صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

گفتگو با دکتر محمدکاظم رحمتی درباره پژوهش‌های سیره نبوی در غرب | فراز و فرود سیره پژوهی

  • کد خبر: ۱۲۶۸۴۸
  • ۰۲ مهر ۱۴۰۱ - ۱۲:۰۹
اهتمام تاریخ نویسان برای ثبت و ضبط دقیق اتفاق‌های مهم زمان ایشان و بررسی سیره شخصی و شخصیت پیامبر اکرم (ص) بسیار در خور توجه بوده است.

امیدحسینی نژاد | شهرآرانیوز؛ سیره و زندگانی پیامبر گرامی اسلام در همان سده‌های نخست توسط مسلمانان نوشته شد. مسلمانان بسیار زود به سیره پیامبر و حفظ و تدوین و  رواج آن پرداختند و از نیمه دوم سده نخست هجرى درباره آن کتاب نوشتند. اهتمام تاریخ نویسان برای ثبت و ضبط دقیق اتفاق‌های مهم زمان ایشان و بررسی سیره شخصی و شخصیت پیامبر اکرم (ص) بسیار در خور توجه بوده است.

در این میان مسیحیان و یهودیان به دلیل دشمنی در قرن‌های بعدی ردیه‌هایی بر اسلام نوشتند و بخش در خور توجهی از این ردیه‌ها متوجه شخصیت پیامبر اعظم (ص) بود. در چند قرن اخیر غربی‌ها تمرکز ویژه‌ای درباره سیره نبوی داشتند و آثار گوناگونی در این زمینه به رشته تحریر درآوردند. تاریخ تلاش‌های غربیان برای شناخت اسلام و سیره پیامبر (ص) به سده نهم میلادی باز‌ می‌گردد، اما پژوهش‌های جدی آن‌ها که در بستر مطالعات دانشگاهی و علمی انجام شد از نیمه دوم سده نوزدهم میلادی آغاز شد.

از همان ابتدا دو رویکرد معارض در مقابل هم شکل گرفت و تا زمان حاضر نیز ادامه پیدا کرده است. یکی رویکرد افراطی مستشرقانی که با سردمداری لامنس و کایتانی، به کلی نافی ارزشمندی میراث تاریخی و حدیثی اسلامی در بررسی تاریخ قرآن، سیره و صدر اسلام بوده اند و دیگر رویکرد معتدلانه که در کنار اذعان به وجود هسته حقیقی و تاریخی موجود در این روایات، تلاش خود را بر زدودن حواشی غیر قابل اعتنا از این منابع مصروف داشتند. برای واکاوی بیشتر این مسئله گفت وگویی با دکتر محمدکاظم رحمتی، تاریخ پژوه و عضو هیئت علمی دانشنامه جهان اسلام داشته ایم. وی در این گفتگو به بررسی دقیق جریان‌های پژوهشی در غرب در حوزه مطالعات سیره نبوی پرداخته است.

 

مطالعات سیره نبوی در غرب تحولات شگرفی در طول قرن‌های مختلف داشته است. نوع مقابله مسیحیت با اسلام یا سنت ردیه نویسی شناخته می‌شود؛ اما در دوره‌های بعدی این رویکرد دچار تغییراتی بنیادی شد. به نظر شما این رویکرد چه تطوراتی را پشت سر گذاشته است؟

شکل گیری و تکوین مطالعات سیره در غرب طی چند مرحله اساسی بوده است. نخست که برای چندین قرن به طول انجامید، محدود به گزارش‌ها و تحقیقات آباء کلیسا و متأثر از نوع نگاه آن‌ها به اسلام و زندگی پیامبر است. ترجمه کامل قرآن و چند متن دیگر به زبان لاتین در قرن ششم هجری نقطه عطف این مرحله از مطالعات سیره در غرب است.

