صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

نگاهی به فیلم سینمایی «شب طلایی»، نخستین اثر یوسف حاتمی‌کیا

  • کد خبر: ۱۲۲۳۸۴
  • ۰۱ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۱:۴۰
«شب طلایی»، جز نام‌خانوادگی کارگردانش و اسم ابراهیم حاتمی‌کیا به‌عنوان تهیه‌کننده (که به گفته خود او صرفا برای حل مسائل اداری در تیتراژ آمده است)، هیچ نسبتی با سینمای ایدئولوژیک و آشنای کارگردان «آژانس شیشه‌ای» ندارد.

محمد عنبرسوز | شهرآرانیوز؛ اولین فیلم بلند فرزند ابراهیم حاتمی‌کیا، کارگردان پرآوازه و باسابقه سینمای ایران، همه پیش‌داوری‌ها و حدسیات مردم و منتقدان را کنار زد و مسیر تازه یوسف را به مخاطبان نشان داد. «شب طلایی»، جز نام‌خانوادگی کارگردانش و اسم ابراهیم حاتمی‌کیا به‌عنوان تهیه‌کننده (که به گفته خود او صرفا برای حل مسائل اداری در تیتراژ آمده است)، هیچ نسبتی با سینمای ایدئولوژیک و آشنای کارگردان «آژانس شیشه‌ای» ندارد.

این فیلم یک درام سرراست و بحث‌برانگیز است که در فضایی خانوادگی، به مضامین اخلاقی و انسانی می‌پردازد. درباره اثری حرف می‌زنیم که از آثار فرزندان فیلم‌اولی سینماگران بنام که در سال‌های اخیر تعدادشان هم رو به افزایش بوده است، یک گام جلوتر است، با این حال ضعف‌های جدی و قابل اشاره‌ای هم در «شب طلایی» وجود دارد که به‌طور مشخص در نیمه دوم اثر نمایان می‌شوند.

احترام خالصانه

مهم‌ترین برگ برنده مضمونی «شب طلایی»، تلاش فیلم‌ساز برای تمجید از جایگاه مادر است. یوسف حاتمی‌کیا اولین فیلمش را باتوجه‌به مقام مادر ساخته است و اتفاقا شیوایی این روایت، بیشتر از چیزی است که حتی خودش تصور می‌کند؛ زیرا در غیر این‌صورت، نیازی به نقش بستن این تجلیل بر روی تیتراژ پایانی نمی‌دید. فارغ از ارزش اخلاقی این موضوع، فیلم توانسته است به یک بیان روشن و مفهوم برای همه مخاطبان دست یابد؛ اتفاقی که این روز‌ها کمتر اثری در سینمای ایران، می‌تواند با این سطح از وضوح و دسترس‌پذیری آن را رقم بزند.

جمعیت روی پرده

تعداد زیاد شخصیت‌های فیلم و روابط پیچیده خانوادگی آن‌ها از نکاتی است که می‌توانست «شب طلایی» را زمین بزند یا دست‌کم کلیت فیلم را به مجموعه‌ای تکه‌چسبانی‌شده از داستان‌های کوچک و متباین درباره شخصیت‌هایی از جهان‌های مختلف که صرفا با یکدیگر نسبت خویشاوندی دارند، تبدیل کند. نویسنده این اثر، اما به‌خوبی موفق شده است نوعی هم‌گرایی در قصه ایجاد کند و داستان‌های جداگانه افرادی با بینش‌های مختلف را تحت انسجام روایی درخورتوجهی قرار دهد که منجر به خلق یک جمع بر روی پرده سینما می‌شود؛ چیزی که نمونه‌اش را، در سال‌های اخیر، در کمتر فیلم ایرانی دیده‌ایم (شاید «قسم» و «۲۳ نفر»).

هنرپیشه‌های خدوم

بازیگران «شب طلایی»، بازو‌های اجرایی کارآمد فیلم‌ساز در خلق شدن این جمع هستند. فیلم یوسف حاتمی‌کیا، اثری پرستاره نیست و بسیاری از هنرپیشه‌هایش را از سطح ۲ و ۳ سینما و تلویزیون به متن این اثر کشانده است، با این حال اکثر این بازیگران موفق شده‌اند در خدمت قصه ظاهر شوند و حتی اگر بازی درخورتوجه و چشمگیری هم ارائه نمی‌کنند، لااقل با اجرا‌های خام‌دستانه، لطمه‌ای به کلیت اثر و یکدستی آن نمی‌زنند. در این میان، حضور متفاوت مریم سعادت در نقش مادر خانواده و اجرای ظریف و پرجزئیات حسن معجونی در نقش حامد، بهترین بازی‌های «شب طلایی» نام می‌گیرند، ضمن اینکه یکتا ناصر نیز پس از مدت‌ها، یک نقش اجرایی آبرومند و دقیق از خود به نمایش گذاشته است.

