صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

نگاهی به سریال «گیل‌دخت» | قصه تکراری عشق پسری فقیر به دختری ثروتمند

  • کد خبر: ۱۳۶۰۸۵
  • ۰۱ آذر ۱۴۰۱ - ۱۳:۴۳
سریال تاریخی «گیل‌دخت» که به کارگردانی مجید اسماعیلی، تهیه‌کنندگی محمدرضا شفیعی و نویسندگی مجید آسودگان به سفارش مرکز فیلم و سریال معاونت برون مرزی صدا وسیما تولید شده ۵ شنبه و جمعه‌ها روانه آنتن شبکه یک سیما است.

به گزارش شهرآرانیوز؛ سریال‌های تاریخی، سهم عمده‌ای در جذب مخاطب دارند. این مجموعه‌ها چه برگرفته از داستان‌های واقعی در دل تاریخ باشند یا زاییده ذهن خلاق نویسنده و کارگردان، همواره نقش تأثیرگذاری در آشنا کردن جوانان با تاریخ داشته‌اند. مردم مجموعه‌های تاریخی را با علاقه و اشتیاق بیشتری دنبال می‌کنند. البته شیوه پرداختن به داستان‌ها و چگونگی تصویرسازی در زمان تاریخ مورد نظر، تأثیر تعیین کننده‌ای در استقبال مردم از این مجموعه‌ها دارد.

«گیل‌دخت»عنوان جدیدترین سریال تاریخی‌ شبکه یک سیما است که به کارگردانی مجید اسماعیلی، تهیه‌کنندگی محمدرضا شفیعی و نویسندگی مجید آسودگان به سفارش مرکز فیلم و سریال معاونت برون مرزی صدا وسیما تولید شده است. مجید اسماعیلی تا به حال در مقام نویسنده سریال‌هایی مانند «سرگذشت» و «محکومین» با تلویزیون همکاری کرده و در اولین تجربه کارگردانی خود به سراغ یک ملودرام عاشقانه و تاریخی رفته است.

*خط داستانی قصه«گیل‌دخت»

خط اصلی داستان براساس این ۴ قسمت پخش شده، همان قصه تکراری عشق پسری فقیر به دختری ثروتمند و قدرتمند است. فیلمساز برای روایت داستان عاشقانه‌اش دوره تاریخی قاجار را انتخاب کرده است. در تاریخ ایران، هر دوره سلطنتی که امکان سوءاستفاده از ارکان قدرت در آن مهیا بوده چه دوره قاجار باشد، چه پهلوی، می‌تواند بستر مناسبی برای روایت داستان‌هایی جذاب باشد.

از آنجا که در این دوران‌ها وابستگان دربار و حاکمیت این اجازه را داشتند که حتی به خانه‌های مردم نیز که رعایای حکومت خوانده می‌شدند، تعدی کنند، فیلمساز در زیرلایه‌های مضامین داستانی خود، به لزوم حفظ رعایت خانه و خانواده و همچنین به موضوع امنیت بعنوان یک اصل مهم برای زیست اجتماعی و فردی بشر پرداخته است.

*نقش پررنگ زنان در داستان«گیل‌دخت»

در خانه تقی خان برخلاف جامعه مردسالار گذشته ایران، زن جایگاه ویژه و والایی دارد. از گلنار دختر عزیزدردانه خان گرفته تا همسر و مادر او. گلنار قهرمان داستان گیل‌دخت است. فیلمساز برای نزدیکی و همذات پنداری بیشتر مخاطب با این دخترگیلانیِ خان زاده نریشن‌هایی را از زبان او در داستان گنجانده است تا مخاطب با شنیدن صدای ذهن و قلب این دختر همواره در تنهایی‌ها، نبردها و دودلی‌هایش همراه او باشد.

گلنار باوجود آنکه تک فرزندی در عمارت خان است دختری لوس و بی دست و پا نیست، جسارت و زبان سرخ و تند و تیزی دارد. یادمان بیاید که برای دیدار با اسماعیل چگونه خودش را به آب و آتش زد. دختر خان بودن گلنار را مغرور و متکبر بار آورده است و معلوم نیست با وجود این غرور و تکبر و حس برتری که نسبت به رعایا در وجود اوست چگونه عاشق مردی از طبقه رعیت شده است.

داستان عشق این دو نفر براساس گفته‌های آنان به گذشته و زمان حضور خان در تهران بازمی‌گردد و بهتر بود فیلمساز برای باورپذیرتر شدن این عشق اولین دیدار و نحوه شکل‌گیری این رابطه را با فلاش بکهایی نشان می‌داد. همیشه عشق میان دونفر که بایکدیگر بسیار متفاوت‌اند می‌تواند دستمایه داستانی جالب و جذاب باشد و در گیل‌دخت دخت این موضوع وجود دارد؛ علاوه بر اختلاف طبقاتی شدید میان گلنار و اسماعیل به نظر می‌رسد از لحاظ اخلاقی و اعتقادی هم میان آنها فاصله‌ای از زمین تا آسمان است.

اسماعیل بقول خودش برای نجات مردم از ظلم و ستم قاجار از نوجوانی درس و کتاب را کنار گذاشته و اسلحه بدست گرفته و به جمع عیاران پیوسته است اما گلنار خودش عاملی برای ظلم و ستم به رعیت است؛ یادمان بیاید برخوردهای توهین آمیز او با زنان مطبخ و حتی میرزا رضا را. همین تناقض میان این دونفر سبب می‌شود تا مخاطب کنجکاو شده و داستان را دنبال کند تا ببیند سرانجام این دو نفر بهم می‌رسند و اگر به وصال رسیدند چگونه این اختلافات فکری و اخلاقی را میان خود حل خواهند کرد؟!

از دیگر زنان اثرگذار عمارت تقی خان همسر او احترام سادات است. زنی که با هوشمندی و زکاوت بخوبی اخلاق شوهرش را شناخته و با ترفندهای زنانه می‌خواهد از وقوع چالش‌ها جلوگیری کند. در کنار احترام سادات، خانم گل هم بعنوان یک مادر احترام و جایگاه ویژه‌ای در نزد خان دارد؛ یادمان بیاید سکانسی را که خانم گل پسرش را راضی می‌کند تا از خون اسماعیل بگذرد.

*سخن آخر

در پایان باید گفت«گیل‌دخت» از دو جهت پتانسیل لازم برای استقبال و کسب رضایت مخاطبان تلویزیونی را دارد: اول حضور بازیگران توانا چه از نسل گذشته و چه چهره‌های جوان و آتیه دار و دوم انتخاب خطه سرسبز گیلان بعنوان جغرافیای داستان است که موجب شده جلوه‌های بصری زیبا و چشم‌نواز جنگلی با صحنه‌پردازی نسبتا قابل قبول و رنگارنگ لباس‌ها و صحنه‌های داخلی همراه شود و مخاطب را یاد سریال‌های موفقی چون«پس از باران» و «وارش» بیندازد.

قصه سریال «گیلدخت» قطعا هرچه جلوتر رود جذابیت بیشتری خواهد داشت و چه بسا فیلمساز در کنار روایت داستان عاشقانه پرپیچ و خم خود، گریزی هم به اتفاقات تاریخی و سیاسی دوران قاجار بزند، دورانی که بدلیل شکل‌گیری مشروطیت نقش پررنگ و اثرگذاری در تاریخ ایران دارد.

منبع: فارس

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.