امید حسینی نژاد | شهرآرانیوز؛ ظهور دین مبین اسلام در شبه جزیره عربستان سبب ایجاد بازخوردهای متفاوتی در میان ساکنان این منطقه شده بود. اشراف عرب مانع مهمی برای تبلیغ دین اسلام بودند و تمام تلاش خود را برای مبارزه با پیامبر اکرم (ص) صرف کردند. از سوی دیگر، برخی پیر وان ادیان با توجه به بشارتهای پیامبران پیشین که پیامبر آخرالزمان از این منطقه ظهور میکند، به این سرزمین کوچ کرده بودند تا به او ایمان بیاورند. برخی از آنان نیز نگاهی تجدیدنظرطلبانه داشتند و قصد ایمان آوردن به پیامبر آخر الزمان را نداشتند و از همان ابتدا مخالفتهای خود را با او آغاز کردند.
پیامبر اکرم (ص) با حضور در مدینه، رویکردی مسالمت آمیز با دیگر مذاهب داشت. هنگامی که آنها ضد ایشان شمشیر کشیدند، پیامبر نیز با آنان جنگید. این رویه در دورههای بعد دچار تغییراتی بنیادین شد. افرادی، چون کعب الاحبار که پیشینهای یهودی داشتند، به اسلام گرویدند و در زمان خلفای اهل سنت به جایگاه رسیدند.
نقطه ورود اسرائیلیات به منابع اسلامی امثال کعب و وهب بن منبه بودند. پس از توسعه اسلام در سرزمینهای دورتر، رویکرد برخی پیروان ادیان تقابلی بود و از هیچ تلاشی برای مخالفت با دین اسلام فروگذار نمیکردند. پس از گذشت مدتی، قرآن به دیگر زبانها ترجمه شد و هدف آنان نقد معارف اسلامی برای مبارزه با دین اسلام بود.
در دوره معاصر، سیره پژوهی یکی از مطالعات بنیادین غربیها برای شناخت اسلام بوده است. تاریخ تلاشهای غربیان برای شناخت اسلام و سیره پیامبر (ص) به سده نهم میلادی باز میگردد. اما پژوهشهای جدی آنها که در بستره مطالعات آکادمیک و علمی صورت گرفت، از نیمه دوم سده نوزدهم میلادی آغاز شد. از همان ابتدا دو رویکرد معارض در مقابل هم شکل گرفته و تا زمان حاضر نیز ادامه پیدا کرده است.
رویکرد افراطی مستشرقانی که با سردمداری لامنس و کایتانی، به کلی نافی ارزشمندی میراث تاریخی و حدیثی اسلامی در بررسی تاریخ قرآن، سیره و صدر اسلام بوده اند و رویکرد معتدلانه افرادی، چون نولدکه که در کنار اذعان به وجود هسته حقیقی و تاریخی موجود در این روایات، تلاش خود را بر زدودن حواشی غیر قابل اعتنا از این منابع مصروف داشتند.
این دو جریان با حضور اسلام پژوهان سرشناسی، چون گلدتسیهر، شاخت و مونتگمری وات به دهههای پایانی سده بیستم رسید. در این دوره مکتب سیره پژوهی «شکاکیت افراطی» توسط آرای ونزبرو بسط یافت و در آستانه سده ۲۱ میلادی، پژوهش مشترک کرون و کوک آن را به اوج خود رساند. در سویه مقابل، افرادی همچون وات، سرجنت و قسطر به دنبال شناخت سازوکاری معتدل و علمی برای تمییز هسته اصلی و تاریخی روایات سیره نبوی بودند. برای آشنایی بیشتر با رویه غربیها در این حوزه با دکتر مرتضی کریمی نیا، پژوهشگر مطالعات اسلامی، گفتگو کرده ایم. مشروح این مصاحبه را در ادامه بخوانید.
نگاه غربیان به سیره نبوى، سنت اسلامى و روش ایشان در حدیث پژوهى دو دوره مهم را پشت سر گذاشته است. نخست دوره اعتماد به منابع حدیثى و تاریخى و دوم دوره تشکیک در اصالت تاریخى منقولات روایى با توجه به آثار گلدتسهیر و شاخت. با این همه، شاید بتوان گفت در دهه هاى اخیر با آثار کسانى، چون ینبل و موتسکى تلفیق و تصحیحى از این دو نگرش در پژوهش هاى اسلام شناسى رواج یافته است.
