صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

توانشهر

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

انگار، درد، رنج و مرگ نمی‌خواهد دست از سر موسیقی مقامی خراسان بردارد. هفته گذشته یکی دیگر از هنرمندان پیش‌کسوت موسیقی مقامی باخرز، استاد حسینعلی اعتصامی، بعد از یک دوره تحمل بیماری سرطان درگذشت.
غلامرضا زوزنی| با آغاز فصل پاییز استاد برات صلاحی، یکی از متبحرترین سُرنا‌نوازان کشور، را از دست دادیم و حال در کمتر از ۴ ماه استاد اعتصامی از میان ما رفته است.

مرحوم اعتصامی، خواننده و نوازنده موسیقی مقامی مکتب شرق خراسان، بود و اواخر عمرش برای امرارمعاش و گذران زندگی دوتار هم می‌ساخت. او در سال ۱۳۳۲ در باخرز متولد شد و به‌دلیل خویشاوندی‌ای که با استاد، غلامحسین سمندری داشت، به خانه او آمد و شد داشت و به‌همراه پسران او مشق موسیقی می‌کرد.
اعتصامی در خواندن آواز هزاره‌ای، چهاربیتی‌ها و دوبیتی‌های این سبک که مختص باخرز است، تبحر داشت. او کارش را با دف‌نوازی درکنار استادان سمندری و شریف‌زاده شروع کرد و در جشنواره‌هایی که این زوج هنری در داخل و خارج از کشور شرکت می‌کردند، آن‌ها را همراهی می‌کرد.

یکی از مشکلات بزرگ هنرمندان نادر موسیقی مقامی شرق خراسان، وضع معیشتی ایشان است. مرحوم اعتصامی هم همانند استادان خود و سایر هنرمندان فعال در این زمینه، اوضاع مناسبی نداشت و دوره بیماری‌اش را با مشقت سپری کرد. او از حداقل خدمات درمانی ویژه هنرمندان محروم بود و جدای از مخارج روزمره زندگی، هزینه‌های هنگفت درمانش را هم به‌سختی تامین می‌کرد.


همه لوح‌های تقدیر را به یک قرص نان می‌دهم
حسن سمندری، پسر استاد غلامحسین سمندری، که از کودکی همواره همراه و همساز حسینعلی اعتصامی بوده‌است، به مناسبت درگذشت مرحوم اعتصامی در گفتگو با شهرآرا، درباره بی‌توجهی مسئولان به هنرمندان موسیقی سخن گفت. بنا به گفته او، اغلب هنرمندان فعال در این خطه که موسیقی، تنها کارشان است، وضع مناسبی در معیشت ندارند و کسی از آن‌ها حمایت نمی‌کند: «بیشتر از ۳۰ سال است که پرونده بیمه من در اداره‌کل فرهنگ و ارشاد اسلامی باز است. من می‌خواهم بدانم در این ۳۰ سال هیچ کارمندی در این اداره، وقت نکرده است پرونده مرا به جریان بیندازد و به آن رسیدگی کند؟»

سمندری گفت که وضع زندگی مرحوم اعتصامی هم بغرنج بوده و او در روز‌های آخر حیاتش به‌سختی برای درمان به مشهد می‌آمد: «حسینعلی اعتصامی بیمه نبود و از هیچ‌جا حمایت نمی‌شد. این اواخر شخصا با یکی از مسئولان اداره ارشاد تماس گرفتم و از ایشان خواستم فکری به حال حسینعلی اعتصامی بکنند. اما انگار نه انگار.

سه ماه کار او این بود که برای شیمی‌درمانی صبح به مشهد می‌رفت و شب به باخرز بازمی‌گشت. هیچ نهادی از او حمایت نمی‌کرد. مسئولان و رسانه‌ها تنها برای تسلیت درگذشت هنرمندان اقدام می‌کنند و زمانی که آن‌ها در قید حیاتند و نیاز به حمایت دارند، کسی به یادشان نیست.»

حسن سمندری که خود یک‌بار در اقدامی تامل‌برانگیز، دوتاری را که از پدرش به او به ارث رسیده و ۳۰ سال است با آن می‌نوازد، برای تامین هزینه‌های درمان بیماری دخترش فروخته است، می‌گوید: این سرنوشت محتوم ماست. آیا شرایط هنرمندی که آوازه‌اش جهان را پر کرده است، واقعا باید این‌گونه باشد؟ هنرمندانی همچون مرحوم غلامحسین سمندری، غلامعلی نی‌نواز و... که شهرت جهانی داشتند، هم با همین شرایط درگذشتند: «من همه آن لوح‌های تقدیر و سپاسی را که به من داده‌اند، به یک قرص نان می‌دهم.»

دلخوشی دم مرگ
رسیدگی به هنرمندان نامی همانند مرحوم اعتصامی در روز‌های پایانی عمرشان، شاید دردی از آن‌ها دوا و به بهبودشان کمک نکند، اما حداقل می‌تواند این حس را در آخر عمر به آن‌ها القا کند که تلاششان برای زنده ماندن موسیقی مقامی بی‌اثر نبوده است و دست‌کم آن‌ها می‌توانند با عزت، سرشان را بر زمین بگذارند و این دلخوشی را داشته باشند که خانواده‌هایشان در نبود آنان، از حداقل امکانات زندگی برخوردار
خواهند بود.
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.