فرزانه شهامت | شهرآرانیوز؛ درست بودن مسیر را میشود از روی نتیجه اش فهمید. «هنگامی میتوانید از نتیجه کار خود در روایتگری دفاع مقدس احساس رضایت کنید که نوجوان دبیرستانی و جوان دانشگاهی با همان چشمی که شما به دفاع مقدس نگاه میکنید به مسائل آن بنگرد و همان برداشت را داشته باشد.» نه اینکه کار سادهای باشد، آن هم با کوتاهیهای تلنبار شده از گذشته و شبهههای بی امان دشمن برای وارونه نشان دادن حقایق جنگ؛ با این حال نتیجه اش شیرینترین است. «اگر این مهم اتفاق بیفتد، موفقیت در میدانهای گوناگون آینده حتمی خواهد بود.»
سخنان داخل گیومه را به نقل از دیده بان انقلاب اسلامی با تعدادی از مخاطبان این سخنان درمیان گذاشتیم و از آنها خواستیم بی تعارف به سؤال هایمان جواب بدهند و ارزیابی خود از وضعیت کنونی انتقال این مفاهیم را بگویند و کاستیهایی که اگر به آنها اذعان نشود، امیدی به اصلاحشان در آینده نیز نخواهد بود.
سابقه صدماهه حضور در جنگ تحمیلی، افتخار جانبازی و پدر شهید بودن، داشتن دکتری تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، تدریس در دانشگاه، ۱۵ سال فرماندهی یگانهای سپاه در غرب کشور به اضافه رزومه در فعالیتهای فرهنگی ملی باعث میشود اطمینان کنیم به اینکه گزینه مناسبی را برای گفتگو انتخاب کرده ایم.
شاید مهمترین بخش صحبتهای محمد غفاری را بتوان در هشداری خلاصه کرد که با کمال تأسف باید به رخ دادن آن در بخشهایی از بدنه کشور اعتراف کرد. «اگر تحلیل تاریخ و انتقال فرهنگ دفاع مقدس را به نسل امروز انجام ندهیم، میدانید چه میشود؟ بزرگترین فرصت نظام جمهوری اسلامی را هدر داده ایم و آن را به تهدید تبدیل کرده ایم. این یعنی جابه جا شدن جای طلبکار با بدهکار و مواجه شدن با این سؤالات که چرا جنگیدیم؟ چرا پدر من شهید شد؟ چرا بعد از فتح خرمشهر جنگ را ادامه دادیم؟ چرا ...؟»
دکتر غفاری با این مقدمه اضافه میکند: ما دو چیز را باید به نسل امروز منتقل میکردیم. یکی تاریخ تحلیلی و عبرت آموزی از دفاع مقدس است که به شدت در موردش ضعیف عمل شده است. سؤالات و شبهاتی که درباره جنگ مطرح میشود و بخشی از صحبتهای امروز (دیروز) رهبرمعظم انقلاب هم به آن اختصاص داشت، اشاره به همین موضوع دارد. دومی هم فرهنگ دفاع مقدس است و ارزشهایی مثل دینداری، مقاومت، ایثار، اخلاص و فرار از قدرت طلبی.
راههایی که میتوانست به انتقال این دو منجر شود، بخش بعدی صحبتهای اوست که گا م به گام و پله پله پیش میرود. «یک راه همین آثار مکتوب است که کارهای زیادی در باره اش انجام شده است؛ با این حال دو ایراد اساسی دارد. اول اینکه بیشترش در حوزه خاطرات است. خاطرات صرفا بعد عاطفی و حماسی جنگ را بیان میکند و با آن نمیتوانیم به تاریخ تحلیلی جنگ برسیم. تازه از میان انبوه خاطراتی که منتشر میشود نیز صرفا آثاری که در یکی دو مرکز تولید میشوند به تیراژهای بالا و چاپهای مجدد میرسند و بقیه دیده و خوانده نمیشوند.»
این جانباز جنگ تحمیلی راه دیگر انتقال مفاهیم یادشده را آثار هنری میداند، البته باز هم با دو ایراد. اول اینکه از نظر تعداد و نیز کیفیت رو به افول هستند. در حوزه آثار سینمایی، «از کرخه تا راین»، «دیده بان» و «موقعیت مهدی» را مثال میزند و میپرسد: از امثال اینها چند نمونه داشته ایم؟
ایراد دومی که غفاری از این آثار میگیرد این است که حکم مرثیههایی را دارند که در رثای سید الشهدا (ع) خوانده میشوند و ابعاد تحلیلی هشت سال دفاع مقدس را کمتر میشود در آنها گنجاند.
معاون اسبق تبلیغات در بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس کشور با اشاره به جای خالی تاریخ تحلیلی جنگ تحمیلی در کتابهای درسی مدارس و دانشگاه ها، نیز فقدان برنامههایی مثل کرسیهای آزاداندیشی درباره وقایع جنگ میگوید: سؤال بنده به عنوان کسی که در دانشگاه درس میدهم این است که به طور مثال در خراسان رضوی با ۳۰ دانشگاه غیرانتفاعی، در چند درس دفاع مقدس تدریس میشود و با کدام منابع درسی؟ آیا در نظام جمهوری اسلامی نباید دو واحد درسی مستقل، تحلیلی و اجباری در این زمینه داشته باشیم؟
او صحبت هایش را با دغدغههایی به پایان میبرد که رهبرمعظم انقلاب در صحبتهای دیروزشان اشاره کردند و مسئولیت را سنگینتر از همیشه کرد برای همه آنهایی که کاری از دستشان برمی آید.