از اواخر قرن هجدهم در اثر کاهش سیطره آباء کلیسا و توجه بیشتر به منابع اسلامی و در اختیار داشتن متون اصلی سیره و تلاش‌های انجام شده برای تصحیح و نشر آن‌ها در اواخر قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم، موضع نسبتا معتدل تری در مطالعات سیره پدید آمد که‌ می‌توان از آن به دوره دوم مطالعات سیره در غرب یاد کرد؛ اما به علت اینکه سیره نبوی تنها مورد توجه کشیشان قرار گرفت آثار تألیفی این افراد نیز همان نگاه خصمانه و کینه توزانه سلف خود را داشت.

دوره دیگر مطالعات سیره از اوایل قرن بیستم آغاز شد. در این دوره، چاپ و نشر متون متعدد اسلامی و به کارگیری روش‌های علمی، موجب تألیف آثار و تحقیقات فراوانی شد که تقریبا فارغ از نگاه‌های مذهبی به اسلام بود. در دهه‌های پایانی قرن بیستم، دیدگاه جدیدی در مطالعات سیره و اساس مطالعات اسلامی پدید آمد که با مفروض گرفتن برخی نتایج شکاکانه دوره سوم، شناخت تاریخی سیره پیامبر را محال دانست و با تفکیک شخصیت تاریخی و واقعی پیامبر از تصویری که از ایشان در نسل‌های بعد پدید آمده است، تنها شناخت تصویر تاریخی پیامبر را که بعد ارائه شده است، ممکن دانست.

سنت ردیه نویسی در مسیحیت جایگاه مهمی در بین آنان داشته است. در نگاشته‌های کهن مسیحیت ردیه‌ای مرتبط با سیره نبوی به چشم می‌خورد؟

سنت ردیه نویسی مسیحیت بر اسلام را‌ می‌توان در یک چشم انداز جغرافیایی - تاریخی، بر اساس حوزه‌های جغرافیایی به بخش‌های بیزانس، عراق، شامات و اندلس تقسیم کرد. بررسی اغلب ردیه‌ها نشان دهنده آگاهی اندک دنیای مسیحیت از اسلام است و راهبان مسیحی دوره‌های میانه بیشتر به جای فهم اسلام و قرآن، این دو را بر اساس عقاید خود و آرای کلامی مسیحیت بررسی کرده اند. همچنین مطالبی که در این ردیه نویسی‌ها درباره اسلام و پیامبر آمده است، غالبا نادرست و مبتنی بر فهم عموما کینه توزانه از اسلام و شاهد بدفهمی‌های بسیار شگفت انگیز از متون اسلامی است.

در نگاشته‌های کهن باقی مانده از مسیحیان اندلسی در شرح حال پیامبر، اطلاعات اندکی درباره پیامبر موجود است و گاه به نحو مجمل حادثه‌ای از ایام زندگی آن حضرت که در قرآن یاد شده، بیان شده است. اینکه نویسندگان این آثار اطلاعات خود را از قرآن اخذ کرده باشند، تردیدآمیز است و ظاهرا این اطلاعات را از آثار متکلمان بیزانسی یا مسیحیان شرقی اخذ کرده اند؛ چرا که همان مطالب تکرار شده در ادبیات جدلی شرقی، در نگاشته‌های این متکلمان نیز به چشم می‌خورد.

در کنار نگارش آثاری به دست متکلمان مسیحی اندلسی در دفاع از حقانیت مسیحیت و پاسخ به انتقاد‌های متکلمان مسلمان، حرکتی به تحریک برخی کشیشان مسیحی در اندلس رخ داد که در سنت مسیحی به حرکت شهدای قرطبه مشهور است. متکلم مشهور مسیحی اندلسی، یولیخیو قرطبی در اثر مشهور خود در باب شهدای قرطبه: مدافعاتی از حرکت شهدا، سعی کرد با بهره گیری از قرآن به انتقاد از مسلمانان بپردازد. با این حال، به نظر می‌رسد که به متن قرآن دسترسی نداشته است و اطلاعات خود را از متنی کهن و تألیف شده به دست مسیحیان شرقی و احتمالا آثار منسوب به یوحنای دمشقی اخذ کرده باشد.

