قریب به 9 سال از فقدان استاد ایرج افشار، پدر کتابشناسی ایران می گذرد. ایرج افشار، خورشیدی بود که از زمانه ای تاریک در فرهنگ معاصر ایران بردمید و جهانی را افروخت. ستاره تابناک اندیشه و فرهنگ ملی ایران، طی بیش از 65 سال خدمت صادقانه به ایران، بیش از 300 کتاب و 3 هزار مقاله در باب تاریخ، ادبیات، جغرافیا و جغرافیای تاریخی به یادگار گذاشت. شایسته است تا نگاهی کوتاه به اقیانوس خدمات کم نظیر ایرج افشار بیاندازیم تا به عظمت وجود او پی ببریم.
به گزارش شهرآرانیوز، استاد ایرج افشار یزدی، زاده ۱۳۰۴ در تهران است. محمود افشار، پدر او، از دولتمردان و روزنامه نگاران عصر قاجار بود و ایرج در کنار او رشد و پرورش یافت. سال ۱۳۱۲، تحصیلات ابتدایی او آغاز شد و در دبستانها و دبیرستانهای مطرح آن زمان به تحصیل پرداخت. نقطه آغاز فعالیتهای او از سال ۱۳۲۳ و نگارش مطلب در مجله داخلی آینده بوده است و تا سال ۱۳۲۹ فعالیت خود را با برخی جراید ادامه داد.
کتابدار دانشگاه تهران
پدر کتابشناسی ایران، سال ۱۳۳۰ به عنوان کتابدار کتابخانه دانشکده حقوق دانشگاه تهران فعالیت خود را آغاز کرد و تا ۱۳۳۹ در این سمت باقی ماند. افشار طی ۹ سال، با یازده مجله ادبی و فرهنگی آن زمان همکاری کرد و آثار گرانبهایی را به رشته تحریر درآورد. سال ۱۳۳۱، کتابی در مورد ابوسعید ابوالخیر به نگارش درآورد و همزمان به عنوان دبیر گروه ملی کتابشناسی ایران انتخاب شد و تا ۱۳۵۷ در این سمت ماند. افشار در سال ۱۳۳۳، کتاب کتابشناسی ایران را در مورد کتابهای ایرانی آغاز و تا ۱۳۴۵ آن را به پایان رساند. این این سالها کوشش بسیاری برای معرفی سمرقند و فرهنگ خراسان بزرگ به کار بست. تا اواخر دهه سی، افشار در بیش از بیست مجله دیگر نیز نوشت و همزمان برای احیا و نگهداری گنجینههای ملی خط و نسخ ایران کوشید؛ عضو کمیته تشکیل بایگانی کل کشوراز طرف کمیسیون ملی یونسکو و تأسیس، (نشریه نسخههای خطی) کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران از جمله تلاشهای او در دهه سی بود.
کتابخانه دانشسرای عالی
ایرج افشار چنان با کتاب و کتابداری و کتابشناسی محشور بود که ابتدای دهه ۱۳۴۰ شمسی جهت ریاست بر کتابخانه دانشسرای عالی تهران، از دانشگاه تهران به این مرکز منتقل شد. انتشار چهار کتاب در یک سال و نگارش مقالاتی برای مجلات یغما، دانشکده ادبیات تهران و دو مقاله خارجی، زحمات یک سال او بود.
سال بعد، افشار به ریاست کتابخانه ملی ایران رسید و با تأسیس شعبه ایرانشناسی، تفکیک مراجع، ایجاد کتابشناسی ایران، و آغاز فهرستنگاری نسخههای خطی کتابخانه ملی با همکاری عبدا... انوار، پایههای کتابخانه ملی را مستحکمتر نمود. عمر این فعالیت ها، تنها هفت ماه بود و افشار مجددا به دانشسرای عالی بازگشت.
اواسط دهه ۴۰ شمسی، روزگاری پربار از حیث فعالیت برای ایرج افشار بود. رئیس مرکز ملی کتاب وابسته به کمیسیون ملی یونسکو، نظارت بر نشر مجموعه آثار رشیدالدین فضلالله همدانی، نگارش سفرنامه (هفتبند سفر مشهد)، ابلاغ حکم دانشیار دانشکده ادبیات و علوم انسانی به او، عضو هیئت تحریریه مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران تا سال ۱۳۵۰، دبیر ثابت کنگره تحقیقات ایرانی (۹ دوره سالانه) تا سال ۱۳۵۷، دانشیار و سپس استاد رشته تاریخ (اسناد تاریخی و تاریخهای محلی) در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، همچنین تدریس نسخههای خطی برای دانشجویان رشته کتابداری در دانشکده علوم تربیتی دانشگاه تهران، اقدامات و افتخاراتی بود که افشار طی کمتر از دو سال بدست آورد و اینک با تجربهای بیشتر، دهه سوم فعالیتهای فرهنگی خود را پایه میگذارد.
