بدون شک تشکیل دارالتقریب، بزرگ‌ترین اتفاق فکری ـ عملی است که در زمینه تقریب میان مسلمانان یا به اصطلاح مسئله وحدت شیعه و سنی در تاریخ مناسبات این دو گروه رخ داده است. طبعا می‌شود گفت: منطقی‌ترین کار هم بوده است، اما اینکه تا چه اندازه موفقیت داشته، بحثی است که باید تاریخ نشان دهد.
تأسیس دارالتقریب ۱۹۴۸ / ۱۹۲۹ میلادی در مصر است، اما این حرکت بی مقدمه نبود.
شاید مهم‌ترین مسئله این باشد که این حادثه در مصر اتفاق افتاده است. مصر این دوره دارای شرایط مناسب برای طرح بحث تقریب است. دلیلش روشنفکری خاصی است که در این سرزمین پدید آمده بود. مصر همواره یکی از بزرگ‌ترین تولیدکنندگان فکر در حوزه اسلامی بوده است. به طور خاص باید به نفوذ سید جمال و افکار وحدت طلبانه او که نشئت گرفته از فضای دنیای اسلام علیه غرب و به نفع عثمانی بود و همین طور شاگرد وی عبده و تربیت شدگان مکتب او توجه داشت.
از زمینه‌های فکری مصر که بگذریم، طی چند دهه در اطراف سالی که تقریب تشکیل شد، چند اتفاق سیاسی مهم رخ داده بود. اول مسئله سقوط دولت عثمانی در یک پروسه طولانی بود که تقابل شرق اسلامی و غرب مسیحی را جدی کرده و همه مسلمانان را منعطف به همراهی با عثمانی کرده است. آنان را از اختلافی که سبب از بین بردن قدرت آن‌ها شود، پرهیز می‌داد. این امر وحدتی یک طرفه و تنها به نفع خلیفه عثمانی بود، اما شیعیان رضایت داده در عراق و ایران و هند، همراهی کردند.
انگیزه سیاسی مهم‌ترین رکن آن وحدت است و افکار سید جمال هم در این باره سخت مؤثر است. عثمانی‌ها از این وضعیت بهره برداری کردند. دوم مسئله فلسطین بود که سال‌ها بود منازعه در آن ادامه داشت تا کشور اسرائیل درست شد و این هم صفحه‌ای از منازعه شرق و غرب بود. سوم مسئله پاکستان که هم پای انگلیسی‌ها در میان بود و هم هندوها. آن هم صورت دیگری از اختلاف بزرگی بود که کفار از آن بهره برداری می‌کردند و این زنگی است که هر وقت به وحدت نیاز هست، زده می‌شود.
اشاره شد که جدای از زمینه فکری ویژه و متفاوت مصر از دیگر بلاد عربی و همین طور چند حادثه سیاسی، تقریب به چند کنشگر جدی نیاز داشت. سید جمال و عبده، زمینه را فراهم و نسلی را با این مفهوم و بنیاد‌های آن آشنا کردند. در مرحله بعد، چند شیخ الازهر در این زمینه فعال شدند که معمولا از محمد مصطفی المراغی و شلتوت یاد می‌شود. باید به تأکید گفت هواخواهان وحدت در این دوره در مصر فراوان بوده است.
درست است که دارالتقریب سال ۱۳۴۸ قمری تأسیس شد، اما ماجرا به سال‌ها پیش از آن باز می‌گشت. اتفاقی که زمان ریاست المراغی بر الازهر افتاد، کسی که زمان تأسیس دارالتقریب زنده نبود. مراغی میان سال‌های ۱۹۲۸ تا ۱۹۳۰ میلادی و سپس از سال ۱۹۳۵ تا زمان وفاتش شیخ دانشگاه الازهر، مهم‌ترین نهاد دینی مصر بلکه جهان اسلام، بود. وی شخصا از جماعت سادات بود. سال‌ها شاگردی عبده را کرده بود و تحت تأثیر او قرار داشت.
شخصیت مهم ایرانی که نامش با دارالتقریب قرین و نقش محوری در آن دارد، شیخ محمد تقی قمی است. او یکی از کلید‌های اصلی فتح باب دارالتقریب است و این زمان، که هنوز ۱۰ سال تا تشکیل دارالتقریب مانده، در مصر زندگی می‌کرده است. خودش می‌گوید سال ۱۹۳۹ بحث تقریب را با شیخ مراغی در میان گذاشته است.