حق را به جوانها و نوجوانهایی میدهد که عطر فرهنگ دفاع مقدس به مشامشان نرسیده است. میگوید چیزی به آنها عرضه نکرده ایم که انتظاری از آنها داشته باشیم. علیرضا دلبریان، جانباز و راوی دفاع مقدس است. مسئولیتش در دوران دفاع مقدس به عنوان معاون گردان غواصی یاسین را بیان میکند تا خواننده این سطرها باور کند که او از آن قبیل صاحب نظران بی عمل نیست و اگر انتقادی میکند، مبتنی بر تجربههای عینی اش از حال و هوای دوران جنگ است.
او صحبت هایش را با یک سؤال شروع میکند، سؤالی که مخاطبش فرماندهان، یادگاران و پیشکسوتان جنگ تحمیلی اند. «چه چیزی شما را متحول کرد و باعث شد عاشق جبهه شوید و در جنگ بایستید؟» دلبریان سؤال خود را این طور پاسخ میدهد: وقتی به جبهه رفتید، عاشق شدید و ماندید؛ چون دیدید فرمانده تان در کنارتان است، ظرفهای غذا را میشوید، مثل خودتان با صفا و با صداقت است و هیچ تبعیض و امکانات ویژهای ندارد. اینها از جنگ ما دفاع مقدس ساخت. او ادامه میدهد: با همان روشی که جوان بسیجی دیروز در جبهه متحول شد، امروز نیز میتوان فرهنگ دفاع مقدس را منتقل کرد.
اگر میبینیم جوان امروز همان حسی را که امثال بنده به جبهه و جنگ دارند ندارد ناشی از این است روایتی که از جنگ بیان میکنیم و ارزشهایی را که به آن اشاره داریم در رفتار و زندگی مان نمیبیند؛ بنابراین نه تنها فرهنگ دفاع مقدس منتقل نمیشود، بلکه مورد چالش نیز قرار میگیرد. این راوی دفاع مقدس از همایشی، نمایشی و گزارشی شدن برخی از برنامههایی انتقاد دارد که به اسم گرامیداشت شهدا برگزار میشود، همین طور از اینکه بسیاری از این برنامهها در عمل به مانور سیاسی برخی مسئولان تبدیل میشود، مسئولانی که در ردیفهای نخست سالنهای همایش مینشینند، پشت به مردمی که اتفاقا مخاطب اصلی این فرهنگ هستند.
دلبریان به مرام سردار دل ها، حاج قاسم سلیمانی، اشاره میکند و میگوید: اگر با مشی او وارد عمل شویم و به سفارشش که میگفت دیگران با دیدن ما باید یاد شهدا بیفتند عمل کنیم، اتفاقهایی که باید میافتد، بی نیاز به سخنرانی. همچنان که او هم چندان اهل سخنرانی برای جوانان نبود.
او با انتقاد از آثاری که در حوزه دفاع مقدس تولید میشود و با نگاهی تک بعدی به روایتگری میپردازد، اظهار میکند: نه در تولید آثار خوب عمل کردیم و نه در پاسخ به شبهات جنگ. اینکه همه اش گفته شود که رفتیم، بستیم، گرفتیم و پیروز شدیم واقعی نیست. آیا شما تا به حال شنیده اید گفته شود که فلان جا ترسیدیم یا فلان جا تصمیم اشتباه گرفتیم؟
ما یک فیلم نساختیم که موفق نشدن در عملیات را هم نشان بدهد. تا میگویی رزمنده عدهای میگویند همگی مقدس، نمازشب خوان و عارف بودند؛ در حالی که این طور نبود. انسانهای عادی هم داشتیم که آمدند و در محیط جبهه تربیت شدند. ما امثال مجید قربانخانی را داشتیم که حاج قاسم دستش را گرفت و در سوریه شهید شد. چرا با گفتن از امثال اینها در دل جوان هایمان امید نمیاندازیم؟
او با اشاره به جای خالی برنامههای تحلیلی درباره جنگ تحمیلی در صدا و سیما معتقد است ابعاد جنگ باید با دقت و جزئیات موشکافی و تحلیل شود؛ همچنان که رویدادهایی به مراتب سادهتر مثل یک مسابقه فوتبال با حضور کارشناسان بررسی میشود.
دلبریان با تجربهای که از ارتباط با طیفهای مختلف جوانان دارد با اطمینان میگوید حتی همین جوانانی را که بیگانه با فرهنگ دفاع مقدس خطاب میشوند اگر دور هم جمع کنیم و برایشان روایتی صادقانه از جنگ تحمیلی داشته باشیم، به یاد شهدا اشک خواهند ریخت.
این راوی دفاع مقدس صحبت هایش را با یک درخواست، این طور جمع بندی میکند: شرط لازم و کافی برای انتقال فرهنگ دفاع مقدس این است که در بیانیه گام دوم انقلاب دقیق شویم، از اشتباهات گذشته مان توبه کنیم و با فرهنگ دفاع مقدس زندگی کنیم. در غیر این صورت، صرف حرف زدن درباره جنگ، اگر درست هم گفته شود، راه به جایی نمیبرد.
او یک درخواست هم دارد، از آنهایی که درباره جنگ هشت ساله تحمیلی صحبت میکنند: «خواهشم این است اگر نمیتوانند با فرهنگ دفاع مقدس و ساده زیستی اش زندگی کنند، درباره آن حرف نزنند.»