صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

نقدی بر آثار سی و دومین جشنواره تئاتر فجر استانی خراسان رضوی | تنوع موضوعی بدون تحول در فرم اجرا

  • کد خبر: ۱۳۷۸۳۱
  • ۱۲ آذر ۱۴۰۱ - ۱۴:۵۴
آیا بعد از گذشت سه دهه از شروع به کار این جشنواره در استان، این جشنواره از یک نهال کوچک تبدیل به درختی تنومند شده است؟ آیا در سال‌های اخیر پیشرفتی در این هنر مقدس در استان رخ داده است؟

به گزارش شهرآرانیوز،  رقابت یازده اثر از سراسر استان در سی و دومین جشنواره تئاتر استانی خراسان رضوی به پایان رسید، اما مسئله‌ای که این روز‌ها برای مخاطبان و هنرمندان تئاتر استان تبدیل به دغدغه‌ای بزرگ شده، جواب چند سؤال است: آیا بعد از گذشت سه دهه از شروع به کار این جشنواره در استان، این جشنواره از یک نهال کوچک تبدیل به درختی تنومند شده است؟ آیا در سال‌های اخیر پیشرفتی در این هنر مقدس در استان رخ داده است؟

واقعیت تلخ این است که این سال‌ها به جز تعداد بسیار محدودی از نمایش ها، در بقیه آثار نمی‌توان ردی از پیشرفت در این محفل هنری پیدا کرد؛ زیرا آثار خلق شده در این سال ها، یا به ورطه تکرار رسیده اند، یا در یک سطح متوسط ارائه شده اند؛ به خصوص آثار جشنواره امسال از نظر کمی و کیفی شرایط خوبی نداشتند و با نمایش‌هایی روبه رو هستیم که فقر کیفیت و خلاقیت در برخی از آن‌ها به شدت احساس می‌شود. در این نوشتار نقد کوتاهی می‌خوانید بر چند نمایش روز‌های اول و دوم جشنواره.

 

روایت آیین و سنتی کهنه

نمایش «کرم» به کارگردانی حسن عنایت پور از شهرستان سبزوار، از آثار آیینی و سنتی محسوب می‌شود. قصه و داستان اثر گرچه به سنتی قدیمی و تاریخی اشاره دارد، فقر داستانی پُرمایه برای بسط و روایت آن چالشی است که در نگاه اول به چشم می‌خورد. همین موضوع در اجرا نیز اتفاق افتاده است و کارگردان در شکل دادن روایتی خوش ریتم و خلاق به در بسته خورده است. طراحی‌های کارگردان برای خلق این اثر فاقد ریتمی یک دست است.

طراحی میزانسن‌ها به گونه‌ای است که در برخی از صحنه ها، نمایش به شدت از ریتم می‌افتد و این موضوع باعث فاصله گرفتن مخاطب با این اثر شده است. مخاطب امروزیِ تئاتر به دلیل قرار گرفتن در جامعه‌ای مدرن‌تر از گذشته که متأثر از پیشرفت‌های سالیان گذشته است، دیگر تابِ این گونه از آثار آیینی را ندارد، مگر آنکه کارگردان در خلق آن دست به روایتی امروزی‌تر و خلاقانه‌تر بزند که متأسفانه نمایش «کرم» از این موضوع لطمه‌ای بزرگ خورده است.

نمی‌خواهند شکست بخورند

«زندانی شماره ۵۷۵» اثری به نویسندگی و کارگردانی فرانک کریمی، هنرمند نیشابوری، است که از شهر مشهد در جشنواره امسال به روی صحنه رفت. در این سال‌ها آثار زیادی با محوریت زنان اجرا شده است؛ موضوعی که به خودی خود می‌طلبد تا با نگاهی عمیق و پویا در خلق آن قدم برداشته شود. فرانک کریمی ابتدا به عنوان نویسنده نمایش تا حدی توانسته است به داستانی دست پیدا کند که روایتی عمیق از مسئله زن دارد. اما او به عنوان کارگردان نتوانسته است فضای این تراژدی زنانه را به خوبی خلق کند و به اجرا درآورد.

هرچند که تلاش کارگردان برای خلق اثری درخور در لحظه به لحظه نمایش به چشم می‌خورد، باتوجه به بضاعتی که در تیم بازیگری و طراحی هایش دارد، نمی‌تواند این تلاش را به سرانجامی مطلوب برساند. به همین دلایل نمایشنامه به شدت جلوتر از نمایش و کارگردانی حرکت می‌کند و این موضوع سبب می‌شود مخاطب عمق متن و پیامی را که نمایش دارد به درستی درک نکند.

در ستایش انتظار برای معشوق

نمایش «انتظار با بوی نرگس» با نام دیگر «شیموئید» به کارگردانی احمد اکبرزاده از شهرستان تربت حیدریه در روز دوم جشنواره به روی صحنه رفته است. «جنگ» و «انتظار» دست مایه‌ای شده است که داستان این نمایش شکل بگیرد؛ انتظاری که در بحبوحه جنگ و حمله شیمیایی حلبچه اتفاق می‌افتد. این انتظار قرار نیست به پایان برسد، زیرا با مرگ معشوق همراه می‌شود.

