«آقا ببخشید! اتاق اشک کجاست؟» این سؤال یک زائر از من که در لباس خدمت در یکی از صحنهای حرم امام رضا (ع) حضور داشتم، خاطرات زیادی را برایم زنده کرد.
وقتی دانش آموز دبیرستانی بودم، روزی یکی از دوستانم گفت: «می آی امروز بریم اتاق اشک؟» گفتم: «اتاق اشک کجاست؟»
این سؤال ساده سبب شد برای نخستین بار در فضایی حضور پیدا کنم که شیرینی آن هنوز در خاطرم ماندگار شده است. بعد از نماز ظهر همراه با دوستم به اتاقی که در بست شیخ بهایی قرار داشت، رفتیم؛ فضایی کوچک که تحمل جمعیت زیادی از مشتاقانی را که برای شنیدن روضه اهل بیت (ع) در آنجا حضور پیدا میکردند، نداشت. در همان دقیقههای ابتدایی ظرفیت تکمیل شد و بقیه مردم جلو در ایستاده بودند. یکی از مداحان شروع به خواندن ابیاتی در مرثیه سیدالشهدا (ع) کرد.
لحظاتی بعد مردمی که جلو در نشسته بودند، ایستادند. انگار برای ادای احترام به فردی بزرگ بلند شدند. پیرمردی با مو و محاسن سفید وارد شد. دوستم گفت: «حاج رضا مؤید رو میشناسی؟»، اما پاسخی برای این سؤال نداشتم. آن روز اولین باری بود که با شاعر بزرگ و خوش قریحه مشهدی آشنا شدم. لحظه شماری میکردم تا او نیز لحظاتی برای ما بخواند.
پس از گذشت چنددقیقه با صدایی گرم ابیاتی را زمزمه کرد:
اشکی بود مرا که به دنیا نمیدهم / این است گوهری که به دریا نمیدهم
گر لحظهای وصال حبیبم شود نصیب / آن لحظه را به عمر گوارا نمیدهم
عمری بود که گوشه نشین محبتم / این گوشه را به وسعت دنیا نمیدهم
در سینه ام جمال علی (ع) نقش بسته است / این سینه را به سینه سینا نمیدهم
ولولهای در جمعیت افتاد. صدای ناله حضار بلند شده بود. اشک از دیدگان همه جاری بود. با وجود اینکه این شاعر سینه سوخته اهل بیت (ع) دکلمه وار این اشعار را میخواند، چنان جمعیت را به خودش جذب کرد که برای من تأمل برانگیز بود.
حاج رضا با صدایی شکسته و اشکی جاری ادامه داد:
گر مهر و ماه را به دو دستم نهد قضا / یک ذره از محبت زهرا (س) نمیدهم
امروز بزم ماتم زهرا (س) بهشت ماست / این نقد را به نسیه فردا نمیدهم
آن روز لباس خادمی امام رئوف بر تن این شاعر خوش قریحه بود. انگار بیت آخر این شعر را از عمق وجودش خواند که:
در سایه رضایم و همسایه رضا (ع) / این سایه را به سایه طوبی نمیدهم
روزها و هفتههای بعد سعی میکردم هرطور شده است خودم را به اتاق اشک برسانم، آن هم برای شنیدن اشعار سوزان استاد حاج رضا مؤید خراسانی. چشمه جوشان شعر حاج رضا تا آخر عمر غلیان میکرد. در دوران دفاع مقدس او برای مراسم تشییع شهدای جنگ اشعاری میسرود و در این مراسم میخواند.
رهبر معظم انقلاب در یکی از بیاناتشان گفتند: «به برخی موضوعات در شعرهای آیینی کم پرداخته میشود، ازجمله موضوعات مربوط به مسائل انقلاب، مسائل جنگ و دفاع مقدس. البته در یک دورهای خیلی خوب بود.
همین آقای مؤید در زمان جنگ وقتی جنازههای شهدا را به مشهد میآوردند، شاید هر روزی یا هر چند روزی یک غزل میگفت و مداحها اینها را میخواندند.»
شهریورماه سال قبل بنیاد دعبل خزاعی دیوان مرحوم حاج رضا مؤید خراسانی را منتشر کرد. این دیوان ۱۹۰۳ صفحهای حاوی همه اشعار این شاعر آیینی است که در سه جلد به صورتی نفیس به زیور طبع آراسته شده است.