صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

تمایز نوشتن داستان برای کودک و نوجوان و بزرگ‌سال در گفت‌وگو با سمیرا آرامی

برای هر‌که می‌نویسی، از نوشتن لذت ببر

  • کد خبر: ۱۳۷۴۵
  • ۱۵ دی ۱۳۹۸ - ۱۳:۰۵
داستان‌نویس‌هایی که دهه ۸۰ در جشنواره‌های ادبی شرکت می‌کردند، نخستین بار سمیرا آرامی را با داستان‌های بزرگ‌سالی شناختند که پیاپی در این جشنواره‌ها مقام و موفقیت به دست می‌آورد.
اما نخستین کتاب‌هایی که این نویسنده جوان مشهدی منتشر کرد، مخاطب کودک و نوجوان را نشانه رفته بود: «شهر نجارها» و «دندان من کجاست؟» و جز این‌ها. او با این آثار هم توانست رتبه‌هایی را در جوایز ادبی کسب کند و توانایی‌اش را به رخ بکشد. امسال نخستین کتاب آرامی در حوزه ادبیات بزرگ‌سال با عنوان «دربست عشق‌آباد» منتشر شد و او در این مجموعه با کار‌هایی که در گذشته مورد توجه داوران ادبی قرار گرفته بود، یادآوری کرد که فقط نویسنده کودک و نوجوان نیست.

گفت‌وگوی پیش رو با این داستان‌نویس، بر محور نفس کشیدن او در فضا‌های داستانی‌ای برای رده‌های گوناگون سنی مخاطب صورت گرفته است.

به عنوان نویسنده‌ای که در حوزه‌های کودک و نوجوان و بزرگ‌سال کار کرده است، در کدام‌یک راحت‌ترید؟
هرکدام دنیاى خودشان را دارند؛ مهم این است که در آن لحظه نوشتن دلت بخواهد چه دنیایى را به عنوان نویسنده خلق کنى.

منظورم این است که برای کدام‌یک مزیت بیشتری قائل هستید.
من کار کردن در همه این حوزه‌ها را دوست دارم، اما به نظرم قلم زدن در دنیاى داستان کودک دشوارتر است.

درباره دشواری‌های آن توضیح می‌دهید؟
در نوشتن کارِ کودک تو باید بسیار شفاف و بدون لایه‌پردازى داستان را روایت کنى. سوژه باید ساده باشد، اما درعین‌حال داستان باید پایانه شگفت‌انگیز داشته باشد.

نویسنده داستان نوجوان با چه مسائلی روبه‌روست؟
نوجوان به دنبال داستان‌هاى شگفت‌انگیز است و گاه در پی داستان‌هایى که عواطف را درگیر کند. ازطرفی مخاطب نوجوان دوست ندارد دست‌کم گرفته شود؛ دوست دارد داستان جدى بخواند. همچنین نشانه‌گذارى‌هاى داستانى در داستان‌هاى نوجوان بیش از داستان بزرگ‌سال است.

در داستان نوجوان منِ نویسنده تا اندازه‌ای از صراحت و وضوح داستان کودک فاصله می‌گیرم. این فاصله چقدر باید باشد و مرز این غیرمستقیم‌گویی با داستان بزرگ‌سال کجاست؟
نوجوان هرگز دوست ندارد با داستانى واضح و شفاف روبه‌رو شود و می‌خواهد به کشف برسد و داستان‌هاى لایه‌دار بخواند. داستان کودک واضح و شفاف و به‌اصطلاح رو‌ست، اما داستان نوجوان لایه‌دار است و به واسطه رمز‌ها و نشانه‌ها نوجوان به کشف مى‌رسد و با هر کشفى لذت بیشترى از خواندن مى‌برد. اما نباید پا را از حدی فراتر گذاشت. ذهن نوجوان به اندازه ذهن بزرگ‌سال توانایى خواندن داستان‌هاى سخت‌خوان با لایه‌هاى زیاد و پنهان را ندارد و این آثار برایش خسته‌کننده است او را از خواندن خود منصرف مى‌کند. بهتر است نشانه‌گذاری‌ها به‌اندازه باشد؛ یعنی داستانی که برای این گروه از مخاطبان نوشته می‌شود، نه مستقیم‌گویى داستان‌هاى کودک را داشته باشد و نه لایه‌هاى پنهان و پر رمز و راز داستان بزرگ‌سال را. نکته‌ای که در این میان شایان توجه است، این است که نوجوانان هم رده‌هاى سنى متفاوت دارند و باید رده سنى آن‌ها از قبل براى نویسنده مشخص شده باشد تا هنگام نوشتن دچار مشکل نشود. ما به دوازده‌ساله هم مى‌گوییم نوجوان و به هفده‌ساله هم همین عنوان را می‌دهیم، درحالی‌که در نوجوانى ماه‌ها و هفته‌ها اهمیت دارند.

