نخست باید این نکته را به تصریح و تأکید یادآور شوم که به عقیده شخصی من، در تاریخ مطالعات شاهنامهشناسی به طور اعم، یعنی هم در میان محققان خارج از کشور (ایرانشناسان و مستشرقان) و هم بین پژوهشگران داخل، اهمیت کمی و کیفی کارهای دکتر جلال خالقی مطلق متفاوت و از گونهای دیگر است. معنای این سخن این است که اگر از من بپرسند برجستهترین و بزرگترین شاهنامهشناس تاریخ مطالعات ایرانی کیست، به قطع و یقین دکتر خالقی مطلق را نام خواهم برد.
اما دکتر خالقی مطلق از این رو که کمابیش نیم قرن وقت خود را بر سر تصحیح شاهنامه گذاشتهاند، در محافل علمی و مجالس و بزرگداشتها و مطالب مرتبط با استاد، جنبه متنشناختی کارنامه علمی ایشان یعنی تصحیح شاهنامه بیشتر مطرح میشود. به نظرم باید به نکتهای مهم توجه کرد؛ اینکه آقای دکتر خالقی مطلق جزو استثناهای معدودی هستند که نهتنها در حوزه فعالیتهای علمی و پژوهشی کارهای فراوانی انجام دادهاند، بلکه در عرصه فعالیتهای خلاقانه و ذوقی ادبی هم قلم زدهاند و کمتر استادی را داریم که هم محقق برجستهای باشد و هم مثلا شاعر و داستاننویس خوبی. ایشان هم اشعار خوبی بهویژه در حوزه رباعی و غزل دارند و هم نمایشنامههایی نوشتهاند، اما چنانکه باید به این وجه کارنامه ایشان توجه نشده است.
در زمینه فعالیتهای تحقیقی که در حوزه مطالعات من است، نیز نکته شاخصی در کارنامه ایشان دیده میشود؛ اینکه برخلاف بیشتر کسانی که به حوزه تصحیح متون عموما و تصحیح شاهنامه مشخصا پرداختهاند، ایشان در کنار تصحیح، مقالات بسیار فنی و عالمانه و مدخلهای مهمی را هم به زبان انگلیسی و فارسی در شاهنامهشناسی نوشتهاند. اگر کارنامه شاهنامهشناسان دیگر را بررسی کنیم، میبینیم که عموما در حوزه تصحیح فعالیت کردهاند، یعنی عمرشان را در کار متن شاهنامه گذاشتهاند که بسیار ارزشمند و محترم هم هست و کمتر میبینیم مقالات مهمی را در کنار تصحیحشان نوشته باشند. به نظر من این تمایز کمی و کیفی ویژگی شگفت ایشان است و نمیتوان کسی را در حوزه شاهنامهشناسی از این منظر با ایشان در یک تراز نهاد و سنجید؛ ازاینرو باید به صورت برجسته و پررنگ به ویژگی یادشده توجه کنیم. برخی از مهمترین این مقالات در قالب چند مجموعه مقاله منتشر شده که از کارهای ماندگار در حوزه شاهنامه و شاهنامهشناسی است. درواقع استاد صرفا به تصحیح متن بسنده نکردهاند -بر خلاف بسیاری از مصححان متون- و یادداشتهای توضیحی بسیار مهمی هم درباره متن مصحح خود نوشتهاند؛ این تفاوت شاخص ایشان نهتنها با دیگر مصححان شاهنامه که حتی با مصححان دیگر متون فارسی است.
وجه تمایز دیگر استاد در میزان زمانی است که به شاهنامه مشغول بودند. دکتر خالقی مطلق زمانی که احساس کردند در کار بر روی شاهنامه نیاز به همکارانی دارند، ۲ نفر از برجستهترین شاهنامهشناسان آن زمان و اکنونِ جهان را انتخاب کردند: دکتر محمود امیدسالار و دکتر ابوالفضل خطیبی که هر یک در تصحیح یک جلد از نسخه هشتجلدی ویرایش ایشان از شاهنامه همکاری کردند. بااینحال حتی این ۲ شاهنامهشناس برجسته نیز هر یک ۶ یا ۷ سال صرف تصحیح و نوشتن یادداشتهای مربوط دفتر ششم و هفتم کردند درحالیکه دکتر خالقی مطلق نزدیک به نیم قرن درگیر کار بر روی ابتدا تا انتهای شاهنامه بودند، همچنین بازبینی نهایی تصحیح و یادداشتهای همکاران نیز با ایشان بوده
است. در پایان باید نکتهای را یادآوری کنم: ما در ایران در بررسی تصحیح دکتر خالقی مطلق متأسفانه گاه شاهد نگاههایی غیرعلمی و غرضورزانه هستیم. خود ایشان اذعان کردهاند و از نظر علمی هم ما میدانیم که کار ایشان فاقد عیب و ایراد نیست، اما نسخه ایشان درواقع تصحیحی است که به متن اصلی شاهنامه نزدیک شده است و به نظر من و بسیاری از صاحبنظران با توجه به اصول و روشهایی که ایشان و همکارانشان به کار بردهاند، فعلا بهترین و منقحترین و روشمندترین تصحیح متن شاهنامه است. ما باید این تصحیح را بر اساس ضوابط و معیارها و مستندات علمی و نه خواست و پسندهای شخصی نقد و بررسی کنیم. خود من به لحاظ کمّی مفصلترین نقدها را هم بر متن مصحح و هم یادداشتهای ایشان درباره شاهنامه نوشتهام، ولی در کنار این نقدها بهترین تصحیح شاهنامه را کار ایشان میدانم. ما هم باید حاصل زحمات ایشان را ببینیم و هم دیدگاهها و نظریات خود را در قالب پیشنهاد و با رعایت احترام علمی و ضوابط علمی مطرح کنیم؛ چیزی که گاه در جامعه ادبی ایران نادیده گرفته میشود و عدهای میکوشند از ارزشهای کار ایشان بکاهند که به نظر من این نقطهضعفی است در کارنامه شاهنامهشناسی ایران.