محمد تقی قمی می‌گوید: «بعد از شروع جنگ جهانی، به ایران برگشتم و پس از خاتمه جنگ دوباره به مصر رفتم و کار را دنبال کردم. با این تلاش بود که دارالتقریب در ۱۳۲۵ خورشیدی رسما افتتاح شد.» این زمان مراغی زنده نبود، چون او سال ۱۹۴۶ میلادی درگذشته بود. شیخ محمد تقی قمی به روشنی از نقش مشایخ الازهر در حمایت از تقریب سخن گفته و اطلاعاتی به دست داده است.
بدون شک، حمایت دولت ایران از دارالتقریب، در مناسبات سیاسی ایران و مصر نقش اساسی داشته است، چیزی که در طول دهه بیست ادامه داشت و به دولت مصدق هم رسید. جالب است بدانیم «هیئت دولت دکتر مصدق در آستانه سفر رئیس دولت به قاهره، به رغم مشکلات مالی فراوان و محاصره اقتصادی ایران توسط دولت انگلیس، در جلسه چهارشنبه شب، ۲۲ آبان ۱۳۳۰، تصویب کرد «مخارج دارالتقریب مصر در ۱۳۲۹ و ۱۳۳۰ از اعتبار دولت پرداخت شود.» (روزنامه اطلاعات، ۲۳ آبان ۱۳۳۰)
در آن زمان، تفکر اعتدالی در مصر حاکم بود و دانشمندان این کشور، به ندرت گرفتار افراط بودند. این وضعیت دلایل تاریخی خاص خود را داشت، اما بیش از همه، غلبه فضا‌های فکری جدید که همزیستی بیشتر اقوام و طوایف را ترویج می‌کرد، تأثیر گذاشته بود.
اینکه ایران و مصر در این باره پیشگام شدند، پدیده شگفتی نیست و اینکه مثلا ایران با سعودی نمی‌تواند چنین اتفاقی را داشته باشد، هم عجیب نیست. طبعا در قرن گذشته، افکار سلفی روی مصر تأثیر گذاشت و وضعیت را به تدریج عوض کرد. سیاست عمومی هم مصر فقیر را به سمت سیاست‌های خصمانه علیه ایران کشاند. ما هم در این باره بی تأثیر نبودیم. با این همه، مصر، زیر بار سلفی‌ها و حتی اخوانی‌های تند نرفت.
ماجرای وحدت اسلامی در قم، توسط آیت ا... بروجردی نیز به شدت حمایت می‌شد. مرحوم بروجردی،
نمونه‌های زیادی در پیشینه علمای شیعه دارد، اما شرایط تاریخی که در این مقطع پدید آمد، کمک کرد تا پروسه تقریب با جدّیت دنبال شود. تقریب در اندیشه ایشان، خاستگاه سید جمال و مانند او را نداشت، بلکه تجربه‌ای با دو منبع بود؛ یکی فهم دین بر اساس نظریات اصولی جدید در شیعه که از زمان وحید بهبهانی به این طرف حاکم شده بود و دیگری ضدیت با غلوّ بود که از مکتب اصفهان به ایشان رسیده بود.
مشارکت جمع فراوانی از علما در این پروژه، در مصر و ایران، به ویژه روحانیون دانشگاهی ایران، مانند مرحوم آیت ا... واعظ زاده، سبب تولید شماری از آثار معتدل شیعه در مصر شد. بسیاری از دانشمندان مصری، مقالاتی در لزوم وحدت و ارائه تصویری معتدل از شیعه نوشتند، اما در ایران، بیش از همه، آقای واعظ زاده شیفته تقریب و دنبال کننده آن بود.
آقای واعظ زاده، در این باره، متأثر از آیت ا... بروجردی بود. در واقع، هیچ کس به اندازه او، ذوب شده در این بعد آیت ا... بروجردی نبود، به طوری که برخی این را نمی‌توانستند تحمل کنند، چون فکر می‌کردند او از آقای بروجردی هم جلو زده است. پس از انقلاب با طرح مسئله وحدت شیعه و سنی و سپس، در آغازین سال‌های رهبری آیت ا... خامنه ای، ایشان پیشنهاد تأسیس دارالتقریب را در ایران داد که پذیرفته شد و خودش یازده سال آن را هدایت کرد. او می‌کوشید تا در میان میراث اسلامی جست وجو کند و هر نشانی را از تقریب می‌یابد، مطرح کند.