سینمای ایران به صنعت سینما، فیلم و پویانمایی در ایران گفته میشود. سینمای ایران در چندین دوره مورد ستایش جهان خارج بوده و دستاوردهای فراوانی داشته است. پیش از انقلاب۱۳۵۷، افزون بر حضورهای درخور توجه فیلمهای ایرانی در جشنوارههای فیلم جهانی، این کشور خود نیز بهمیزبانی پراهمیت از رویدادهای بینالمللی سینما در جهان تبدیل شده بود.
جشنواره جهانی فیلم تهران در دهه۱۳۵۰، مهمترین جشنواره سینمایی در آسیا و تنها جشنواره رده الف از دید فدراسیون بینالمللی تهیهکنندگان در آسیا بهشمار میرفت. پس از انقلاب۱۳۵۷، حکومت جدید نخست فیلمسازی را محدود کرد؛ سپس در صورت تبلیغ ارزشهای اسلامی، به کارگردانان کمک مالی رساند. در حدود دهه۱۳۷۰، شوق نخستین انقلابی با خواستههای میانهرو سیاسی و روابط بهتر با غرب جایگزین شد و سینمای ایران پیشرفت کرد.
پس از انقلاب شماری از کارگردانان ایرانی که از ایران خارج شدند، به ساخت فیلم در خارج از کشور پرداختند. همچنین شماری از فیلمها که برای سینمای عامهپسند ایران به کار برده شد، به «فیلمفارسی» مشهور شدند. در ایران هرسال روز ۲۱شهریور بهعنوان روز سینما گرامی داشته میشود.
پیشینه سینما در ایران
ورود نخستین دوربین فیلمبرداری (دستگاه سینماتوگراف) در زمان مظفرالدینشاه بهسال ۱۲۷۹خورشیدی، آغازگر تاریخ سینمای ایران است. مظفرالدینشاه در یکی از سفرهایش به فرانسه از دستگاه سینماتوگراف خوشش آمد و به میرزا ابراهیمخان صحافباشی دستور خرید آن را داد. شاه که مجذوب جشنوارههای فرنگی بود، دستور داد از جشنواره اسناند فیلم برداشته شود و این نخستین تصاویری بود که سینماتوگراف خریدهشده ضبط کرد.
نخستین محل پخش فیلم در سال۱۲۸۳ از سوی ابراهیمخان صحافباشی در خیابان چراغ گاز افتتاح شد و در آن فیلمهای کمدی کوتاه نمایش داده شد. اما نخستین سالن عمومی سینما را مهدیخان روسی در خیابان علاءالدوله افتتاح کرد. او پس از مدتی با اجاره بالاخانهای در خیابان لالهزار، سالن سینمای خود را به آنجا برد. نخستین فیلم ناطق فارسی، فیلم دختر لر است که اردشیر ایرانی آن را در سال ۱۳۱۲خورشیدی ساخته است.
نخستین سالن سینمای ایران در سال۱۲۷۹، فقط ۵سال پس از آنکه برادران لومیر سینما را اختراع کردند، با نام «سینما سولی» بهدست مبلغان مذهبی کاتولیک در شهر تبریز تأسیس شد. اما این سینما بهدلیل نداشتن دسترسی به فیلمهای روز در سال ۱۲۹۵خورشیدی تعطیل شد. تا سال ۱۳۰۹خورشیدی، اندک سینماهای تأسیسشده به نمایش فیلمهای غربی که در مواردی زیرنویس فارسی داشتند، میپرداختند. تا اینکه در این سال، اوانس اوگانیانس نخستین فیلم بلند سینمایی ایران را بهنام آبی و رابی ساخت.
دهههای ۲۰ و ۳۰
در سالهای بعد از ۱۳۲۲ فعالیتهای فیلمسازی بهدلیل تأسیس چند شرکت سینمایی بهدست تعدادی سرمایهگذار و همچنین عمومیترشدن سینما در بین مردم، گسترش یافت. اما متأسفانه در این گسترش، توجه به درآمد و سود سرمایهگذاری از یکطرف و وضعیت سیاسی جامعه از بعد از کودتای ۲۸مرداد و تحدید آزادیها، یعنی مهمترین عنصر توسعه فرهنگی، سینمای ایران را عمدتا با محصولاتی عوامپسندانه و بیمحتوا مواجه کرد و این عناصر جزو سنت رایج فیلمسازی در این دوره شد. اسماعیل کوشان، ساموئل خاچیکیان، هوشنگ کاووسی، فرخ غفاری فیلمسازان مطرح این دوره بهشمار میآیند که از این میان اسماعیل کوشان در تثبیت جریان سینمای تجاری عامهپسند ایرانی موسوم به فیلمفارسی نقش عمدهای داشت.