نویسنده سعی کرده است این قصه را در فضایی فانتزی و متفاوت از آنچه تاکنون دیده ایم روایت کند؛ روایتی که با تغییر مداوم و شتاب زده فضای نمایش عقیم مانده است. کارگردان نیز هرچند سعی می‌کند با طراحی صحنه، میزانسن‌های خلاقانه و موسیقی جذاب نمایش را در فضایی مناسب و روایتی بدون لکنت به اجرا در آورد، این اتفاق شکل نگرفته است و این اثر در حد نمایش‌های دانش آموزی باقی مانده است. استفاده از فضای ذهنی مشوش کاراکتر پرستار برای رنگ و لعاب بخشیدن به نمایش نیز کمکی به این موضوع نکرده است.

پرواز از پیله تنهایی

«پیوند خونی» به کارگردانی مهرداد حسامی از شهرستان تربت حیدریه دومین نمایشی است که در روز دوم جشنواره به روی صحنه می‌رود. داستان این نمایش حول وحوش روزمرگیِ دو برادر ناتنی در حاشیه شهر اورشلیم است که در فضایی فانتزی با رگه‌هایی از کمدی روایت می‌شود. «پیوند خونی» یکی از تئاتر‌های خوب این جشنواره است که هم در فضاسازی و هم در روایت داستان موفق عمل کرده است.

این موفقیت حاصل ایده‌های کارگردان و هدایت بازی‌های بازیگران است و دو بازیگر اصلی نمایش نیز با توانایی‌های خوبی که در بازیگری دارند به این موضوع کمک شایانی کرده اند. یکی از نکات مثبت این اثر طراحی صحنه مینیمال و کاربردی نمایش است؛ طراحی صحنه‌ای که به خوبی حس تنهایی شخصیت‌های نمایش و پیله‌ای را که درون آن گرفتار شده اند به عینیتی جذاب بدل کرده است.

 

اقتباسی کم مایه از یک شاهکار ادبی

«مانولین» به کارگردانی علی پیماندوست از شهر مشهد سومین نمایش روز دوم است که در سالن اشراق حوزه هنری به روی صحنه رفت. این نمایش اقتباسی از رمان «پیرمرد و دریا» به نویسندگی ارنست همینگوی است که در قالب مونولوگ (تک گویی) به اجرا در آمده است. نویسنده سعی کرده است که در این نمایش به موضوع امید، و ناامید نشدن بپردازد. اما این اقتباس به اندازه‌ای نیست که این بیم از ناامید شدن را به مخاطب انتقال دهد. در واقع «مانولین» به آفرینشی دوباره از منبع اصلی اثر دست پیدا نکرده است. البته جرئت رفتن به سمت اقتباس از یک شاهکار ادبی توسط نویسنده ستایش برانگیز است. اما نویسنده از زاویه درستی به این اثر ادبی نگاه نکرده است.

متن اثر در روایت داستان به فرم جدیدی متأثر از متن اصلی نرسیده است. در اقتباس باید در انتها به بافت جدیدی از منبعی که از آن الهام گرفته شده است دست پیدا کرد که این زمینه و بافت جدید در این نمایش دیده نمی‌شود. علی پیمان دوست به عنوان کارگردان و بازیگر کوشیده است با فضاسازی و ترکیب صحنه و موسیقی این چالش‌های متن را خنثی کند، اما جز در یکی دو صحنه موفق به انجام آن نشده است.
باتوجه به طراحی صحنه خالی و آکسسوار محدود آن تصویری که از داستان باید در ذهن و چشم مخاطب شکل بگیرد ابتر باقی مانده است و تلاش بازیگر باتوجه به توانایی‌های خوبی که در بیان و بدن دارد، این تِم امید داشتن را به مخاطب انتقال نمی‌دهد.

 

پیوند مادر و جنگ با فرزند و اجتماع

تئاتر «un۱۲» در آخرین اجرای روز دوم جشنواره روی صحنه رفت. در این اثر امیر رستگار و منصور جهانبخش به عنوان نویسنده نگاهی جهان شمول به موضوع زنان و مقاومت دارند و تلاش می‌کنند مادر و جنگ در گذشته را با فرزند و اجتماع در فضای کنونی پیوند بزنند. هر زمان روایت نمایشنامه در فضای حال می‌گذرد، دراماتیک‌تر است، اما وقتی به گذشته می‌رود، شکل روایی پیدا می‌کند و درام را از لحاظ ساختار دوشقه می‌کند.

اما رستگار در مقام کارگردان در طراحی اجرای خود سعی می‌کند آدم‌های نمایش را در بستر داستان خود و در فضاسازی‌ها متفاوت معرفی کند. صحنه در چند قسمت فضا‌های مختلف را نشان می‌دهد. اما استعداد «un۱۲» در مستند بودن آن است که به غیراز آخر نمایش کمتر از آن بهره برده شده است. این اثر می‌توانست به یک تئاتر مستند در واقعه هولناکی از جنگ تبدیل شود.

امیر عبداللهی-عضو کانون منتقدان انجمن هنر‌های نمایشی خراسان رضوی