شیخ ابوسعید ابوالخیر از بزرگان تصوف و عرفان سده چهارم و پنجم هجری است که در حالات و احوالات او بسیار گفتهاند و به سبب اخلاق عملی او و تأثیری که بر دلها میگذاشته است بزرگش دانستهاند.
زادگاه و محل وفاتش میهنه در خراسان قدیم و حوالی سرخس بوده است و اگرچه شخصا کتاب مهمی در زمینه عرفان و تصوف تألیف نکرده، محتوای آثار مهم ادبی و عرفانیای، چون «اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابیسعید» و «رساله حالات و سخنان شیخ ابوسعید» به او منتسب یا مرتبط است (هر ۲ اثر یادشده را ۲ نوه او به انجام رساندهاند). شعرهایی هم به او نسبت دادهاند که دکتر محمدرضا راشد محصل، استاد بازنشسته زبان و ادبیات فارسی، در گفتوگوی کوتاهمان صحت این انتساب را مورد شک و شبهه قرار داد. آنچه در ادامه میآید صحبتهای این پژوهشگر ادبیات درباره شیخ ابوسعید ابوالخیر (۳۴۶-۴۲۷ خورشیدی) است به مناسبت سالروز درگذشت او.
تأثیر پدر، سفر و ۲ عارف مشهور
راشد محصل درباره این عارف نامی میگوید: ابوسعید فضلالله بن ابوالخیر که اهل میهنه بود در سال ۳۵۷ هجری قمری متولد شد. میهنهای که ابوسعید در آن متولد شده و درگذشته است بین سرخس و ابیورد واقع است که در ترکمنستان امروزی قرار دارد و با میهنهای که نزدیک تربت حیدریه است تفاوت دارد. پدر ابوسعید عطار بود و به تصوف هم علاقه داشت؛ بنابراین مجالس بحث با مریدان تشکیل میداد و در این مجالس، ابوسعید با اصول اولیه تصوف آشنا شد. او تعلیماتی را از بِشر یاسین فرا گرفت و برای تکمیل تحصیلات و تعلیمات فقهی و علمی، به مسافرت پرداخت. ضمن سفر، با ۲ مشهور آشنا شد، یکی پیر ابوالفضل سرخسی و دیگر ابوالعباس قصاب. این هردو جزو تکمیلکنندگان اطلاعات او در عرصه علم و تصوف بودند و تأثر ابوسعید از این ۲ تن تا پایان زندگیاش نمود داشته است. بهویژه در کتاب اسرارالتوحید ما ارادت او را به این ۲ تن میبینیم.
آثاری که از اوست، آثاری که از او نیست
۲ اثر عمدهای که درباره ابوسعید است و محتوای آن به نوعی به او نسبت داده میشود، یکی «اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابیسعید» و دیگری «رساله حالات و سخنان شیخ ابوسعید» است. راشد دراینباره میگوید: رساله حالات و سخنان شیخ ابوسعید را یکی از نوههای او به نام جمالالدین ابوروح لطفا... بن ابیسعد گرد آورده است. این کتاب را اولبار زندهیاد ایرج افشار تصحیح کرده است و دفعه دوم دکتر شفیعیکدکنی. کتاب دومش، «اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابیسعید»، از محمدبنمنور، نوه دیگر او، است که این را هم دکتر ذبیحا... صفا و هم دکتر شفیعیکدکنی تصحیح و در ۲ جلد منتشر کردهاند. از این ۲ جلد، یکی متن کتاب است و دیگری توضیحات مربوط به اَعلام جغرافیایی و تاریخی و اَعلام مربوط به تصوف و آنچه مربوط به متن کتاب است. کتابی هم از شادروان دکتر سیدمحمد دامادی هست به نام «ابوسعیدنامه» که بیشتر به زندگی و حالات و سخنان ابوسعید ابوالخیر پرداخته و گاه از تفسیرهایی که در کتابها درباره او به دست دادهاند یاد کرده است. نکتهای که در اینجا لازم است مدنظر قرار گیرد این است که ابوسعید عارف است و اهل تسامح و تساهل؛ بنابراین در خیلی از موارد ممکن است در ضمن تفسیرهای خودش یا گفتههایی که به او نسبت داده شده است این مسائل آشکار باشد.
مؤلف کتاب «پرتوهایی از قرآن و حدیث در ادب فارسی» ادامه میدهد: چند کتاب نیز به او نسبت دادهاند که از آن او نیست مانند مکتوبات و مقامات اربعین یا ۴۰ مقام. حتی ۷۰۰ رباعی هم به او منتسب کردهاند که آن هم از ابوسعید نیست و در صحت استعداد شاعریاش اصولا شک است. او مثل همه عارفان دیگر، در هر بحثی که میکند، گاه از شاعران دیگر شعری یا نکتهای را بیان میکند.
ابوسعید، معلم رفتاری
راشد محصل وجه مهم ابوسعید را معلم رفتار بودن به صورت عملی میداند و خاطرنشان میکند: ابوسعید یک معلم رفتاری است. یعنی با «باید» و «نباید» نمیخواست مردم را اصلاح کند بلکه در عمل این کار را میکرد چنانکه بسیاری از داستانهای اسرارالتوحید این نکته را نشان میدهد. او با رفتار درست خودش به تربیت میپردازد. در کتابهای تصوف، کرامات بسیاری به ابوسعید نسبت دادهاند که وقتی اینها را بررسی کنیم غالبا به مردمشناسی و دقت نظر او پی میبریم. از مهمترین بحثهایی که در اسرارالتوحید میبینیم، تفسیرها یا تأویلهای اوست که نشاندهنده اهمیتی است که برای خودسازی و کنار گذاشتن خودخواهی و تکبر قائل است.
استاد پیشکسوت زبان و ادبیات فارسی در پاسخ به این پرسش نیز که ابوسعید برای امروز جامعه ما چه ارمغانی میتواند داشته باشد یادآور میشود: ابوسعید برای امروز ما هم کارکردی اخلاقی دارد. جامعه امروز جامعه پویایی است که با برخی اندیشههای عرفانی صرف نمیخواند و برداشت ما از آثار عرفانی باید معمولا برداشتهای اخلاقی باشد.