فرزانه شهامت | شهرآرانیوز؛ داغِ نبودن بعضی آدمها داغ میماند. اصلا انگار به جز نبودنشان طور دیگری نمیشد باور کرد که کار بااخلاص و بی نمایش، هم دیده میشود و هم جواب میدهد. شاید برای همین است که گذر روزها چیزی از بهت و تلخی رفتنشان کم نمیکند. از یک هفته مانده به نوروز ۱۴۰۱ وقتی خبر تصادف و فوت یکی از خادمان عرصه کتاب با پیامهای تسلیت مسئولان آمیخته و منتشر میشد، تا همین حالا که جای خالی اش پنج ماهگی را پر کرده است، دوستان پرتعداد مجازی و حقیقی «علی صفوی شاملو» به هر بهانهای یاد مؤسس مجموعه کتاب رسان و نگاه بلندش به حوزه فرهنگ را مرور کردند.
بااین حال، دلیل ما برای سراغ گرفتن از او نه موضوع کتاب، بلکه سوی دیگری از دغدغه هایش برای رساندن عاشقان امام حسین (ع) به کربلاست. طرح اجراشده این طلبه، کمک به افراد عمدتا کم برخوردار بود که حتی در فقدانش، همچنان پویا به فعالیت خود ادامه میدهد. لعیا یاراحمدی، همسر مرحوم صفوی شاملو و از دست اندرکاران کنونی «صندوق اربعین علی آقا»، جزئیات این ایده قابل تکثیر را با ما در میان میگذارد.
پنج سال پیش بود حدودا. علی آقا خیلی دغدغه زیارت امام حسین (ع) داشت. نظرش این بود که کربلارفتن به جز ثواب زیارت، اثر تربیتی هم دارد. یعنی کسی که به این سرزمین و حرم آقا قدم میگذارد، اتفاقاتی برایش میافتد که همه عمر دستش را میگیرد. میان همه کربلارفتن ها، سفر اربعین خاصتر است. وقتی یک موضوع در ذهن کسی این قدر اهمیت داشته باشد، طبیعی است که ماجرا را منحصر به خودش و خانواده اش نکند و تلاش کند آدمهای بیشتری لذت آن را بچشند.
پیاده روی اربعین به نوعی مانور جهان اسلام است و کسانی که در این گردهمایی میلیونی حاضر میشوند، پیاده نظام جبهه حق محسوب میشوند. از طرف دیگر، سفر اربعین به ویژه تا همین چند سال پیش هزینه خاصی نداشت. یعنی اگر خودت را میتوانستی به مرز برسانی و همین طور مسیر برگشت از مرز تا شهر خودت، کار تمام بود و در عراق، هزینه جدی متوجهت نبود. این فرصت بسیار غنیمتی بود برای کربلایی کردن عده زیادی که به جز این فرصت، سفر کربلا حتی در مخیله شان هم نمیگنجد یا اگر به هر سختی رفته اند، تجربه دوباره اش برایشان دشوار است.
پنج سفر به گمانم.
هر آدمی که دغدغه اجتماعی داشته باشد، همیشه گوشهای از ذهنش انسانهای کم برخوردار هستند. ضمن اینکه وقتی کسی لباس روحانیت میپوشد، محل مراجعات طیفهای مختلف مردم میشود؛ از جمله کسانی که دغدغه مالی دارند. علی آقا با خیریههای مختلف و فعالان حاشیه شهر همکاری تنگاتنگ داشت.
شروع کار با مقادیر کم بود. در قدمهای اول، بیشتر اندوخته صندوق از اطرافیانی بود که توانایی مالی داشتند. علی آقا رو میزد، به آنها میگفت از شما قرض میگیرم و قرض میدهم به افراد کم بضاعتی که میخواهند به کربلا بروند و چند ماه زمان نیاز دارند برای برگشت پول. به کسانی که میخواستند به صندوق اربعین قرض بدهند، میگفت طرف حسابتان من هستم و خودم برگشت پول را ضمانت میکنم. برخی قرض دادند و برخی کمک بلاعوض کردند. مثلا دو نفر را خاطرم هست که طلاهایشان را بلاعوض دادند. به این معنی که پول را به صندوق اربعین بخشیدند، نه با این نیت که خرج شود و تمام؛ بلکه با این نیت که دائم به زوار قرض داده شود، پس گرفته شود و در گردش باشد. این تجربه خوب باعث شد به فکر گسترش کار بیفتد. صندوق اربعین سال ۱۳۹۶ این طور کلید خورد.