آیا فعالیت‌های تبشیری مسیحیت در چند قرن اخیر به خصوص در دوره قاجار در زمینه ردیه نویسی بر اسلام به صورت فعال ادامه داشته است؟

تقریبا هم زمان با جریان اصلاحات در اروپا، ردیه نویسی در مسیحیت آرام آرام جای خود را به فعالیت تبشیری می‌دهد که خود آثار و تألیفات خاصی را پدید آورده است.

چهره‌های مهم جریان تبشیری در دوران قاجار که آشنایی نسبتا خوبی نیز با سیره نبوی و شرح حال پیامبر داشتند و در مجادلات خود از آن‌ها بهره گرفتند، دو مبلغ مسیحی به نام هنری مارتین و کارل گوتلیب فاندر بودند. هنری مارتین مبلغ انگلیسی، بی گمان یکی از جدی‌ترین مبلغان مسیحی است که در ایران دوران قاجار در نگارش آثار جدلی علیه اسلام و ترویج مسیحیت فعالیت گسترده‌ای انجام داده است. هنری مارتین در سه رساله به زبان فارسی به نام میزان الحق به بیان ایرادات و استدلال‌های خود بر ضد اسلام و سیره پیامبر پرداخت. توجه مارتین در مباحث خود، مسئله اعجاز قرآن و نبوت خاصه پیامبر بود.

آیا او با واکنش علمای آن دوره مواجه شد؟

بله، انتشار رساله‌های هنری مارتین، واکنش جدی علما را در پی داشت. عالم اصولی نامور این عصر، میرزا ابوالقاسم گیلانی قمی مشهور به صاحب قوانین، در رساله‌ای کوتاه، ملا علی نوری در اثری به نام «حجت الاسلام»، ملا محمدرضا همدانی در «مفتاح النبوة»، شیخ علی بن عبدا... بحرانی در کتاب «لسان الصدق» و ملااحمد نراقی، فقیه و اصولی مشهور در «سیف الامة و برهان الملة» به ایرادات مارتین پاسخ دادند. تلاش دیگر عالمان برای پاسخ گویی به ایرادات مارتین، به خلق سلسله آثاری به نام رد پادری انجامید.

در دوره معاصر رویکرد مجادله‌ای آنان کمتر شده است و به سمت مطالعات معتدل‌تر سوق داده شد. این رویکرد از چه زمانی آغاز شد؟

در پی ظهور گرایش‌های الحادی در اروپا، برخی نویسندگان مسیحی در آثار خود به ستایش از اسلام و پیامبر پرداختند؛ اما این امر، بیشتر راهی برای بیان انتقاد از مسیحیت بود. نمونه‌ای از این آثار، کتاب زندگی محمد (ص) از کنت دو بولن ویلی یه بود که در آن به ستایش از پیامبر پرداخت و از خردگرایی اسلام تمجید کرد، در حالی که در کتابی دیگر به نام شبهه‌ای در دین موضع انتقادی خود درباره دین مسیحیت را بیان کرده بود. همین رویکرد ستایش گرایانه به اسلام را‌ می‌توان در برخی آثار فرانسوا ماری آروئه دو مشهور به ولتر مشاهده کرد.

معضلی که آرام آرام سایه سنگین خود را بر مطالعات اسلامی و سیره نبوی می‌افکند، بحث وثاقت متون اسلامی و چرایی پذیرش وثاقت آن‌ها بود؛ اما ابتدایی بودن تحقیقات، مانع مهمی در رسیدن به نتیجه قطعی بود. این مسئله با ورود ایگانس گلدتسیهر، خاورشناس مشهور مجاری، چهره‌ای دیگر یافت.