در بحث محتوا و پیام چه تفاوت‌هایی در نوشتن برای این رده‌های سنی گوناگون وجود دارد؟
براى یک نوجوان هفده‌ساله باید دنبال داستان‌هایى جدى‌تر بود و محتوای پربارترى در نظر گرفت. داستان‌هایى که بار عاطفى یا اجتماعى دارند، براى این گروه لذت‌بخش‌ترند تا داستان‌هایى مناسب نوجوان دوازده‌ساله. گروه دوم به دنبال شیطنت در داستان‌اند و شخصیت‌هایى پرهیجان را بیشتر مى پسندند. آن‌ها از خواندن داستان‌هاى کارآگاهى و جست‌وجوگرانه لذت مى‌برند.

نویسنده در هر مورد از گروه‌های سنی مخاطب برای بروز خلاقیت چه سطوحی را در پیش رو می‌بیند؟
داستان کودک سرشار از خلاق است و در نوشتن آن به همه‌چیز باید عجیب و فانتزى نگاه کنى. باید کودک شوى و تا پایان داستان، کودک بمانى تا اثر خوبى خلق کنى. داستان نوجوان هم خلاقانه نوشته مى‌شود، اما نوجوان دوست دارد اول با حجم سنگین کتاب و قطع جدید و کتابى سیاه و سفید رو‌به‌رو شود و بعد، مایل است نویسنده او را وارد گره‌هاى ریز و درشت داستان کند. داستان بزرگ‌سال نیز خلاق است. آخر مگر مى‌شود داستان نوشت و خلاق نبود؟ داستان همه و همه‌اش خلاقیت است. نویسنده براى هر گروه سنى‌ای که بنویسد، عینک جادویی
به چشم دارد.

در مواجهه با ممیزی کدام‌یک از این داستان‌ها با مشکل بیشتری رو‌به‌رو می‌شود؟
بستگى به اثر دارد و اصلا کودک و بزرگ‌سال ندارد. در هر حوزه‌ای که بنویسى، سخت‌گیرى‌هایى وجود دارد.

شما به عنوان داستان‌نویس مشهدی، نویسندگان شهرتان را در کدام نوع قوی‌تر می‌بینید؟
نویسندگان مشهدى در نوشتن داستان بزرگ‌سال قوى‌ترین هستند و در این حوزه داستان‌نویسان مطرح‌ترى داریم تا در حوزه کودک و نوجوان.

امکانات و کاستی‌های مشهد در این حوزه‌ها چگونه است؟
من سال‌ها در کانون پرورش فکرى کودکان و نوجوانان مشغول به کار بودم. مربى ادبى بودم و شاگرد‌های نویسنده بسیاری داشتم، اما به محض اینکه از سن کانون گذر کردند، کسى و جایى در مشهد وجود نداشت که مورد اعتماد خانواده‌هایشان باشد و آن‌ها را جذب کند؛ در نتیجه، آن‌ها با تمام استعدادهایشان رها شدند. البته انکار نمی‌کنم ورودم به عرصه ادبیات کودک و نوجوان همه‌اش از تأثیرات کار در کانون پرورش فکری بوده که به من انگیزه نوشتن در حوزه کودک و نوجوان را داده است. اما این مانع نمی‌شود از اینکه بگویم کانون هیچ‌گونه حمایت و دستگیرى‌ای از مربیان خود برای نویسندگى و شاعرى نکرد. در هر صورت، با اینکه دیگر سال‌هاست مربى کانون نیستم و معلم فارسى شده‌ام، همچنان با کودکان در ارتباطم و براى آن‌ها با لذت مى‌نویسم و مى‌خوانم و البته از نوشتن در دنیاى بزرگ‌سال هم لذت مى‌برم؛ و همچنان در همه این حوزه‌ها خواهید نوشت؟

بله؛ و سخنی هم خطاب به خودم دارم: براى هر دنیایی که مى‌نویسى فقط کافى است از آن دنیا لذت ببرى و بتوانى با آن همذات‌پندارى کنى. براى کودک مى‌نویسى، کودک باش و همراه او کودکى کن. براى بزرگ‌سال مى‌نویسى، در خیابان‌ها، جاده‌ها، کوچه‌ها و محله‌هاى دور، در آپارتمان، در خانه‌اى متروک زندگى کن و شخصیت‌هایت را در آغوش بکش، بعد با تمام حواس پنجگانه‌ات آن‌ها را درک کن.
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.