آزاده چشمه سنگی | شهرآرانیوز؛ اگر سال ۷۰ در جاده مشهد-ساری، آن تصادف تلخ رخ نمیداد، اگر آن سه بازیگر نمایش قاصدک دردم جان نباخته بودند، در مراسم ختم آن آدمها در ایوان فیروزهای مسجد گوهرشاد به دل سعید تشکری نمیافتاد که این جانها اگر برای نمایشی دینی از کف رفته بودند، ارزشمندتر بود. بعد از این تاریخ بود که مشهد و ادبیات داستانی ایران، شاهد تولد دوباره نویسندهای تکرارنشدنی در زمینه ادبیات دینی بود. سعید تشکری ۱۰ سال پیش از آن واقعه، نویسندگی را به شکلی حرفهای آغاز کرده بود. خوب هم مینوشت. اغلب در حوزه نمایشنامه شناخته شده بود.
اصلا سعید تشکری، فرزند حوزه هنری انقلاب اسلامی بود. چیزی قریب به ۲۰ جلد نمایشنامه تالیف کرده بود که کارگردانی بسیاری از آنها را خودش به عهده داشت. ولی زمان که گذشت، رفته رفته برایش آشکار شد که حافظه تئاتری آد مها کوتاه است. نمایش آن چیزی نیست که بشود کلام را با آن ماندگار کرد. سعید تشکری خودش را در بند جشنوارهها نمیدید. اگر در حوزه تئاتر باقی میماند، دیر یا زود خود را آلوده به تئاتر سیستمی ویترین محور مییافت، پس از نمایش فاصله گرفت. دورهای هم سراغ فیلم نامه نویسی رفت. دهها فیلم نامه در کارنامه اش داشت. نگارش بخش اول سریال پرمخاطب «زمانه» به قلم او بود.
اما فیلم نامه نویسی هم به مرور، احساس میرزابنویسی را برایش تداعی میکرد. او به دنبال قلمی آزاد و رها و مستقل بود. از روزی که قبله نوشته هایش را امام رضا (ع) قرار داد، آرام وقرار به روح سرگردان و مشوش او برگشت. او به خوبی، تاریخ دینی خطه خراسان را چاشنی ادبیات کرد. بخش زیادی از تحقیقاتش را در حرم مطهر رضوی انجام میداد. خیلی وقتها هم همان جا مشغول نوشتن میشد. نه فقط قلمش را که زمان و انرژی و عمر نه چندان طولانی اش را وقف امام رضا (ع) کرده بود، حتی روزی هم که فهمید بیماری ام اس، میهمان همیشگی تن رنجورش شده است، میل به نوشتن در حوزه رضوی برایش دوچندان شد.
همین که «خادم فرهنگ رضوی» پیشوند نامش قرار گرفت، انگار هرآنچه میخواست، از دنیای نویسندگی دریافت کرده بود. اولین رمانش به نام «بار باران»، سه دوره پیاپی جایزه کتاب سال رضوی را در سالهای ۸۵ و ۸۸ و ۹۰ از آن خود کرد. میگویند جهانیترین آثار، بومیترین آن هاست. این همان ویژگی بارز رمانهای تشکری بود. او به خوبی میدانست چطور فرهنگ و سنت خراسان را در نوشته هایش متبلور کند. ایده هایش را از میان مردم انتخاب میکرد.
نویسنده منزوی، هیچ گاه نبض مخاطب را در دست نخواهد گرفت. این را همواره به صدها شاگردی که در طول عمر بابرکتش تربیت کرده بود، گوشزد میکرد. سعید تشکری عضو بین المللی کانون جهانی تئاتر و کانون ملی منتقدان تئاتر بود. بارها داوری و نقادی آثار جشنواره تئاتر فجر را تجربه کرده بود. مدرس رمان و نمایشنامه بود. اما تمام این عناوین در سایه مقام نویسندگی آستان مطهر رضوی قرار میگرفت. نوزدهم بهمن سال ۱۴۰۰، دست سعید تشکری در بیمارستان رضوی از زمین کوتاه شد، اما به واسطه عمری که عاشقانه صرف سلطان خراسان شد، در بهشت امن رضوی آرام گرفت.