صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

روایتی از سقط‌های عمدی و  مرکزی برای جان دادن به «نفس»‌های زندگی

  • کد خبر: ۱۲۳۳۹۱
  • ۰۸ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۰:۵۸
شهرآرانیوز در گزارش پیش رو به روایت علل شکل گیری سقط‌های عمدی و راه‌هایی که مرکز نفس -نخستین مرکز مردمی جلوگیری از سقط فرزندان سالم توسط والدین- برای جلوگیری از این سقط‌ها داشته پرداخته است.

الهام مهدیزاده | شهرآرانیوز؛ شاید بتوانی از دلت بیرونش کنی، اما از قلب و فکرت نه. چند مدتی که زمان مشخصی برای پایان ندارد، شاید چند روز، چند ماه یا چندسال، روح و روانت درگیر سؤال‌هایی است که وجدانت برایش جوابی جز تکرار و افسوس ندارد؛ دختر بود یا پسر، الان اگر بود چند ماهه شده بود؟ الان اگر بود، می‌توانستم صدای قلبش را بشنوم. خب نشد. نشد یا من نخواستم؟ من نخواستم که زنده بماند.

هر کدام برای گرفتن جانی که آرام آرام می‌خواهد شکل بگیرد دلایلی دارند؛ دلایلی که‌ می‌توان با بررسی روان شناسی و جامعه شناسی بررسی کرد. تاکنون آمار‌های مختلف و متعددی درباره میزان سقط عمدی جنین در ایران ارائه شده است. آمار‌هایی که همه بر احتمالات استوار است. آخرین آمار ارائه شده مربوط به اردیبهشت ماه امسال است. این آمار را پروفسور محمداسماعیل اکبری، رئیس کمیته جمعیت و سرمایه اجتماعی مجمع تشخیص مصلحت نظام و از طراحان قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت ارائه داده است.

رئیس کمیته جمعیت و سرمایه اجتماعی مجمع تشخیص مصلحت نظام گفته است سالانه ۵۳۰ هزار سقط عمدی در کشور داریم. او در کنار این آمار به دلایلی عمده مطرح شده نظیر مشکلات اقتصادی اشاره می‌کند و‌ می‌گوید: اینکه فکر کنیم اقتصاد باروری را عقب می‌اندازد اشتباه است. مصداق این موضوع این است که در سال ۵۹ جنگ شروع شد و تازه یک سال و اندی از پیروزی انقلاب گذشته بود و هنوز انقلاب پا نگرفته بود و همه دنیا علیه ما می‌جنگید، اما کشور بالاترین باروری را تجربه کرد. همان نسل معروف به بچه‌های دهه شصتی.

وضعیت کشور در حوزه جمعیتی به نحوی است که گفته‌های کنونی مسئولان برای وضعیت کشور در حوزه جمعیت از تلنگر‌ها به هشدار‌ها رسیده است. مردادماه امسال نیز دکتر صابر جباری، رئیس اداره جوانی جمعیت وزارت بهداشت، با صراحت زمانی برای رهایی از سقوط جمعیتی ارائه می‌دهد و‌ می‌گوید: «برای نجات از سیاه چاله جمعیتی فقط هفت سال زمان داریم.» او معتقد است با ادامه روند فعلی جمعیتی، شاهد مرگ تدریجی کشور خواهیم بود، زیرا در سال ۱۴۳۰ یک سوم جمعیت ایران نیز بالای ۶۰ سال سن خواهند داشت.

رئیس اداره جوانی جمعیت وزارت بهداشت تنها راه نجات کشور از این سیاه چاله را افزایش موالید می‌داند. او معتقد است که میزان موالید در کشور باید از یک میلیون به ۲.۵ میلیون نفر در سال برسد. دکتر جباری همچنین به جرم انگاری سقط‌های عمدی اشاره دارد و در این باره می‌گوید: با توجه به اهمیت این موضوع دستورالعمل «حفظ و مراقبت از جنین سالم» اخیرا از سوی وزیر بهداشت به دانشگاه‌های علوم پزشکی ابلاغ شده است.

شهرآرانیوز در گزارش پیش رو به روایت علل شکل گیری سقط‌های عمدی و راه‌هایی که مرکز نفس -نخستین مرکز مردمی جلوگیری از سقط فرزندان سالم توسط والدین- برای جلوگیری از این سقط‌ها داشته پرداخته است.

گناه نابخشودنی

سقط به دلیل آزمون جامع

فرانک چند سالی است که ازدواج کرده است. برای معرفی خودش به سوابق علمی خانواده اش اشاره دارد و با تأکید بیان می‌کند: پدرم پزشک عمومی است و مادرم فرهنگی است. من فرزند بزرگ خانواده هستم. یک برادر هم دارم که ۱۰ سالی از من کوچک‌تر است. کل خانواده ما تحصیل کرده هستند.

با توجه به سطح تحصیلات خانوادگی، از همان ابتدای مراحل خواستگاری تا ازدواج با همسرم این طور قرار گذاشتیم که پس از اتمام مقطع دکتری من درباره داشتن فرزند تصمیم گیری کنیم. چیزی تا آزمون جامع نمانده بود و من تنها عصر‌ها و بعد از آنکه از سرکار برمی گشتم فرصت مطالعه داشتم. همان روز‌ها بود که متوجه شدم باردار هستم. به شدت به هم ریختم. تصور بارداری و کار کردن و درس خواندن در مقطع دکتری و انجام امور خانه برای من سخت بود.

