صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

اهداف و غایت تعلیم و تربیت کودک

  • کد خبر: ۱۲۸۷۰۰
  • ۱۷ مهر ۱۴۰۱ - ۱۵:۳۶
اهداف معنوی در  روان شناسی و نیز مبانی دینی زندگی و تربیت کودک به دو قسم و سه مرحله تقسیم شده است.

اهداف معنوی در  روان شناسی و نیز مبانی دینی زندگی و تربیت کودک به دو قسم و سه مرحله تقسیم شده است: قبل از تولد که موضوع بحث ما نیست، فقط می‌توانید به رفتار‌های پدر و مادر حضرت مریم (س) و رسول اکرم (ص) دقت کنید و چرایی‌هایی مطرح شود و نتیجه را استخراج کنید.

اما قسم دوم و مرحله اول بعد از تولد، قبل از شش سالگی و مرحله دوم بعد از شش سالگی است. قبل از شش سالگی تلاش برای تزکیه، یعنی آداب آموختن است و اینکه چه چیزی را باید بیاموزد که مقام «یزکیهم» است. در مرحله دوم آداب تعلیم و اینکه چگونه باید بیاموزد و برای چه باید بیاموزد است. چگونه آموختن مقام «یعلمهم الکتاب» بوده و برای چه بیاموزد همان مقام «و الحکمه» است.

خدای تعالی به هنگام حدوث نفس هم فجور را به او الهام فرمود و هم تقوا را. «و نفسٍ و ما سوا‌ها فألهم‌ها فجور‌ها و تقواها». تقدم فجور بر تقوا به نظر می‌رسد بدان بابت باشد که فجور و شرور در عالم ماده ظهور دارد و تقوا و پرهیزگاری در خفاست، چنان‌که فرمود: «و ما یأتیهم من رسول إلا کانوا به یستهزئون» (الحجر/۱۱) این اصل اولی در میان مردم بوده است که هر رسولی را که خداوند متعال ارسال فرموده عده‌ای آنان را به استهزا و مسخره می‌گرفتند.

البته برداشت دیگری هم می‌توان کرد که هر نوع تغییر دفعی در فرهنگ موجب مقاومت خواهد شد؛ بنابراین دشمنان اسلام و دین الهی به تغییرات آرام و مرحله به مرحله اقدام می‌کنند و اگر اجازه داده شود که تغییرات دشمن به رفتار پایدار مبدل شود، تغییر یا جلوگیری از آن رفتار‌های تغییریافته از سوی دشمن بسیار دشوار و بلکه با مقاومت خواهد بود، مانند حجاب و نگهداری برخی حیوانات خانگی که آرام آرام به یک رفتاری پایدار تبدیل شده‌است و‌ می‌شود.

در فرایند یادگیری مؤثر و یا یادگیری تربیت محور یکی از عوامل مهم، حضور و وجود راهنما و معلمی آگاه و جامع است، یعنی باید کسی باشد از نوع و جنس یادگیرنده، این نوع یادگیری سریع‌تر و مؤثرتر از یادگیری آموزش محور با در نظر نگرفتن این اصل است. این واقعیت را از آیه شریفه قرآن استفاده می‌توان کرد که فرمود: «لو کان فی الارض ملائکةٌ یمشون مطمئنین لنزلنا علیهم من السماء ملکا رسولا» (الاسراء/۹۵) یعنی اگر روی زمین ملائکه وجود داشتند که با اطمینان و آرامش گام برمی داشتند، حتما رسولی از جنس خودشان برای راهنمایی و هدایتشان از آسمان بر آن‌ها نازل می‌کردیم. پس وقتی برای ملائکه‌ای که روی زمین گام برمی دارند خداوند متعال از جنس خودشان رسولی برای راهنمایی آنان ارسال می‌فرمود، برای انسان‌ها به طریق اولی این حکم سزاوار است. پس لازم می‌نماید که راهنمایی باید از جنس خود افراد باشد.

آنچه در اینجا مورد توجه قرار می‌گیرد، این است که نقش افراد در جامعه چگونه است؟ آیا افراد می‌توانند در جامعه مؤثر باشند و آن را تغییر دهند یا خیر؟ از ظاهر برخی آیات چنین استنباط می‌شود که جامعه تحت تأثیر افراد است. اگر چنین باشد، دیگر جامعه دارای فلسفه تاریخ نخواهد بود و هیچ حقیقتی به جز افرادش نخواهد داشت. پس باید بگوییم تغییر نگرش افراد که موجب تغییر جامعه می‌شود چیست؟ اگر جامعه را اصیل بدانید و فرد را فرع بر آن، در این صورت باید نظام اخلاقی افراد را متأثر از جامعه بدانید، یعنی این جامعه است که اثر خوب یا بد بر افراد می‌گذارد. اما اگر فرد را اصیل دانستید و جامعه را فرع از آن، یعنی این افراد هستند که جامعه یک حقیقت مستقل پیدا می‌کند. در این صورت این فرد است که بر جامعه اثر می‌گذارد و جامعه را‌ می‌سازد.

بدین سبب یکی از مسائلی که در حوزه علوم اجتماعی مطرح است و برای نظام تربیتی جامعه توجه می‌شود، جامعه پذیری به ویژه در کودکان است. یعنی نظام‌های آموزشی و تربیتی هر چقدر برای آموزش، یعنی تعلیم و تربیت سرمایه گذاری کنند، باز به نظر می‌رسد اندک است. مهم‌ترین آن‌ها جامعه پذیری کودکان است که باید برای این منظور طرح جامع ایجاد شود.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.