مسلمانان نیز چه در حوزه کشورهاى اسلامى و چه در کشورهاى غربى و سنت دانشگاهى آنان، به سیره، حدیث نبوى و دیگر شاخه هاى مرتبط در علوم اسلامى توجه بسیار داشته اند. منظور آن دسته از محققان مسلمان است که آثار خود را به یکى از زبان هاى اروپایى انتشار داده اند یا نوشته هایشان به این زبانها ترجمه شده است.
اکنون پس از یکى دو قرن انتشار آثار اروپایى در باب حدیث، سیره و سنت نبوى، ادبیاتى نسبتا غنى پدید آمده است که پژوهشگران این حوزه را از آشنایى، فهم، نقد و سنجش آن گریزى نیست. این مهم وقتى ضرورت خود را بیشتر مى نمایاند که به یاد آوریم عالمان اسلامى در سده هاى مختلف همواره خود را ملزم به شناخت و پاسخ گویى شبهات و اعتراضات دیگران (به ویژه یهود و نصارا) در باب قرآن و سنت مى دانستند. بیفزاییم که آشنایى و ترجمه این متون گاه براى ما مسلمانان فواید علمى و روش شناختى مهمى به همراه دارد که شاید سالها از متون آموزشى و پژوهشى ما غایب بوده است.
بررسى هاى علمى و آکادمیک در باب سیره پیامبر اکرم در غرب از اواسط قرن نوزدهم آغاز شد. پیش از این، البته کتابها و ردّیه هایى علیه دین اسلام و شخصیت پیامبر (ص) در قرون وسطى تهیه و منتشر شده بود. معروفترین آنها مجموعه طلیطله یا تولدو است که حاوى ترجمه لاتینى ناقصى از قرآن کریم و چند رساله در حدیث و سیره از جمله مسائل عبدا... بن سلام بود. مجموعه طلیطله، به گفته خانم دلورنى، به همت و دستور پیتر مقدس یا پییر محترم، راهب دیر کلونى در فرانسه فراهم آمد و او خود نیز چند متن احتجاجى علیه اسلام در این مجموعه گنجانید.
نمونه هایى دیگر از این گونه کتاب ها، آثار یوحناى دمشقی، پطرس آلفونسى یهودى اسپانیایى که به مسیحیت گرویده بود، ویلیام تریپولى، نیکلاس کوزائى و نیز مقدمات و حواشى بیشتر ترجمه هاى قرآن در این دوره است که از ابتدا به قصد ابطال و سخیف کردن دین اسلام نوشته شده اند و گاه مؤلفان آنها کوشیده اند برترى شخصیتى و دینى حضرت عیسى بر پیامبر اکرم (ص) را در آثار خود اثبات کنند.
اطلاعات صحیح درباره سیره پیامبر در قدم نخست از منابع اصیل اسلامى اخذ مى شد، اما ناقلانى غیر مسلمان که مدتها در حاکمیت مسلمانان زندگى کرده بودند، آن را در اروپا منتشر مى کردند. اینان هیچ گاه نگران دقت در نقل مطالب نبودند، بلکه به عکس مى کوشیدند تصویرى منفى از پیامبر اسلام ارائه کنند. همین اطلاعات مغلوط و مجعول به دست دانشجویان و پژوهشگران غربى در قرون وسطى رسیده است که هیچ گونه تسلطى بر منابع اصیل اسلامى نداشته و از سوى دیگر غالبا درصدد جدل و ابطال حقانیت دین اسلام بوده اند.
مهمترین نقاط و بخش هاى زندگى پیامبر اسلام را دو دسته در اروپاى قرون وسطى پراکنده ساختند: از یک سو بیزانسى هایى که از طریق شامات، اسلام را مى شناختند و از سوى دیگر، مسیحیان اسپانیا که تحت حکومت اسلامى زندگى میکردند و به نام «مستعربون» شناخته مى شدند. اما بى تردید مهمترین منبع اطلاعاتى مسیحیان اروپا به زبان اسپانیولى بود.
اگر از چند مورد استثنایى صرف نظر کنیم، مجموعه همه سیره هایى که از زندگى پیامبر اسلام در قرون وسطى نوشته شده است، داراى غرض و گرایش واحدى بودند: ایشان مى خواستند اثبات کنند که حضرت محمد (ص) بنا به شهادت زندگى و اعمال و اقوالش نمى توانسته است پیامبرى راستین باشد؛ بنابراین کتاب وى مجموعه اى از اعمال و تراوشات ذهنى انسانى است و اسلام در خوش بینانهترین قضاوت، جعل ناقصى از دین مسیحیت است.
در دهه هاى پایانى قرن نوزدهم و نیمه اول قرن بیستم، برخى نسخ مخطوط از منابع قدیم سیره و تاریخ اسلامى، کشف و با ویرایش و تصحیح غربیان منتشر شدند؛ بنابراین در طول قرن بیستم، چهار منبع اصلى از میان تواریخ و سیره نگارى هاى اسلامى دردسترس پژوهشگران غربى قرار گرفت.
