صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

نگاهی به شایع‌ترین مشکلات نابینایان در جامعه و چگونگی تعامل دیگر شهروندان با  آنان

  • کد خبر: ۱۲۹۵۶۵
  • ۲۳ مهر ۱۴۰۱ - ۰۹:۳۹
  • ۱
یکی از گله مندی‌های بجایی که نابینایان دارند، نادیده گرفتن حرمت انسانی شان است. شاید در برخورد با این افراد از زبان برخی‌ها شنیده باشید که از واژه‌هایی مانند عاجز، کور یا حتی علیل برای آن‌ها استفاده می‌کنند. درحالی که یک فرد نابینا، فقط نابیناست و نیاز به درک ما دارد، نه دلسوزی یا ترحم.

معصومه متین نژاد | شهرآرانیوز؛ درطول همه سال‌های کاری ام، این نخستین باری است که با یک نابینا قرار مصاحبه گذاشته ام. بیش از  هر مصاحبه دیگری حواسم به واژه‌ها و جمله‌هایی است که به کار می‌برم. خودم را معرفی می‌کنم: «به مناسبت ۲۳ مهرماه، روز عصای سفید، می‌خواهم درباره مشکلات روشن دل‌ها درجامعه باهم گفت وگویی داشته باشیم.» هنوز حرفم تمام نشده است که با واکنش غیرمنتظره‌ای روبه رو می‌شوم: «من یک نابینام، نه روشن دل!» برای چند لحظه فقط سکوت می‌کنم. توضیح می‌دهم که هدفم از به کار بردن این واژه، فقط احترام بیشتر بوده است.

متوجه سردرگمی ام که می شود، توضیح می‌دهد که چرا نباید از واژه‌های مبالغه آمیز و امثال آن برای بیان محدودیت‌ها یا نقص‌ها استفاده کرد: «نابینایی به معنای نداشتن بینایی است، نه داشتن ضمیر روشن.» سپس از احساسی که افراد نابینا از به کار بردن چنین واژه‌هایی دارند، می‌گوید و من تازه متوجه می‌شوم که چقدر ما در زمینه آموزش‌های عمومی برای تعامل بهتر با شهروندانی که محدودیت‌های این چنینی دارند، در جامعه ضعف داریم. مسئله‌ای که بخشی از آن به نهاد‌های متولی مانند بهزیستی برمی گردد و بخش دیگر آن به کم کاری ما رسانه ها.

پروین غلامی، معلم بازنشسته کودکان استثنایی، است که بیش از سی سال از عمرش را صرف بچه‌های نابینا کرده است. در پنج سالگی براثر یک بیماری بینایی خود را از دست می‌دهد و مسیر زندگی اش برای همیشه تغییر می‌کند. بیشتر از اینکه یک معلم باشد، مادر است و به اندازه همه مادران سرزمینمان برای بچه‌های نابینا و معلول دغدغه دارد و همین موضوع سبب شده تا از اینکه بازنشستگی فاصله‌ای بین او و بچه هایش ایجاد کرده است، گله‌مند باشد.

درباره موضوع‌های مختلفی باهم صحبت می‌کنیم و او معتقد است: «در گذر سال‌ها تغییر چندانی در حل مشکلات نابینایان در جامعه اتفاق نیفتاده است و ما همچنان از همان مشکلاتی حرف می‌زنیم که چند دهه پیش هم حرف می‌زدیم، چون فقط ۲۳ مهرماه است که یاد این دسته از شهروندان می‌افتیم؛ یاد یک روز می‌رود، چون باد/ بعد از آن ما و هرچه بادا باد/ درد‌ها را به روز مسپارید/ رنج را از میانه بردارید.» کنایه‌های خانم غلامی بجاست، چون ما همچنان شاهد حضور کمرنگ این عزیزان در جامعه هستیم و بخشی از علت آن هم به طور حتم آگاهی اندک ما درباره چگونگی تعامل با آن‌ها در جامعه است. موضوعی که امروز می‌خواهیم از دید این گروه به آن نگاهی بیندازیم.

نابینایی بخشی از اطلاعات شناسنامه‌ای نیست

نابینایی یک نقص جسمی است، نه یک ویژگی اخلاقی یا بخشی از اطلاعات شناسنامه‌ای نابینایان که برخی در برخورد با آن‌ها از آن برای معرفی نابینایان استفاده می‌کنند. این موضوع سبب شده تا خیلی از نابینا‌ها در مقابل دیگران از خط بریل یا عصای سفید استفاده نکنند، چون دوست ندارند؛ توجه دیگران را به نقصی که دارند، جلب کنند. لطفا اگر دوست نابینایی دارید، او را فقط یک دوست بدانید؛ نه نابینایی که دوست شماست.

نابینا، نابیناست؛ نه  ناتوان یا  عاجز یا  گدا

یکی از گله مندی‌های بجایی که نابینایان دارند، نادیده گرفتن حرمت انسانی شان است. شاید در برخورد با این افراد از زبان برخی‌ها شنیده باشید که از واژه‌هایی مانند عاجز، کور یا حتی علیل برای آن‌ها استفاده می‌کنند. درحالی که یک فرد نابینا، فقط نابیناست و نیاز به درک ما دارد، نه دلسوزی یا ترحم. به عبارت ساده‌تر تا زمانی که نتوانیم از مرز جسم عبور کنیم، نمی‌توانیم ارتباط درستی با این عزیزان یا دیگر معلولان در جامعه برقرار کنیم.

