محمد عنبرسوز | شهرآرانیوز؛ ماجرای پخش فوتبال در سالنهای سینما چند سالی است که موردتوجه قرار گرفته و در تورنمنتهای مختلف، به فراخور اهمیت بازی، سئانسهایی به فوتبال اختصاص داده میشود. طرح موردبحث هنوز هم طرف دارانی دارد و بسیاری از افرادی که وضعیت کم رمق سینما در یکی دو سال اخیر نگرانشان کرده است، معتقدند که این روند باید ادامه پیدا کند و بقیه بازیهای فوتبال جام جهانی هم به طور گسترده در سینماها به نمایش درآید تا به نوعی رونق به گیشه بازگردد و خسارتهای سینماداران جبران شود.
بااین حال تجربه سالهای اخیر نشان میدهد تماشای فوتبال در سینما از حد یک دورهمی ملی برای تحقق اهداف مربوط به تقویت همبستگی عمومی فراتر نمیرود و نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که از کنار برگزاری یک تورنمنت فوتبالی، سینمای ایران دوباره سر پا شود. واقعیت آن است که هنر هفتم برای بازگشتن به روزهای درخشانش به فوتبال نیازی ندارد، بلکه بیشتر از هر چیزی، محتاج مدیریت هوشمندانه و تولید آثار هنری به دردبخور و جذاب است. در واقع هنر را فقط هنر میتواند نجات دهد؛ کما اینکه ورزش (و هر پدیده عمومی دیگری) نیز برای شکوفاشدن فقط باید به خودش متکی باشد.
یکی از دلایل محبوبیت تماشای فوتبال در ایران فراگیر بودن این تفریح عمومی است. تلویزیون ملی در ایران سال هاست که تقریبا همه بازیهای مهم فوتبال جهان را به طور زنده پخش میکند و همین موضوع باعث شده است همه ایرانیان بتوانند، تنها ظرف چند دقیقه، خودشان را پای تلویزیون برسانند، ولی سینما حکایت دیگری دارد و میدانیم که سالنها به طور متوازن در کشور پخش نشده اند. بسیاری از شهرستانهای ایران حتی یک سالن سینما هم ندارند و در برخی از مناطق روستایی دسترسی به نزدیکترین سینما ممکن است چند ساعت طول بکشد.
این در حالی است که دسترسی به تلویزیون یا استفاده از نرم افزارهای پخش زنده تلویزیونی در دورافتادهترین و محرومترین مناطق ایران نیز به سادگی میسر خواهد بود. براین اساس نمیتوان از پرمخاطب بودن تماشای فوتبال در تلویزیون ایران نتیجه گرفت که این فرمول را میتوانیم به سالنهای سینما هم تسری دهیم. علاوه بر این تعداد بازیهایی که مخاطبان ممکن است بخواهند آنها را در سالن سینما و روی پرده عریض ببینند در سال به تعداد انگشتهای یک دست هم نمیرسد و طبیعتا حتی پر شدن کامل سالنها در این چند ساعت نیز نمیتواند کمک شایان توجهی به اقتصاد سینما بکند.
در ایران مردم تماشای مسابقات مهم فوتبال را به چشم نوعی تفریح اجتماعی و معاشرت در نظر میگیرند؛ اتفاقی که زوایای خودمانی آن اغلب در زمان برگزاری دربی بزرگ پایتخت در شبکههای اجتماعی منعکس میشود. مردم برای تماشای فوتبال با دوستان و آشنایان خود دور هم جمع میشوند و در فضایی راحت و آرام، ضمن تماشای فوتبال، به معاشرت مشغول میشوند.
این رویکرد مخاطبان تلویزیونی اساسا نسبتی با میزانسن تاریک و آرام سالن سینما ندارد و به نظر میرسد که عادتهای فرهنگی مردم در تضاد با فوتبال دیدن در سالن سینماست. در ادامه همین جام جهانی که تیم ملی کشورمان حذف شد، بسیاری از مخاطبان، تماشای مسابقه دیگر تیمها را به چشم تفنن و سرگرمی میبینند؛ دورهمی سادهای که ابدا نیازی به تمرکز و دقت در سالنهای تاریک ندارد. علاوه بر این سینما رفتن برای بخشی از خانوادههای ایرانی نوعی تفرج است که اغلب بدون برنامه ریزی قبلی و در اوقات فراغت میسر میشود. در این وضعیت طبیعتا برای مخاطبان دشوار خواهد بود که خود را در زمان معین، برای تماشای زنده یک بازی فوتبال، به سالن سینما برسانند.