این منابع عبارت اند از: مغازى واقدى؛ سیره ابن هشام؛ طبقات ابن سعد و تاریخ طبرى. در طول قرن بیستم، مراجع اصلى غربیان در شناخت سیره نبوى، علاوه بر قرآن کریم و برخى از صحاح ستّه، این چهار کتاب بوده است.
نخستین محققان غربى در باب سیره نبوى، چندى نگران این مسئله نبودند که کهنترین منابع اسلامى در این حوزه، دست کم دو تا سه قرن پس از رحلت پیامبر اکرم تدوین شده اند؛ زیرا همه این کتب حاوى روایات و سلسله اسانیدى بود که به اذعان مؤلفان آن کتب، به زمان هاى بسیار متقدم مى رسید و غالبا به فردى شاهد ماجرا از صدر اسلام منتهى مى شد. سیره نویسان غربى البته نیک آگاه بودند که در میان این روایات گاه متناقض، آثار و نشانه هاى جعل، اغراق، و انواع تعصبات و غرض ورزى هاى فرقه اى و مذهبى وجود دارد، لیکن بر این اعتقاد بودند که یک ذهن نقاد و تیزبین سرانجام مى تواند دریابد که در تک تک حوادث صدر اسلام واقعا چه روى داده است.
در سال ۱۸۹۰ میلادی ایگناتس گلدتسیهر با انتشار جلد دوم کتاب مطالعات اسلامى، نخستین شوک را بر این دیدگاه خوش بینانه وارد ساخت. وى در اصل مى خواست این نکته را مطرح و مدلل کند که اغلب متون حدیثى اعتقادات، باورها و منظومه فکرى دوره هاى متأخر از صدر اسلام را بازگویى مى کنند؛ زیرا در این فضا و در دوره هاى متأخر ساخته و تدوین شده اند؛ لذا این متون را نباید منبع و مرجع تاریخى در تدوین سیره پیامبر (ص) و تاریخ صدر اسلام دانست.
تردیدهاى گلدتسیهر در منابع روایى و تاریخى اسلام با واکنش هایى از جبهه مقابل مواجه شد. نخست خانم نبیه عبود در کتاب مطالعاتى در پاپیروس هاى عربى و فؤاد سزگین در کتاب تاریخ نگارش هاى عربی، دیدگاه گلدتسیهر را مردود ساختند. خانم عبود بر سنت مداوم اعراب در کتابت شعر، تاریخ و حدیث، حتى از دوره ى جاهلیت، تأکید مى کند و فؤاد سزگین با تاریخ گذارى برخى متون روایى و تفسیرى پیش از قرن دوم و سوم، همچون «نسخ القرآن» زهرى و تفسیر ابن عباس، قدمت و وثاقت منابع کهن اسلامى را اثبات مى کند.
به نظر نبیه عبود، صحابه پیامبر عادت به ثبت احادیث پیامبر داشته اند و ازاین رو احادیث بسیارى به صورت مکتوب باقى مانده بود؛ بنابراین هنگام تدوین جوامع حدیثى نخست، وجود همین سنت و میراث مکتوب، ضامن اعتبار وثاقت روایات نبوى بوده است. امروزه سیره شناسى پیامبر اکرم در غرب بر سر دو راهى مانده است. از یک سو بدون نقادى منابع سیره نمى تواند به تدوین تاریخچه اى از زندگى پیامبر اکرم دست بزند، و از سوى دیگر، چون به نقادى متون و منابع کهن اسلامى مى پردازد، از تدوین سیره و تاریخ زندگانى عاجز مى ماند.
از حدیث پژوهان غربى که مجموعه مقالاتى در باب سیره را ویرایش و چاپ کرده است، هارالد موتسکی است. او در مقدمه کتاب «مطالعات سیره پژوهی» خود اظهار خوش بینى مى کند. به اعتقاد وى منشأ این خوش بینى آن است که تردیدهاى گذشتگان در اعتبار وثاقت منابع اسلامى، خود از جهات متعددى خدشه پذیر است. موتسکی معتقد است نخستین تدوین کنندگان سیره نبوى در غرب هرآنچه به نظر خود صلاح مى دانسته اند، از منابع روایى اسلامى گزینش کرده اند و مطالعات نقدى در باب سیره و مقایسه و تاریخ گذارى این نقلها و روایات مختلف، پیش شرط اصلى بهره گیرى از آنها به عنوان مصادر تاریخى است.