دختر نابینا می‌تواند کدبانو و  خانم خانه دار باشد

ازدواج به جز اینکه سنت است، یک نیاز هم هست و محدودیتی مانند نابینایی تأثیری در آن ندارد. نابینا ناتوان نیست و ازدواج برای او مانند بقیه مهم است و نباید به تأخیر بیفتد. این موضوع برای دختران نابینایمان از اهمیت بیشتری برخوردار است و باید بدانیم که آ ن‌ها هم می‌توانند کدبانو‌ها و خانم‌های خانه دار خوبی باشند، فقط نیاز دارند که همسرانشان بیشتر آن‌ها را درک و همراهی کنند.

جامعه برای افراد معمولی و  بینا ساخته شده است

تا حالا شده که از دید یک فرد نابینا به شرایط و امکانات جامعه نگاه کنید؟ بسیاری از نابینا‌ها بدون یک همراه نمی‌توانند وارد جامعه شوند، چون جامعه ما فقط برای افراد معمولی و سالم بنا شده است. به این مسئله بی توجهی برخی از شهروندان را هم اضافه کنید، آن قدر مانع در کوچه و خیابان وجود دارد که امکان تنهایی بیرون آمدن را به این عزیزان نمی‌دهد؛ خاکروبه و مصالحی که در پیاده رو‌ها ریخته شده اند، کنده کاری‌ها و پست و بلندی‌های مسیر‌های رفت وآمد و ماشین‌هایی که در پیاده روها، پارک یا وسایلی که بدون توجه رها شده اند، تنها نمونه کوچکی از این مانع سازی‌هایی هستند که یک نابینا را خانه نشین می‌کند.

مردم آن قدر درگیرند که  به دیگران بی توجه شده اند

حتما برایتان پیش آمده است که از اتوبوس جا بمانید. این تجربه‌ای است که هرروز برای یک نابینا تکرار می‌شود. سوار شدن به اتوبوس یا گرفتن تاکسی برای یک نابینا به تنهایی واقعا یک معضل است. مردم بسیار مهربان هستند، ولی این روز‌ها آ ن قدر درگیر مشکلاتشان شده اند که افرادی مانند نابینا‌ها را در جامعه نمی‌بینند. شاید هم نمی‌دانند که با آن‌ها چگونه باید رفتار کنند. مشکلی که ضعف اصلی آن به سازمان‌هایی مانند بهزیستی برمی گردد و نهاد‌هایی که وظیفه فرهنگ سازی در جامعه را دارند.

کار برای یک نابینا اولویتی است که نادیده گرفته شده است

قبول داریم که مسئله اشتغال دغدغه اصلی همه ماست، ولی این دغدغه برای یک نابینا اولویت مهم تری است، چون امکان انجام بسیاری از کار‌ها را ندارد. نه اینکه توانایی آن را نداشته باشد، بلکه خیلی‌ها حاضر به مشارکت دادن او نیستند. مسئله‌ای که ازدواج و بسیاری از فعالیت‌های آن‌ها را تحت شعاع قرار داده و آن‌ها را به معنای واقعی کلمه خانه نشین و منزوی کرده است. شاید اگر قانون سهم سه درصدی معلولان از مشاغل دولتی در جامعه جدی‌تر گرفته می‌شد، تاحد زیادی شاهد کمرنگ شدن این مشکلشان بودیم.

تفریح و سرگرمی برای نابینا‌ها در جامعه نداریم

انجام خیلی از کار‌ها بدون یک همراه برای نابینا در جامعه امکان پذیر نیست. با این حال برخی کار‌ها هم هست که انجامشان حتی با یک همراه هم ممکن نیست، مانند استفاده از امکانات و فرصت‌های تفریحی در جامعه؛ سینما، شهربازی، سالن‌های ورزشی. جالب‌تر اینکه پس از این همه سال هنوز ما نتوانسته ایم فضا‌هایی حتی محدود برای استفاده این قشر در سازمان‌هایی مانند بهزیستی ایجاد کنیم تا این افراد بتوانند نه مانند دیگران که در حد بسیار کمترش از این خدمات بهره‌مند شوند. خدماتی که از حقوق پایه شهروندی همه ماست.

نابینا‌ها را هم مانند دیگران به مشارکت بگیریم

نابینایی، ناتوانی نیست، فقط یک نقص است که با فعال شدن دیگر حواس، کمبود آن جبران می‌شود. پس اگر دوست یا عزیز نابینایی داریم و‌ نمی‌خواهیم که او گوشه گیر و منزوی شود، باید او را هم مانند بقیه در فعالیت‌های اجتماعی و گروهی به مشارکت بگیریم. این موضوع هم احترام به آن‌ها و هم استفاده از ظرفیت‌ها و توانمندی‌ها برای استفاده از این عزیزان است. نادیده گرفتن یک نفر در جمع به علت محدودیتی که دارد، حتی اگر از روی محبت به او باشد، دلیل کافی برای انزوای همیشگی اوست.

بدی همیشه بد است، اما برای برخی بدتر است

متأسفانه برخی در هرفرصتی از دیگران سوء‌استفاده می‌کنند و نقصی مانند ندیدن هم برای این افراد فضایی را ایجاد می‌کند تا راحت‌تر بتوانند به اهداف شان برسند. برداشت مبلغ اضافه از کارت پول بدون اطلاع صاحب حساب و دادن اسکناس‌هایی بامبلغ کمتر از ارزش معامله، نمونه‌ای از این سوءاستفاده هاست که گه گاه درتعاملات روزانه نابینا‌ها اتفاق می‌افتد. فراموش نکنیم که این سوءاستفاده‌ها اگر برای افراد معمولی به‌معنای لحظه‌ای غفلت باشد، برای افراد نابینا انتقال حس ناامنی درتعامل با غریبه‌هاست و آن‌ها را به شدت آزرده می‌کند.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
asl
۱۳:۲۲ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۳
کوری عصا کش کوری دگر شود