روزگار نگارش و تصحیح
دهه پنجاه برای ایرج افشار، سالهای انتشار کتابهای گوناگون، دفاع از پایان نامههایی با محوریت کتابشناسی و مطالعات فرهنگی و تصحیح و جمع آوری مجموعههای خطی نفیس از تاریخ میانه ایران بود. در کنار آن، فهرست نویسی از برترین گنجینههای خطی، دیوان اشعار و سفرنامههای گوناگون باعث شد تا فهرست کتابهای خطی مرکز اسناد ملی ملک نیز شکل بگیرد. عضویت در شورای عالی سازمان اسناد ملی ایران، عضو هیئت امنای چاپ آثار محمدعلی جمالزاده، چاپ دوم دوره بیست ساله فرهنگ ایران زمین در ده مجلد به وسیله بنیاد نیکوکاری نوشیروانی، تأسیس سازمان کتاب و مدیریت آن تا سال ۱۳۶۱، گوشهای از فعالیت او تا ۱۳۵۶ بود. افشار در سال ۱۳۵۸ از دانشگاه تهران بازنشسته شد و پس از آن به انتشار مجله آینده مبادرت ورزید. عضو هیئت مؤسسان انجمن آثار ملی، عضو انجمن ایرانشناسی اروپا و نظارت بر مجموعه انتشارات تاریخی و ادبی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، زحمات او طی سالهای ۵۸ تا ۶۰ بود که برخی از آنان را تا سال درگذشت خود حفظ کرد.
ادامه فعالیتهای فرهنگی
اقدامات و اثرات فرهنگی ایرج افشار در سالهای پس از بازنشستگی از دانشگاه تهران، بیشتر شد و او فارغ از تعهدات اداری به اقدامات سالهای پیش مبادرت ورزید و بر آهنگ آن افزود. نخستین کتابشناسی ملی ایران توسط ایرج افشار منتشر شد و او با جمع آوری و انتشار مقالههای مختلف فارسی در زمینه کتابشناسی که مجموعا در ۶ جلد منتشر شد، چهار دهه از عمر خود را صرف گردآوری گنجینهای عظیم برای مطالعه و پژوهشهای بنیادین ایرانشناسی کرد. از ایرج افشار، بیش از ۱۷ کتاب باقی مانده است و ۲۷۷ عنوان تصحیح و گردآوری آثار قدیم و معاصر نیز از افتخارات اوست. همچنین مجموعه مقالاتی که ایرج افشار در مجلات و یادنامهها به چاپ رساندهاست، در حدود دوهزار مقالهاست. این شخصیت زرین سرانجام در ۱۸ اسفند ۱۳۸۹ در سن ۸۵ سالگی دار فانی را وداع گفت. دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی در اولین سالگرد درگذشت استاد ایرج افشار در مدح زحمات ایشان چنین گفت: «در مراکز علمی جهان و در حوزههای ایرانشناسی دانشگاههای کره زمین، هیچکس از معاصران ما، اعتبار و حرمت ایرج افشار را ندارد. البته، در کنارِ او، یارشاطر را هم به یاد میآورم. در غربالی که ذهنِ من از مردانِ بزرگ قرن بیستم ایران، در عرصه فرهنگ کرده است ایرج افشار یکی از دانههای دُرشتی است که در کنار علّامة قزوینی، سیّدحسنِ تقیزاده، محمدعلی فروغی، علیاصغرِ حکمت، ابراهیم پورداود، علّامه شیخ آقابزرگ تهرانی، بدیعالزمان فروزانفر، سیداحمد کسروی، اقبال آشتیانی، پرویز ناتلخانلری، غلامحسین مصاحب، علیاکبر دهخدا، صادق هدایت، ملکالشعراء بهار و نیما یوشیج قرار میگیرد، بیآنکه وَجهِ مشابهتِ خاصّی با هیچ کدام ایشان داشته باشد و یا تکرار یکی از آنها بشمار آید». شفیعی کدکنی در جای دیگری نیز در وصف او گفته بود: «حدود نیم قرن با او زندگی کردم در کوه و دشت، در سفر و حضر، در وطن و سرزمینهای بیگانه، و یک جمله سیاسی از او نشنیدم. او روزنامه نمیخواند و در منزلش رادیو و تلویزیون نداشت».
پژوهشگرانِ عرصه ایرانشناسیِ جهان، در حوزههای تاریخ، مردمشناسی، ادبیّات فارسی، باستانشناسی، کتابشناسی و کتابداری و اطّلاعرسانی، همواره، در آثار خویش وامدار ایرج افشار بودهاند و خواهند بود.