بله.
به هرحال ممکن بود دردسرهایی داشته باشد.
جبران خسارتش برایم مهم نبود. با خودم میگفتم نهایتش ممکن است علی آقا سالی چندمیلیون تومان ضرر کند. نگرانی من بابت وجه شرعی قضیه بود، به ویژه درباره بلاعوض ها. به علی آقا میگفتم آدم بالاخره ممکن است روزی در این دنیا نباشد، آن وقت تکلیف این پولها چه میشود؟ ما که دیگر به صاحبان این پولها دسترسی نداریم.
با آرامش میگفت من نباشم هم این صندوق به کارش ادامه میدهد. بالاخره یک کسی پیدا میشود که دنباله کار را بگیرد. خودش را به معنی واقعی سرباز امام زمان (عج) میدانست. ویدئویی از او به جا مانده است که درباره مجموعه کتاب رسان، میگوید بستری میسازیم برای توزیع جهادی کتاب تا در دوران ظهور حضرت، آماده استفاده باشد. صندوق اربعین هم چنین شکلی دارد. بنا نیست منحصر به چند سال باشد. اگر این طور بود، توجیهی نداشت پول بلاعوض بگیرد و خودش را مدیون کند. این صندوق باید بماند تا ظهور امام عصر (عج).
نه. در ذهنم این بود که عمده افراد، پولی را که قرض گرفته اند، برمی گردانند. اگر عده اندکی هم سر موعد نتوانند برگردانند، مگر چقدر ضرر به بار میآورد؟ نهایت چندمیلیون میشود که جور میکنیم. درباره علی آقا، او نگاهش به هدفش بود؛ به اینکه هزینه برای زیارت امام حسین (ع) به خودت برمی گردد. جزئیات این راکه کسی برنگردانده باشد و علی آقا از خودش گذاشته باشد را نمیدانم، اما مطمئنم اگر هم بوده، به مشکل جدی برنخورده ایم.
بله. پشتوانه تئوری صندوق اربعین، کلام معصومان (ع) است. درباره فضیلتهای عجیب زیارت امام حسین (ع) آمده است حتی با وجود مشکلات احتمالی سفر و بر اساس روایات، برگشت پولی که برای این راه قرض داده میشود، تضمین شده است. برای همین نگران این بخش قضیه نبودیم.
من و دو نفر از مدیران مجموعه کتاب رسان پای کار آمده ایم تا این صندوق راکد نماند و با نیتی که شکل گرفته بود، کارش را ادامه بدهد.
تا جایی که من اطلاع دارم، به جز سالهایی که کرونا شدید بود، هر سال بیش از صد نفر رفته اند.
اولویت با کسانی است که بدون وام صندوق نمیتوانند به زیارت بروند و کسانی که زیارت اولی هستند. در مرحله بعد این وام به کسانی که سفراولی نیستند هم تعلق میگیرد. البته یک اولویت دیگر هم داشتیم که هنوز هست. هر سال چند نفر با شرایط خاص راهی زیارت اربعین میشدند.
لابد دیده اید افرادی را که مشکل مالی آنچنانی ندارند، اما در زندگی شان رفتن به زیارت اربعین جایی ندارد. اصطلاح عامیانه اش میشود اینکه طرف در این فازها نیست. علی آقا به واسطه ارتباطهای کاری اش از این طور دوستها داشت. میدید طرف آدم خوبی است و دارد زندگی اش را میکند. وقتی به او میگویی اربعین، به ذهنش نمیرسد که میتواند مسافر پیاده این مسیر باشد. حالا یا اعتقادش را ندارد یا اولویتش نبوده است. این افراد اولویتهای ویژهای بودند که هر سال علی آقا تعدادی را با کمک صندوق اربعین به کربلا میفرستاد، البته به شکل قرض الحسنه. حتی شده بود برایشان بلیت بگیرد، یک طورهایی به اصرار، آنها را راهی کند و دستشان را بگذارد در دست امام حسین (ع).