قبل بارداری هم وقت کم می‌آوردم و گاهی وقتی برای پخت وپز و انجام امور خانه نداشتم. با چند نفر از دوستانم که مشورت کردم، گفتند نگه داشتن این بچه آن هم زمانی که باید کار‌های پژوهشی پایان نامه را شروع کنم، سخت است. یکی از دوستانم هم به دلیل بارداری مجبور شد ادامه تحصیل در مقطع دکتری را رها کند. این دوستم بعد دنیا آمدن بچه چنان درگیر کار‌ها شد که نتوانست دوباره برگردد. با این شرایط تصمیم به سقط گرفتم. از طریق دختر عمویم که دکتر داروساز بود قرص سقط پیدا کردم و خریدم. بعد‌ها فکرمی کردم پسر بود یا دختر؟

سقط تا سرحد مرگ

افسانه و همسرش پیگیر انجام امور خود برای اقامت در آلمان هستند. می‌گوید در چنین شرایطی بارداری برای او یک اتفاق ... منتظره بود. با این اوضاع تصمیم می‌گیرد که شرایط را دوباره به همان حالت اول برگرداند تا کار‌های اقامتشان در آلمان نهایی شود. من اصلا برای بارداری آماده نبودم. از همان هفته‌های ابتدایی و به محض آنکه جواب آزمایشم مثبت شد ماتم گرفتم. تمام شب و روزم فکر کردن بود. اگر قرار بر رفتن از ایران و ادامه تحصیل در آلمان بود نمی‌توانستم با شرایط بارداری پیگیری‌های خودم را انجام دهم.

یک بار تصمیم گرفتم از دارو‌های گیاهی استفاده کنم، اما فایده نداشت. بعد کلی پیگیری از این و آن، قرص سقط پیدا کردم. گفته شد که چند قرص را با فاصله زمانی مصرف کنم. اما فایده نداشت؛ بنابراین تعداد بیشتری خوردم. خوردن این تعداد قرص من را تا مرگ کشاند، چون تعدادش آن قدر زیاد بود که با افت شدید فشار همراه شد و به گفته دکتر خیلی عجیب بود که با این تعداد قرص و آسیبی که وارد کرده بود زنده ماندم.

می‌خواهم زنده بمانم

به خاطر حرف مردم

حرف مردم، حرف مردم است. از قدیم بوده است. روشنا قرار بود به خاطر همین حرف‌های مردم پا به این دنیا نگذارد. مامان روشنا چند ماهی بود عقد کرده و هنوز در پی خرید جهیزیه و لوازم خانه بود که متوجه بارداری اش شد. بارداری به گفته او شوکی بزرگی به او وارد کرد. ناراحتی او بیشتر از همه حرف و حدیث‌هایی بود که در پی شنیدن این خبر می‌توانست، شکل بگیرد. هیچ کس برای او راه چاره‌ای که بتواند با این موضوع کنار بیاید نداشت. حرف‌های اطرافیان بیشتر از راهکار نهی‌ها و نصحیت‌هایی بود که بعد از هر واقعه و اتفاق، زبان زد عام و خاص می‌شود: خودت مقصری، الان مردم بشنوند چه‌ می‌گویند. این چه کاری بود که کردی دختر؟

باور غلط باردار شدن در دوران عقد و حرف و حدیث‌هایی عامه، این نگرانی را برای مادر روشنا ایجاد کرده بود که اگر در دوران عقد دارای فرزند شوند روال عادی شروع زندگی و شیرینی مراسم ازدواج را باید فراموش کند و با کوله باری از چرا‌های انجام این کار راهی خانه بخت شود. با شنیدن این افکار و نصحیت‌ها تصمیم می‌گیرد تا قبل از فهمیدن فامیل و آشنا فرزندش را سقط کند، کاری که ممکن بود به عدم باروری او در آینده ختم شود.

ماندگاری فرزند نیز این ذهنیت را برایش ایجاد می‌کرد که این فرزند روال زندگی دونفره آن‌ها را از حالت طبیعی خارج می‌کند. این مادر در ادامه با مرکز مردمی نفس آشنا می‌شود. با راهنمایی‌ای که از مشاروان «مرکز نفس» دریافت می‌کند تصمیم می‌گیرد روشنا را نگه دارد. حالا روشنا روشنی خانه آن هاست.

به خاطر اقتصاد

آرش چند ماهی است که پا به این دنیا گذاشته است. پدر آرش کارگر است که با توجه به شرایط اقتصادی به سختی گذران زندگی می‌کند. بارداری مادر آرش در شرایطی اتفاق افتاد که به گفته او تصمیمی برای داشتن فرزند دوم نداشت. مادر آرش وقتی فهمید باردار است به دلیل شرایط اقتصادی خانواده و اینکه یک فرزند دیگر داشت تصمیم به سقط گرفت. تصمیمی که چندان با رضایت قلبی نبود. او توسط یکی از همسایه‌ها به مشاوره‌های مرکز نفس ارجاع داده می‌شود. با گفتگو‌ها و مشاوره‌هایی که به این پدر و مادر داده می‌شود آن‌ها از تصمیم خودشان منصرف می‌شوند.

حالا پدر و مادر آرش از نعمت بودن آرش بهره‌مند شده اند و این نوزاد چند ماهی است که با حمایت‌های مرکز نفس پا به این دنیا گذاشته است. مرکز نفس برای این نوزاد و نوزادان مشابه تا دو سالگی حمایت‌هایی اعم از ارائه بسته‌های معیشتی، پوشاک، تغذیه و مسائل درمانی در نظر گرفته است. چنانچه شرایط خانواده در این دو سال به حالت پایدار نرسد این مرکز خانواده را به مراکز حمایتی و خیریه‌هایی که با این مرکز همکاری و همراهی دارند، معرفی می‌کند.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.