با تمام این تفاسیر، حتی اگر پروژه اکران فوتبال در سینما به نتیجه برسد و با استقبال مردم رو به رو شود، باز هم این ره به ترکستان است و کمکی به سینما نخواهد کرد. واقعیت آن است که سینمادار و تهیه کننده دو رکن اساسی چرخه اکران عمومی فیلمها را تشکیل میدهند؛ درحالی که با اکران فوتبال در سالن سینما، فقط ممکن است بخشی از منافع گروه اول تأمین شود. اینکه گیشه سینما رونق و فروش داشته باشد، ابدا ارتباطی به رشد و ترقی هنر سینما در کشور ندارد؛ همان طور که فروش چند ده میلیاردی فیلمهای کمدی زرد نیز خدمتی به ذات سینما و رسالت این هنر نمیکند.
بر اساس اخبار منتشر شده درباره اعداد و ارقام فروش سینماها در اکران بازی تیم ملی فوتبال ایران برابر آمریکا، فروش گیشه برای این بازی چیزی در حدود ۶۰۰ میلیون تومان بوده است که این رقم، در صورت صحت و با احتساب مبالغی که به طور طبیعی از میزان فروش کسر میشود، در برابر رکود سینماها در ماههای اخیر تقریبا «هیچ» است.
بر فرض که هر سه بازی ایران در جام جهانی به نمایش درمی آمد و حتی بلیت بازیهای دیگر تا فینال هم با اطلاع رسانی گسترده به فروش میرسید، باز هم رقم عایدی سینماها از جام جهانی به اندازه فروش یک فیلم عامه پسند نمیشد. ضمن اینکه در روزهای اخیر صحبت از اختصاص یافتن «پورسانت» فروش بلیت مسابقات فوتبال به صاحبان فیلمها مطرح شده است که این موضوع برای شأن هنر سینما یک فاجعه محسوب میشود.
صحبت از مدیومی است که در تاریخ خود ثابت کرده است با تولید و پخش آثار فاخر هم میتواند آن قدر مخاطب جذب کند که محتاج هیچ صدقه و لطفی از دیگران نباشد. اغلب مخاطبان میان سال سینما روزگاری را به خاطر دارند که مردم جلوی باجه بلیت فروشی سینماها صف میکشیدند و بعضا مجبور میشدند برای تهیه بلیت تا سئانس بعدی منتظر بمانند. به نظر میرسد که باتوجه به ظرفیتهای سینما به عنوان یک مدیوم محبوب و اتخاذ تصمیمات مدیریتی با احترام بیشتر به جایگاه هنر هفتم، این شور و نشاط اجتماعی میتواند دوباره در کشور جریان پیدا کند؛ بدون اینکه اقتصاد سینما محتاج چشم دوختن به عواید پخش یک مسابقه فوتبال باشد.
اساسا سینما جای فیلم است و نه هیچ چیز دیگر. مسئولان میتوانند برای نمایش فوتبال در فضاهای عمومی برنامههای متنوع دیگری در نظر بگیرند و هم زمان با انتخابهای درست برای گیشه، به سینما رونق ببخشند. در شرایط اقتصادی کنونی، وقتی به ناگاه قیمت بلیتهای سینما افزایش چشمگیر پیدا میکند، پلتفرمهای خانگی -بدون توجه به هزینههای مربوط به بستههای اینترنتی- از مخاطبان حق اشتراک شایان توجهی طلب میکنند و ترکیب آثار گیشه به نوعی است که بیننده را از رفتن به سینما پشیمان میکند، نمیتوان به اهرم فوتبال برای جبران خسارت متوسل شد.
در زمان نگارش این مطلب، بارفروش سینماهای کشور بر دوش «بخارست» افتاده است که از لحاظ هنری یک اثر غیرقابل دفاع محسوب میشود. این در حالی است که به خاطر شیوع ویروس کرونا طی یک بازه دو ساله و شرایط اجتماعی چند ماه اخیر، سینماها در آستانه تعطیلی قرار گرفته اند و به خون تازه نیاز دارند. با بررسی کلی اخبار مربوط به تولید فیلم ها، میتوانیم تخمین بزنیم که نزدیک به پنجاه فیلم شایان توجه و بالای متوسط به نسخه نهایی و مرحله دریافت پروانه نمایش رسیده اند و آمادگی اکران شدن دارند، اما هرکدام به دلیلی روی پرده نمیروند.
مدیریت سینمایی کشور میتواند امروز با تلاش برای اکران یک ترکیب پاییزی متنوع و جذاب، به استقبال جشنواره فیلم فجر برود و سینما را احیا کنند. وضعیت قیمت گذاری بلیتها هم موضوع دیگری است که باعث میشود بخشی از خانوادههای کم درآمد قید سینما رفتن را بزنند. در نهایت متوسل شدن به فوتبال برای رونق بخشیدن به سینما آخرین راهی است که میتوان به آن فکر کرد، درحالی که سینمای ایران هنوز راههای مختلف زیادی را امتحان نکرده است که هر کدامشان میتواند به قهر مخاطبان با پرده نقرهای پایان دهد.