صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

نگاهی به فیلم «ماشین جهنمی» اندرو هانت + تریلر

  • کد خبر: ۱۳۶۶۵۰
  • ۰۵ آذر ۱۴۰۱ - ۱۱:۴۰
«ماشین جهنمی» محصول ۲۰۲۲ آمریکا یک فیلم هیجان‌انگیز روان‌شناختی با بازی گای پیرس به نویسندگی و کارگردانی اندرو هانت است. این فیلم در ۲۳ سپتامبر ۲۰۲۲ منتشر شد.

به گزارش شهرآرانیوز؛ بروس کاگبرن، نویسنده منزوی و بحث‌برانگیز کتاب معروف ماشین جهنمی، زمانی که شروع به دریافت نامه‌های بی‌پایان از طرف یک طرف‌دار وسواسی و روان‌پریش می‌کند، از مخفیگاه بیرون کشیده می‌شود. چیزی که در پی می‌آید، هزارتوی خطرناکی است که او به‌دنبال شخصی در پشت پیام‌های مرموز می‌گردد. در این فیلم «گای پیرس در نقش بروس کاگبرن»، «آلیس ایو در نقش افسر لورا هیگینز»، «الکس پتیفر در نقش دوایت تافورد» و «جرمی دیویس در نقش الیجا بارت» بازی می‌کنند.

خلاصه داستان فیلم

بروس کاگبرن، نویسنده منزوی و بحث‌برانگیز کتاب معروف ماشین جهنمی، وقتی شروع به دریافت نامه‌های بی‌پایان از طرف یک طرف‌دار وسواسی می‌کند، از مخفیگاه بیرون می‌آید. چیزی که در پی می‌آید، هزارتوی خطرناکی است که او به‌دنبال شخصی در پشت پیام‌های مرموز می‌گردد.

تولید

فیلم‌برداری به‌طور کامل در آلگاروه در پنج هفته در استودیو موی‌باکس در پرتغال و در لوکیشن‌های داخل و اطراف شهر لوله انجام شد. پارامونت پیکچرز حقوق جهانی این فیلم را در اکتبر ۲۰۲۱ به دست آورد.

دومینوی تقدیر

 

دومین فیلم بلند اندرو هانت، بیش از هر چیز دغدغه‌ها و علاقه‌مندی‌های ذهنی او را برای به‌تصویر‌کشیدن ایده و مضمون اصلی فیلم ماشین جهنمی به‌خوبی نشان می‌دهد. او که بعد از ساخت چند فیلم کوتاه و چند اپیزود از سریالی نه‌چندان مطرح به کارگردانی در سینمای بلند روی آورده، آن‌چنان شیفته طرح اصلی این فیلم شده است که در کنار نویسندگی فیلم‌نامه و کارگردانی آن، بخشی از تهیه اثر را هم به‌عهده گرفته است تا به‌شکلی واضح بتواند پروژه پیچیده و جذاب پیش‌رو را به تولید برساند.

فیلم ماشین جهنمی، بر‌خلاف ایده مرکزی خودش که تمام حوادث را بر پایه نوشته‌های یک کتاب داستانی پایه‌ریزی کرده است، اقتباسی آزاد از یک پادکست اینترنتی به‌نام انجمن تپه‌ماهور است که در آن به رابطه یک نویسنده منزوی به‌نام بروس کاگبرن و یکی از علاقه‌مندانش به‌نام ویلیام دوکنت می‌پردازد که نامه‌های بسیار زیاد دریافتی از طرف دوکنت، نویسنده را عصبی کرده و با یادآوری حوادث سال‌های گذشته‌، او را تا مرز فروپاشی نیز می‌کشاند.

واقعیت این است که تلاش اندرو هانت برای به‌سرانجام‌رساندن چنین ایده جذابی  که می‌توانست یکی از به‌یادماندنی‌ترین آثار تاریخ سینما را رقم بزند، در سایه ذوق‌زدگی فیلم‌ساز به نتایج درخور‌اعتنایی منجر نشده است. حتی حضور بازیگر با‌استعداد و محبوبی چون گای پیرس (علاقه‌مندان سینما او را با نقش‌آفرینی تأثیرگذارش در فیلم ممنتو کریستوفر نولان به یاد می‌آورند) هم نتوانسته است فیلم‌نامه پر از حفره و پرایراد اندرو هانت را نجات دهد و آن را به مسیر مثبتی هدایت کند.