وی در اثر مهم خود با عنوان مطالعاتی درباره مسلمانان که متن آن به زبان آلمانی در ۱۸۸۹ و ۱۸۹۰ منتشر شد، با بررسی البته نه چندان گسترده و با در هم آمیختن منابع ادبی، تاریخی و حدیثی، فرضیه عام خود را ارائه کرد. بنا بر این فرضیه، چون متون اسلامی اساسا در یک روند تاریخی و در کوران مجادلات و منازعات دینی و سیاسی قرن اول و دوم شکل گرفته اند؛ از این رو برای بررسی حوادث صدر اسلام کاملا بی اعتبارند. تحقیقات متنوع و گسترده گلدتسیهر و ورود او به عرصه‌های مختلف موجب شد نظر او نفوذ و اعتبار فراوانی به دست آورد.

دور جدید شکاکیت در شناخت تاریخ صدر اسلام و به تبع آن سیره نبوی، به تحقیقات ژوزف شاخت باز‌ می‌گردد که دقیق‌تر از گلدتسیهر و نظام مندتر از او، به متأخر بودن سنت تدوین آثار اسلامی تأکید کرده است. به نظر شاخت، اسناد اخبار و اساسا خود روایات اسلامی، از اواخر دوران اموی و هم زمان با قیام عباسیان رواج یافته است؛ یعنی از میانه قرن دوم هجری.

موج جدید شکاکیت در مطالعات سیره نبوی با نگارش کتاب محیط فرقه‌ای به قلم جان ونزبرو (۱۹۲۸-۲۰۰۲) شروع شده است. مسئله‌ای که ونزبرو  مطرح کرد، صورت جدید و تحول یافته مسئله کتابت آثار اسلامی (در مفهوم اعم آن) است. نظرات جان ونزبرو در دو کتاب مطالعات قرآنی (آکسفورد ۱۹۷۷) و محیط فرقه‌ای (آکسفورد ۱۹۷۸) بیان شده است.

متأثر از ونزبرو، پاتریشیا کرون و مایکل کوک مشترکا کتابی به نام هاجریسم، ساخت جهان اسلام تألیف کردند و نظر ونزبرو را گامی جلوتر بردند و ادعا کردند که تمام روایات تاریخی اسلامی دست‌کم تا زمان عبدالملک، از جعلیات دوره‌های متأخرتر است و اخبار تاریخی ناظر به فتوحات اعراب و تشکیل خلافت، متأثر از روح هزاره و موعودگرایانه یهودی است.

در این تفسیر، گرچه اسلام به مثابه دین و فرهنگی که مستقل ظهور کرده است، مورد پذیرش است، اما تنها درون فرایند مبارزه‌ای طولانی برای کسب هویت در بین مردمان متفاوت سرزمین‌های فتح شده، توجیه می‌شود. کرون با چنین پیش‌فرض‌هایی، در اثری به نام تجارت مکه و ظهور اسلام، به مطالعه تجارت قریش و شکل‌گیری مکه در جاهلیت پرداخته است. وی در این کتاب می‌گوید: بسیاری از اخبار تاریخی، چیزی جز تفصیلات وهمی در تفسیر برخی از آیات دشوار قرآن نیست و شهر مکه در مکانی غیر از محلی که مورخان مسلمان گفته‌اند قرار داشت. او همچنین از تأثیر جدی عربستان شمالی در تکوین اسلام سخن گفته است و نیز منکر آمدن اعراب برای برگزاری حج به مکه است.

این کتاب همانند آثار دیگر کرون مورد نقد قرار گرفته است. روبین در کتاب چشم عاشق زندگی پیامبر آن گونه که مسلمانان صدر اسلام تصویر کرده‌اند، تصویر ارائه شده از شخصیت پیامبر در چهار قرن نخست هجری را با تکیه بر کتاب شرف المصفی ابوسعد خرگوشی از عالمان خراسانی بررسی کرده است. روبین مقالات متعددی نیز در حوزه سیره نبوی تألیف کرده است.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.