محمد عنبرسوز | شهرآرانیوز؛ «بانک زده ها» یکی از گزینههای اکران این روزهای سینمای ایران است که فیلمی شاد و عامه پسند محسوب میشود. کارگردانی این اثر برعهده جواد اردکانی و علی بکاییان بوده است که هر دو هنرمندانی مشهدی هستند که پیشتر گفتگو با جواد اردکانی درباره این فیلم را در همین صفحه خواندید. این بار، به بهانه ادامه نمایش «بانک زده ها» با علی بکاییان درباره شرایط تولید و نمایش این فیلم گفتگو کرده ایم.
من هم مثل بیشتر دوستانی که در حوزه سینما فعالیت میکنند، تئاتر را از دوران مدرسه شروع کردم؛ هرچند طبیعتا تئاتری که در مدرسه کار میکردیم، آماتور و غیرحرفهای بود. پس از آن، مدتی در محضر مرحوم ماشاءا... وحیدی شاگردی کردم و در دوره خدمت سربازی به طور جدیتر وارد عرصه تئاتر شدم و توانستم فعالیت تئاتری خود را به طور نیمه حرفهای و حرفهای دنبال کنم.
یک روز رضا میرکریمی برای اولین کارش، مرا خواست که تست بدهم و درنهایت برای نقشی در فیلم «کودک وسرباز» انتخاب شدم. این فیلم که اولین اثر بلند او محسوب میشد، برای من و بسیاری دیگر از عوامل مانند حمید خضوعی ابیانه (فیلم بردار مطرح سینما)، جلیل شعبانی (مدیرتولید و تهیه کننده سینما) و محمد مختاری (صدابردار)، نخستین تجربه سینمایی بود. ما با این فیلم وارد دوران تازهای از کار خود شدیم و جو جالبی بر پشت صحنه اثر حاکم بود. بعد از این فیلم بود که من -در مقام بازیگر- با کارگردانهای مختلفی مثل بهمن فرمان آرا، محمدعلی طالبی، مجتبی راعی و... همکاری کردم.
از همان اولین دفعههایی که سر صحنه فیلم حاضر شدم، احساس کردم علاقه ام بیشتر به اموری است که در پشت دوربین جریان دارند. به این ترتیب بود که کم کم وارد حوزه کارگردانی شدم. در فیلم «زیر نور ماه» رضا میرکریمی درکنار بازیگری، در انتخاب بازیگر هم به دستیار ایشان کمک میکردم و به مرور، کار خودم را در پشت دوربین گسترش دادم.
من از سالهای دور با او آشنایی داشتم، اما به طور رسمی برای فیلم «به کبودی یاس» دعوت به همکاری شدم و به عنوان بازیگر و بازیگردان به جواد اردکانی کمک کردم. این همکاری ادامه پیدا کرد تا به فیلم «بانک زده ها» رسیدیم که به تازگی به نمایش درآمده است.
من برای فیلم «بانک زده ها» به عنوان دستیاراول کارگردان، دعوت به همکاری شدم و زمانی که قرارداد بستم، عنوان شغلم دستیاراول بود. در آن زمان که بیماری کرونا هم اوج پیدا کرده بود، ما مشغول پیش تولید فیلم شدیم و به لحاظ آمارهای مربوط به مبتلایان و جان باختگان کرونا، شرایط بسیار عجیبی بر کشور حاکم شده بود. در این دوران، بسیاری از عوامل و بازیگران سینما، به دلیل کرونا، اصلا کار نمیکردند و البته حق داشتند. در چنین شرایطی ما به مرحله تولید رسیدیم و وقتی کار آغاز شد، در همان بدو امر، احساس کردم آقای اردکانی حال چندان مساعدی ندارد.
کاملا مشخص بود که ایشان با سختی خودشان را میکشانند تا کار زمین نماند و پس از چند روز، اوضاع طوری شد که او به علت ضعف عمومی، حتی یارای نشستن بر روی صندلی را هم نداشت. این گونه بود که به پزشک مراجعه کردیم و پس از انجام تست کرونا، منتظر نتیجه آزمایش در روز بعد ماندیم. صبح روز بعد به شکل غیرمنتظرهای جواد اردکانی تماس گرفت و به من گفت: «من تستم مثبت شده است و از امروز تو کارگردان این کار هستی».
من که اصلا آمادگی این کار را نداشتم، ناچار شدم این وظیفه را به عهده بگیرم؛ زیرا اولا مشخص نبود او چه زمانی میتواند سر صحنه برگردد؛ کما اینکه شدت بیماری اش به حدی بود که تا آخر تصویربرداری نتوانست سر صحنه بیاید. دوم اینکه بازیگران حرفهای فیلم در هنگام فیلم برداری «بانک زده ها» -یا حتی قبل از آن- قرارداد فیلم بعدی خود را هم بسته بودند، لذا در تاریخ مشخصی باید از ما جدا میشدند و نمیتوانستند زمان بیشتری با ما بمانند. این گونه بود که مسئولیت کارگردانی این کار، از جایی به بعد، به گردن من افتاد.