ماشین جهنمی می‌کوشد با الگو‌برداری از شیوه روایی آثار مهم پلیسی‌جنایی در تاریخ سینما که با ایده «در جست‌وجوی قاتل ناشناس»، به طرح و گسترش داستان معمایی خود می‌پردازند، جهانی پر‌رمز‌و‌راز و پیچیده را خلق کند که در آن مهم‌ترین دغدغه بیننده و کاراکتر اصلی به چیزی شبیه به تم اصلی داستان‌های پلیسی شباهت پیدا می‌کند: «در جست‌وجوی نامه‌نویس ناشناس.»

اینجاست که شناسایی کاراکتر بروس کاگبرن (گای پیرس در نقش نویسنده) و همراهی تماشاگر با او و دغدغه‌هایش، مهم‌ترین نکته‌ نجات‌دهنده‌ای است که در سایه ضعف شخصیت‌پردازی و ناتوانی نویسنده در طراحی حوادثی که بتواند ویژگی‌های منحصر‌به‌فرد این استاد دانشگاه منزوی را برای مخاطب تصویرسازی کند، از دست می‌رود.

مشخص نیست نویسنده‌ای که از دنیا بریده و در خانه‌ای متروک در وسط بیابان زندگی می‌کند که فاصله اولین کیوسک تلفن با منزلش چیزی حدود ۲۲کیلومتر است، چرا باید به نامه‌های یکی از علاقه‌مندانش تا این حد اهمیت بدهد (ما هیچ‌گاه از محتوای نامه‌ها که باعث دگرگونی حال نویسنده می‌شود با اطلاع نمی‌شویم) و مرتب به‌سمت کیوسک تلفن آمده و بدون اینکه موفق به هم‌صحبتی با او شود، تنها به ضبط کردن صدایش روی پیغام‌گیر او بسنده کند و قضیه را تا جایی ادامه دهد که کار به درد‌دل و بحث‌های فلسفی بیهوده در رابطه با صاف یا گرد‌بودن کره زمین و بیابان‌های پر از تپه‌ماهور بکشد؟ (ارجاعات بی‌پایه فیلم‌ساز به نام اصلی پادکستی که از آن اقتباس کرده است، هیچ کنش دراماتیک یا فرامتنی را در اثر به‌وجود نمی‌آورد.)

 

اشارات نامفهوم و سرگردانی مخاطب

نریشن ابتدایی فیلم، هسته اصلی ماجرا که به‌رگبار‌بستن ۱۳‌نفر توسط یک نوجوان ۱۷‌ساله و تأثیری را که او از کتاب ماشین جهنمی گرفته است، به تماشاگر توضیح می‌دهد، اما در ادامه چیزی از محتوای کتاب به‌جز اشاراتی نانفهوم به ماجرای یک کشیش و اعتقادی که به دومینوی تقدیر دارد، به مخاطب ارائه داده نمی‌شود. در بخش معمایی فیلم‌ که قرار است موتور محرک آن برای ایجاد نوعی کشمکش درونی یا عامل مهم کشش دراماتیک برای جذب مخاطب باشد، با پیچیده‌گویی‌های فیلم‌ساز بیش از هر چیز به سردرگمی تماشاگر منجر شده و مثلا در آن سکانس مهم رستوران که ظاهرا قرار است بسیاری از نکات‌ مبهم و راز‌و‌رمزهای فیلم مشخص شود، با ناپختگی فیلم‌ساز و دانش کمی که نسبت به پرداخت این‌گونه آثار وجود داشته است، تنها به ابهام و سردرگمی بیشترتماشاگر منجر شده است.

دومینوی تقدیر که قرار است در سکانس انتهایی، نمایشی واقعی به خود بگیرد نیز با اتکا به کدهایی که پیش از این فیلم‌ساز در رابطه با گذشته و شاگردان کلاس ادبیاتش به ما داده است، چندان غافل‌گیرکننده از آب در نیامده است، چرا‌که اساسا پیچش انتهایی فیلم‌ نمی‌تواند تغییری در تأثیرات و کارکردهای کتاب ماشین جهنمی به‌وجود آورد.

به‌نظر می‌رسد تا وقتی تریلرهای معمایی تأثیرگذاری همچون غریزه اصلی ساخته پل ورهوفن وجود دارد که از میان افکار یک نویسنده رمان می‌تواند دنیایی از ترس و اروتیسم  توأمان را در مخاطب برانگیزانند، حضور آثاری چون ماشین جهنمی با آن تصویر مضحکش از استاد ادبیات دانشگاه، جای چندانی نمی‌تواند در اذهان سینما دوستان برای خود باز کند.

 

 
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.