صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

توانشهر

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

اولین های عزیز زندگی

  • کد خبر: ۱۲۲۴۱۴
  • ۰۱ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۰:۵۱

اولین‌ها همیشه نقش پررنگی در خاطرات من دارند. من اولین سینمای عمرم را با بچه‌های دبستان «فلق» مشهد رفتم. فیلم سینمایی «کلاه قرمزی و پسرخاله» در سینما قدس که حالا نیست، اما آن روز‌ها رونق عجیبی داشت. هنوز وقتی یاد کیک‌های کشمشی که روی داشبورد ماشین بنز ۳۰۳ گذاشته شده بود تا در وقت مناسب میان بچه‌ها توزیع شود می‌افتم؛ دلم تنگ می‌شود.

اولین استخر عمرم را با بچه‌های فامیل رفتیم استخر سرباز قدس و هنوز وقتی یاد دیدن استخری به آن بزرگی می‌افتم، کیف می‌کنم.

من هنوز آن شبی که باران می‌بارید و برای اولین بار در کوچه «شهید علی وکیلی» دوچرخه سواری را یاد گرفتم به یاد دارم و از یادآوری آن شب عزیز حالم خوب می‌شود. هنوز وقتی یاد اولین باری که دندان پزشکی رفتم می‌افتم همه وجودم را ترس از آن آمپول استیل بی ریخت در بر می ‎گیرد. این اولین بار‌ها به خصوص آن‌هایی که برای ما حس و حال خوبی با خود می‌آورند خیلی ارزشمند هستند.

اولین باری که همراه با خانواده سوار قطار مشهد- تهران شدم و وقت خواب صندلی‌های کوپه شش تخته را به هم چسباندیم تا بخوابیم را هم خوب به یاد دارم.

اولین روزی که با خواهرم زهره به مهد کودکی در نزدیکی خانه رفتیم و من شیشه در بزرگ مهد کودک را شکستم را هم به یاد دارم. احتمالا روز‌های اول پاییز بود. باد عجیب غریبی می‌آمد و من هم که یک جا بند نمی‌شدم رفتم در بی ریخت مهد کودک را باز کردم، باد در را کوباند به دیوار، شیشه شکست و نیم ساعت بعد من دست در دست مامان درحالی که داشت من را نصیحت می‌کرد به خانه برگشتم را هم خوب به یاد دارم.

اولین باری که به ورزشگاه تختی رفتم تا بازی پرسپولیس و ابومسلم را ببینم وقتی یکی از تیم‌ها گل خورد و من منتظر پخش آهسته بودم را هم به یاد دارم. هر چند که یادآوری همه اولین‌ها خوشایند نیست و من اولین غم‌های زندگی ام را هم به یاد دارم و گاهی به آن‌ها فکر می‌کنم.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.