صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

توانشهر

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

شیوا هاشمی سال ۱۳۶۲ در مشهد متولد شده و از دوران دبیرستان شعر گفتن و داستان‌نویسی را آغاز کرده است.
 «در خواب‌هایم راه رفتم/ بین سپیدار‌ها گشتم/ تو را نیافتم! / آن کسی که ردای سیاه به تن دارد/ و آسمان را شخم می‌زند/ نگاهم کرده است/ می‌دانم به جمع چلچله‌ها دعوت شده‌ام/ و دندان‌هایم زمانی می‌افتند/ که بیدار شده باشم!

این شعر سروده شاعری است که به‌رغم جوانی، سال‌هاست در عرصه ادب قلم می‌زند.
او سال ۸۰ به واسطه فعالیت در هیئت مؤسس کانون شعر و ادب دانشگاه فردوسی مشهد، به توان و استعداد ادبی خود پی می‌برد و آن را بیشتر جدی می‌گیرد. به همین علت، مطالعاتش را به سمت و سوی ادبیات می‌برد و با انجمن‌های ادبی و نشریات دانشگاه همکاری می‌کند. ادامه این مطلب را که حاصل گفت‌وگوی کوتاه ما با اوست بخوانید.

عواطف در مسیر اجتماع
هاشمی وقتی با خواندن شعرهایش در محافل واکنش‌های مثبتی دریافت می‌کند، شعر را مسیر اصلی خود قرار می‌دهد. خودش حال‌وهوا و موضوع سروده‌هایش را بیشتر عاطفی و اجتماعی می‌داند و در این بین، گرایش خاصی به دومی نشان می‌دهد: سعی می‌کنم آثارم را به سمت اجتماعی شدن سوق دهم، چون به نظرم هر شخصی در اجتماع جزئی از یک کل است و دغدغه‌هایش می‌تواند دغدغه‌های اجتماعی باشد.
توجه و همدردی این شاعر جوان با انسان‌های دیگر، گاه فراتر از گستره شهر و دیار است و مرز‌ها را درمی‌نوردد: «.. می‌گفتی آن‌ها خواهرت را کشته‌اند و عکسش را سردر کابُل آویزان کرده‌اند/ می‌گفتی خواهرت همیشه کنار در می‌نشسته و برای کبوتر‌ها غذا می‌ریخته/ می‌گفته باید حواسش به پرنده‌ها باشد/ پرواز گاهی خسته‌کننده است! ...»

شعری که شعور است
از او درباره نگاهش به شعر که می‌پرسیم، توضیح می‌دهد: شعر برای من از شعور و آگاهی می‌آید و با آن، امکان ورود به دنیای آگاهی و ساختن یک جهان‌بینی متفاوت برای زندگی فراهم می‌شود. وقتی به این عرصه ورود کردید، باید پدیده‌ها را بهتر متوجه شوید و خیلی قشنگ‌تر تجزیه و تحلیل کنید. پس چیز‌هایی که برای دیگران امری عادی است برایتان دارای مفهوم خواهد شد. وقتی از این دیدگاه به پدیده‌های هستی نگاه کنید، زندگی را متفاوت خواهید دید.

هاشمی ادبیات را عاملی برای رسیدن به یک جهان‌بینی بزرگ‌تر و ماندگار شدن می‌داند و تصریح می‌کند: همه ما انسان‌ها دوست داریم جاودانه باشیم. شاید دیدگاه من در بحث ادبیات و شعر، آرمانی باشد، اما دیدگاه من است. متأسفانه امروز در ایران نگاهی ابزاری به ادبیات رایج است. به همین علت، کار‌های ماندگار چندانی خلق نمی‌شود. هرکس قشنگ‌تر حرف بزند، جنبه ادبی کارش بیشتر به چشم می‌آید، درحالی‌که اشراف به زبان که ضرور هم هست با آموزش درست می‌شود، ولی برای خلق اثری ماندگار، به شعور و آگاهی‌ای نیاز است که با آموزش درست‌شدنی نیست.

کارِ گروهی نمی‌دانیم
این شاعر جوان مشهدی، ادبیات کلاسیک را سرمشق خود مطرح می‌کند و می‌گوید: من در مراحل مختلف الگو‌های بسیاری داشته‌ام -مثلا نگاهی زن‌محور-، اما بیشتر جهان‌بینی ادبیات کلاسیک را الگوی خود قرار داده‌ام. به همین دلیل، نگاه کسانی، چون ابوسعید ابوالخیر و مولوی و حافظ و سعدی بر کارم احاطه دارد.
یکی دیگر از پرسش‌های ما از او درباره فضای شعر و شاعری در مشهد است که می‌گوید: به نظرم، علاوه بر مشکلات مالی، اتحاد و به‌هم‌پیوستگی و کار گروهی نیز در بین شاعران به‌خوبی شکل نمی‌گیرد و به طور کلی هم از اهالی هنر حمایتی نمی‌شود. اما این نقطه قوت را هم داریم که در شهر ما شاعران خوب بسیاری، از زن و مرد، هستند، اگرچه تا اندازه‌ای مهجور مانده‌اند.

با این همه، شاعر دفتر «باد اصیل است» که این مجموعه را در سال ۸۴ با انتشارات بوتیمار منتشر کرده است، حالا بعد از وقفه‌ای طولانی قصد دارد دفتر‌هایی دیگر از سروده‌هایش را منتشر کند، سروده‌هایی که در همه این سال‌ها نوشته و قرار است قالب کتاب به خود بگیرند.
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.