به خود علی آقا که خیلی بازخورد مثبت میدادند. میآمد برایم تعریف میکرد و میگفت: فلانی که با آن شرایط فرستادیمش به اربعین، خیلی راضی است. گمانم هیچ موردی نبود که برگردد و بگوید حالا رفتیم که چی؟ یا مثلا انتقاد کند که این چه سفری بود، چقدر بد گذشت و از این صحبت ها. یک نمونه اش بنده خدایی بود که تقیدهای دینی خیلی ضعیفی داشت. علی آقا او را راهی زیارت اربعین کرد. لذت آن سفر و آن زیارت طوری به دلش نشسته است که میگوید امام حسین (ع) چیز دیگری است.
کسی که میخواهد به زیارت برود و امکانش را ندارد، دستش در دست امام حسین (ع) است به هرحال. خیلی خوب است که زمینه سفرش فراهم شود، اما به نظرم آشناکردن و آشتی دادن یک نفر با امام حسین (ع) و چشاندن گرمای محبت حضرت به این دست افراد، اهمیت دوچندانی دارد.
به صفحه اینستاگرام علی آقا به نشانی Shamlu_ir پیام بدهند. کلیت قضیه این است که امسال مبلغ وام ۳ میلیون تومان است. مبلغ وام حداقل هزینهای است که میشود با آن به زیارت اربعین رفت. برای بازپرداخت، نهایت شش ماه را در نظر گرفتیم. برای کسانی که شرایطشان خیلی خاص باشد، میشود مهلت بیشتری هم در نظر گرفت. چون بنای این صندوق، سفر اربعین است و مهم این است پیش از ایام منتهی به اربعین سال آینده، این پول به صندوق برگردد.
برخی از طریق خیریهها و فعالان حاشیه شهر که کاملا مورد اعتماد هستند و برخی دیگر را هم علی آقا خودش شناسایی میکرد.
آرمان علی آقا این بود که شبکهای کار کنیم. یعنی سعی کنیم به جای وام دادن به صورت فردی، وام را در اختیار خیریههای معتمد قرار بدهیم که افراد حقوقی محسوب میشوند. مهلت بدهیم و بگوییم مثلا تا هشت ماه پس از اربعین، از شما چکی به مبلغ کل وام میخواهیم. چه وامها فردی پرداخت شود چه به صورت شبکه ای، صندوق اربعین با این شیوه، امکان الگوشدن و انتشار دارد؛ به صورت محلی البته. موافق پیشنهادهایی مثل ایجاد یک صندوق اربعین واحد در کشور نیستیم. از لحاظ تربیتی و اجرایی خیلی بهتر است که در یک محله یا شهر کوچک، معتمدان صندوق اربعین راه اندازی کنند.
خاطرم هست یک نفر پیام داد و گفت در شهرمان این کار را کرده ایم. حتما هستند جاهای دیگری هم که مشابه این حرکت را انجام داده باشند، حالا نه حتما با الگوبرداری از صندوق اربعین علی آقا.
بله. سالهایی که کرونا شدید بود هم شرایط مشابه سؤال شما را داشتیم. سعی میکنیم موجودی صندوق در بازههایی که اشاره کردید، راکد نماند و صرف امور خیرخواهانه فرهنگی و غیرفرهنگی شود. با این پیش شرط که پولش تا پیش از اربعین به صندوق برگردد.
خیلی کمبودها در جامعه هست. میشود همه اش نشست و انتقاد کرد و رسانه را آینه کرد برای انعکاس نداشتهها و مأیوس کردن دیگران. گزینه دیگری هم هست. میشود منصف بود، نقاط روشن را دید و امید تزریق کرد برای خوب کردن حال مردم. اگر چشممان به اتفاق بزرگی به نام ظهور باشد، گزینه دوم را انتخاب میکنیم و هر کاری بتوانیم انجام میدهیم برای داشتن سهمی هرچند کوچک در این رویداد بزرگ؛ شاید کاری از جنس صندوق اربعین.