دهه ۴۰ و ۵۰، گنج قارون و موج نو سینمای ایران
با نمایش گنج قارون در سال۱۳۴۴، سینمای فیلمفارسی اوج خود را تجربه کرد و موجی از فیلمهای «گنج قارونی» سینماهای ایران را درنوردید. این روند در سالهای بعد از فرط تکرار به ابتذال کامل کشیده شد و در سال۱۳۴۸ با ظهور فیلمهایی مانند گاو و قیصر تغییری اساسی کرد؛ جریان تازهای ایجاد شد که موج نو سینمای ایران لقب گرفت.
از سویی تاًسیس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در سال۱۳۴۸ فرصت مناسبی برای شکلگیری سینمای فرهنگی در ایران شد. همکاری یونسکو با این کانون بهعنوان توزیعکننده فیلمهای کودکان در ایران که با اعزام نورالدین زرینکلک به بلژیک عملی شد، تأثیر مهمی بر ارتقای سطح فرهنگی کانون گذاشت. جریان فرهنگی شکلگرفته از سوی سینماگران پیشرو همراه با ایجاد کانون پرورش فکری و همچنین کاهش استقبال عمومی از عناصر سرگرمکننده عواملی بودند که دستدردست هم، جریان نو و سازندهای را در سینمای ایران در سالهای ۵۰ تا ۵۷ به وجود آوردند.
پیش از انقلاب۱۳۵۷، افزون بر حضورهای درخور توجه فیلمهای ایرانی در جشنوارههای فیلم جهانی، این کشور خود نیز به میزبانی پراهمیت برای رویدادهای بینالمللی سینما در جهان تبدیل شده بود. جشنواره جهانی فیلم تهران در دهه۱۳۵۰، مهمترین جشنواره سینمایی در آسیا و تنها جشنواره رده الف از دید فدراسیون بینالمللی تهیهکنندگان در آسیا بهشمار میرفت.
پس از انقلاب ۱۳۵۷
پس از انقلاب۱۳۵۷ در سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۲ بهدلیل نبود ضوابط تدوینشده فیلمسازی، سینمای ایران تقریبا در وضعیتی نابسامان بهسر میبرد. پس از سال۱۳۶۲ با تدوین ضوابط فیلمسازی که باتوجهبه شرایط پس از انقلاب تنظیم شده بود، عناصری چون خشونت و سکس از سینمای ایران خارج شد و از سوی دیگر بهدلیل مصادره بسیاری از سینماها و شرکتهای تولید فیلم و اعمال نظارت دولتی بر آنها بهطور غیرمستقیم، نقش عامل سودآوری در سینما کمرنگتر شد.
این عوامل همراه با تکامل کیفی فیلمسازان دهه۵۰ چون عباس کیارستمی، بهرام بیضایی، مسعود کیمیایی و داریوش مهرجویی تأثیر مثبتی بر روند فیلمسازی در ایران گذاشت که باتوجهبه محدودیتها، آثار جدیدی را آفریدند و توانستند نظر برخی منتقدان جهانی را به آثارشان جلب کنند.
در این دوره فیلمسازان جوانی چون ابراهیم حاتمیکیا، محسن مخملباف، داوود میرباقری، جعفر پناهی، مجید مجیدی و ابوالفضل جلیلی که با تمایلات مختلف به عرصه فیلمسازی پا گذاشتند و بهمرور با مطالعه و پشتکار توانستند بهصورتی هنرمندانه عناصر این هنر را به کار بگیرند، نقش مؤثری در این تحول ایفا کردند.
همچنین برقراری منظم سالانه دستکم یک جشنواره بینالمللی فیلم که در بهمنماه هرسال بهنام جشنواره بینالمللی فیلم فجر در کشور برگزار میشود نیز در ایجاد علاقه به سینما در قشر جوان کشور از یکسو و توسعه این هنر از سوی دیگر نقش مهمی ایفا کرده است.