بله؛ درواقع ما کارگردانی مشترک و هم زمانی نداشتیم. هرجا که او حضور داشت، من اصلا وارد حوزه کارگردانی نمی شدم و بدون اغماض باید بگویم که جواد اردکانی نه تنها در سینما استادم است، بلکه در بسیاری از مفاهیم و امور زندگی هم حق استادی بر گردن من دارد و همواره از ایشان یاد گرفته ام.
من بر حسب شرایط کارگردانی، این کار را پذیرفتم و سختترین لحظات زندگی چهل و شش ساله خودم را در هنگام فیلم برداری فیلم «بانک زده ها» تحمل کردم. خوشحالم که با کمک دیگر عوامل توانستیم کار را به سرانجام برسانیم. «بانک زده ها» فیلم نامه قدرتمندی داشت که کار کارگردانی را تا حد زیادی آسان میکرد و عوامل حرفهای فیلم نیز به من کمک زیادی کردند تا بتوانم وظیفه خودم را انجام دهم. خوشبختانه در بخش تدوین و پس از تولید هم خود آقای اردکانی به ما پیوستند و کمک زیادی کردند. واقعیت این است که اسم من اصلا نباید در مقام کارگردان میآمد، اما خب نظر لطف جواد اردکانی بود.
بله؛ چون پروانه ساخت هم به اسم جواد اردکانی صادر شده است. بسیاری از رسانهها هم براساس همان اخبار اولیه، نام مرا فقط به عنوان دستیاراول بیان کرده اند و باتوجه به اتفاقاتی که رخ داد، طبیعی به نظر میرسد. رسانههای به روزشده هم اسم مرا به عنوان کارگردان «بانک زده ها» آورده اند، با این همه این موضوع برایم چندان اهمیتی ندارد و خدا را شکر میکنم که توانستیم از حیف ومیل شدن سرمایه مادی و معنوی فیلم جلوگیری کنیم.
شاید مهمترین دلیلش امکانات باشد. میدانید که به هرحال در تهران، امکانات بسیار بیشتر است؛ از تجهیزات گرفته تا عوامل و.... ما هم برای ساخت این فیلم به تجهیزات حرفهای و بازیگران چهره نیاز داشتیم که تقریبا همگی در تهران ساکن هستند.
من چندان واکنش تند و بدی از کسانی که فیلم را دیده اند، دریافت نکردم. اغلب انتقادها درباره صحنهها و کیفیت اجزای کار است و ما هم بادقت میشنویم، اما در کلیات، مخاطب با فیلم ارتباط برقرار کرده است و همین موضوع مایه خوشحالی است.
به هیچ وجه از تبلیغات راضی نیستم. میدانید که تبلیغات فیلمها چند عرصه مختلف دارد؛ ازجمله تبلیغات تلویزیونی، تبلیــغات محیــــطی، فضــای مجازی، اکرانهای مردمی و.... در دو حوزه اخیر، ما شاید از ۲۰ درصد ظرفیتهای موجود توانستیم استفاده کنیم، اما از تبلیغات تلویزیونی و تبلیغات محیطی که مهمترین بخش تبلیغات یک فیلم در ایران است، اصلا بهره گرفته نشد و در سطح شهر و روی آنتن تلویزیون، هیچ نشانی از «بانک زده ها» به چشم نمیخورد.
در بخش سالنها اوضاع اصلا رضایت بخش نیست و درواقع ما درگیر یک رقابت ناسالم با فیلمهای دیگری هستیم که به لحاظ کمی، سالنهای بسیار بیشتری دراختیار دارند. «بانک زده ها» حتی در شهرهای زیادی هنوز اکران نشده است و مرتب پیامهایی از شهرهای مختلف میرسد که مردم از این موضوع گلایه دارند و مایل هستند فیلم را تماشا کنند. فروش فیلم هم صرفا مدیون تبلیغات دهان به دهان میان مردم است و باتوجه به این موضوع و شرایط موجود، میتوانم بگویم که تابه حال وضعیت فروش چندان بد نبوده است. فروش فیلم روزبه روز بهتر هم میشود و امیدوارم در روزها و هفتههای آینده، اتفاقات بهتری هم رخ بدهد.
«بانک زده ها»، با تمام تلخیها و شیرینیها و سهولت و دشواری، بالاخره به پایان رسید، مونتاژ شد و به نمایش درآمد. اما به فاصله کوتاهی پس از پایان تولید فیلم، ضایعه بسیار دردناکی رخ داد که از دست دادن مرحوم علی انصاریان بود؛ غم برآمده از این موضوع که به جان تک تک عوامل «بانک زده ها» نشست، توصیف ناپذیر است و خدا میداند که همه ما چقدر به ایشان علاقهمند بودیم. علی انصاریان انسانی بود که جاذبه بی نظیری داشت و من در دومین جلسهای که او را دیدم، حسم به گونهای بود که انگار سال هاست با او رفاقت دارم. علی، انسانی مودب، وظیفه شناس، ازخودگذشته و بزرگوار بود که همه او را دوست داشتند.