ضرباهنگ بالای متن

ریتم پذیرفته‌شده و پرکشش این فیلم، ریشه در فیلم‌نامه استوار آن دارد؛ متنی پر از شخصیت که با وجود برخی اشکالات جدی در جزئیات و به‌خصوص قصه‌های فرعی، موفق می‎شود همه شخصیت‌هایش را تا حد زیادی برای مخاطب بازنمایی کند. هیچ‌کدام از آدم‌های فیلم، مرموز و مبهم باقی نمی‌مانند، درحالی‌که روابط، نسبت‌های خانوادگی و گذشته ایشان نیز تا حد زیادی در نیمه اول اثر برای مخاطب روشن می‌شود که اتفاق سهل‌الوصولی برای یک فیلم با این جنس از درام و این تعداد از شخصیت نیست. همین نکته است که مخاطبان را تا پایان اثر به دنبال کردن فرجام قصه ترغیب می‌کند؛ هرچند که پایان‌بندی، مهم‌ترین ضعف «شب طلایی» را رقم می‌زند.

نمودار زنگوله‌ای

خط کلی فیلم‌نامه «شب طلایی» با یک اتفاق ظاهرا کهنه که از پرداختی امروزی بهره‌مند است، آغاز می‌شود. ماجرا به گم شدن دو شمش طلا در یک خانه قدیمی مربوط است که پی‌رنگی نخ‌نما به‌شمار می‎رود، اما یوسف حاتمی‌کیا موفق شده است از این گره ساده عبور کند و مسیرش را به‌سمت پرداخت شخصیت‌هایی باورپذیر در جهان امروز هموار سازد. روابط خانوادگی، عشق، احترام بین افراد، آسیب‌های مختلف اجتماعی و اقتصادی و مهم‌تر از همه تمجید از خانواده با محوریت مادر، بخشی از موضوعات ریزودرشتی هستند که شکل گرفتن آن‌ها مدیون همان گره ساده اول است که به‌مثابه موتور محرکه درام عمل می‌کند؛ هرچند که فیلم می‌توانست با نیروی اولیه بهتری هم به همین دستاورد‌ها برسد.

بهترین لحظات «شب طلایی» از شروع همین گره‌افکنی تا اندکی پس از نیمه اول قصه رقم می‌خورد؛ جایی که فیلم‌ساز می‌تواند شخصیت‌ها را یکی پس از دیگری و بر مدار همین ماجرای سمبولیک، پرداخت کند و روابطشان را بشکافد. از نیمه نخست به بعد اما، تعداد قصه‌های فرعی به شکل کنترل‌ناپذیری افزایش می‌یابد و به‌نظر می‌رسد که کار مدیریت درام تا حدی از دست فیلم‌ساز خارج شده است.

دوسه شخصیتی که در نیمه دوم به خانه وارد می‌شوند، عملا غیرضروری هستند و فیلم را وارد چرخه‌ای معیوب می‌کنند. پرداختن به موضوعاتی همچون سر باز کردن عشق‌های قدیمی، استعمال ماده مخدر توسط مرد موجه خانواده، ورود کارآگاه و طلایاب به جمع و... از رخداد‌هایی هستند که نمی‌توانند کمک شایانی به کلیت اثر بکنند.

این روند روبه‌افول، در پایان‌بندی «شب طلایی» به نقطه‌ای می‌رسد که به‌گواه بیشتر منتقدان، بزرگ‌ترین اشکال اثر است؛ انتخابی شتاب‌زده و پرابهام که نه از قواعد سینمایی تبعیت می‌کند، نه نسبتی با اصول اخلاقی فیلم دارد، نه حتی به‌درستی برای مخاطب تشریح می‌شود. این پایان عجیب، نسبت روشنی با لحن رسا و ملموس فیلم ندارد و مخاطبانی را که یک اثر سرحال و روان را تا پایان دنبال کرده‌اند، پس می‌زند.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.