نشان میدهد انقلابی شدن آسان و انقلابی ماندن سخت است و این ریزشها طبیعی است. البته در مقایسه انقلاب اسلامی ما با انقلاب نبوی در صدر اسلام، باید گفت رویشهای ما بیشتر از ریزش هاست و امروز بصیرت مردم بیشتر است. همین باعث شده است انقلاب اسلامی باوجود همه تهدیدها، تحریمها و مشکلات با قوت مسیرش را ادامه دهد.
نفاق نوعی بیماری است. منافق زبان و دلش با هم یکی نیست و در همه انقلابهای ارزشی به علت کج فهمی ها، منافع شخصی و تزلزل شخصیتی بروز و ظهور دارند. منافقان نشانههایی دارند؛ ازجمله آنکه قرآن میفرماید: «آنها داعیه اصلاح دارند.»
رسول خدا (ص) فرمودند: «منافق زبانی چرب دارد، اما عملش جامعه را به فساد میکشاند.» در صدر اسلام منافقان چرب زبانی مثل قیس بن اشعث و شبث بن ربعی، از دین دم میزدند، اما عملشان جامعه را به فساد میکشاند. یعنی مردم را از مسیر ترسیم شده قرآن و ولایت خارج میکردند. سیاست اسلام با اینها بر اساس مداراست و آنها را کافر نمیداند. زیرا شاید روزی هدایت شوند. برای همین امیرالمؤمنین (ع) شبث را به فرماندهی بخشی از سپاه خود برگزیدند. در انقلاب اسلامی ما نیز چنین شخصیتهایی نفوذ کردند، اما نظام اسلامی با آنها مدارا کرد تا مردم خود آنها را بشناسند.
در قیام عاشورا ریشه اصلی به نفاق بازمی گشت. چون جریان امویان جریان نفاق بود. آنها میگفتند مسلمان هستیم، درحالی که در عمل خلاف دین عمل میکردند. آنها که در کوفه خود را به ظاهر شیعه محبتی میدانستند و به امام حسین (ع) نامه نوشتند و حضرت (ع) را تنها گذاشتند و وفا نکردند نیز منافق بودند؛ بنابراین از اساس جنگ امام حسین (ع) با نفاق بود، نه کفر فقهی. در واقعه عاشورا هم جریان امویان که اصل اسلام را قبول نداشتند و به ظاهر ادعای مسلمانی میکردند و هم کوفیان و شیعیان محبتی که وفا نکردند، زبانشان یک چیز بود و عملشان چیز دیگر و همچنین کسانی که سکوت کردند و امام مسلمین را تنها گذاشتند، منافق بودند.
عصر رسول خدا (ص) عصر جدال با کفار بود و عصر امام حسین (ع) عصر مبارزه با نفاق. عصر امامخمینی (ره) نیز عصر مبارزه با کسانی بود که اسلام سیاسی را قبول نداشتند. در عصر رهبر معظم انقلاب، عدهای از آنها گفتند حکومت اسلامی در عصر غیبت جزو اسلام است، اما سعی کردند حکومت قلابی را به جای گفتمان انقلاب اسلامی عرضه کنند. امروز مبارزه با اینها بر عهده رهبرمعظم انقلاب است.