به گزارش شهرآرانیوز، ساعت ۳:۲۰ بامداد، نفس کشیدن سخت میشود، عقربههای ساعت روی ۳ و ۲۰ دقیقه بامداد راه میرفتند و نرم افزارهای هواشناسی دمای ۸ درجه زیر صفر را نشان میدادند. در هوای گرم خانه و کنار بخاری تنها صدایی که به گوش میآمد مربوط به ماشینهای سنگینی بود که در خیابان تردد میکردند. پشت پنجره که باشی همه چیز را سفید میبینی، انصافا لباس عروسی به تن شهرمان خیلی میآید. از پشت پنجرهای که هر چند لحظه یک بار باید بخار رویش را تمیز کنی، ماشین آلات شهرداری را میبینی که به سرعت در حال نمکپاشی و شن پاشی روی سطح خیابان هستند. کارگران و پاکبانان شهرداری با آن لباسهای سبز فسفری با سرآستینهای نارنجی روی زمین سفید شهر به خوبی میدرخشند. برای یک لحظه پنجره را کنار میزنی تا خداقوتی را نثارشان کنی، اما هوای سرد تا انتهای ریه هایت فرو میرود و نفس کشیدن را هم برایت سخت میکند.
برای رفتن به محل کار باید آماده شد. دوباره خودت را به پشت پنجره میرسانی تا هوای بیرون را چک کنی! همه چیز مرتب و بدون دردسر ادامه دارد و در جریان است. ماشینها در حال تردد هستند، خیابانها تمیز و بدون هیچگونه یخ زدگی است، زندگی دوباره در رگهای شهر جاری شده است.
خدایا شکر… عجب نعمت سرد و زیبایی! بی اختیار یاد لباسهای زمستانی ات میافتی، اما در کنار آن به یاد کودک دست فروش کنار محل کارت هم میافتی، امروز هم در این هوا کاسبی میکند؟ راستی با سرمای دیشب چکار کرده است؟
سریعتر از چیزی که فکرش را میکردم به محل کار رسیدم. شهرداری طوری همه چیز را مرتب کرده که اصلا متوجه برودت هوا نمیشوی! شهر در حال نفس کشیدن است و همه چیز تقریبا عادی به نظر میرسد، اما از پسرک دستفروش خبری نیست. امیدوارم در این شرایط سخت و روزهای برفی، سرپناه گرمی داشته باشد و حداقل اگر لذت ساختن آدم برفی را نمیبرد، ذلت خانه به دوشی را نکشد.
همه بدون دغدغه کارشان را انجام میدهند و وضعیت موجود شهر و نفس کشیدن خیابانها هم به خوبی همین نکته را تایید میکند. حالا وظیفه مردم شهر است تا وظیفه شهروندی شان را انجام دهند. کمک برای اسکان افراد بی خانمان با کمک سامانه ۱۳۷ شهرداری، معرفی معتادان متجاهری برای اسکان در گرم خانههای شهرداری، همراهی با نیروهای خدمات شهری و ... هم جزو مواردی است که میتوانیم لذت روز برفی را برای خودمان بیشتر کنیم.