صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

فضای مجازی و نگاه تمدن اسلامی

  • کد خبر: ۱۴۶۴۲۱
  • ۰۱ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۴:۰۵
فضای مجازی حسن‌های زیادی دارد، اما آفت‌هایی هم دارد. یکی از این آفت‌ها این است که عده‌ای را در توهم تولید اندیشه می‌اندازد.

درباره آسیب شناسی فضای مجازی بسیار گفته اند و خوانده ایم و شنیده ایم. یکی از آسیب‌های آن در فضای روشن فکری و نظری ایجاد توهم عالم بودن و صاحب سخن بودن است.

تا پیش از عصر رسانه‌های اجتماعی انتشار یک مطلب حتی در یک روزنامه دست چندم کار ساده‌ای نبود، اما اکنون به لطف رسانه‌های اجتماعی هرکسی می‌تواند از حق اظهارنظر برخوردار باشد. این البته جنبه مثبت وجود چنین رسانه‌هایی است. اما مشکل آنجاست که درباره کارکرد رسانه‌های اجتماعی هنوز کاملا بحث و بررسی نشده است. مثلا اینکه در سیاست و اجتماع و دین و فرهنگ و علوم هرکدام چه راه‌هایی وجود دارد که بتوان با آن‌ها میان اظهارنظر‌های با پشتوانه و بدون پشتوانه علمی تشخیص داد و تمایز برقرار کرد؟

رسانه‌های اجتماعی در چه حیطه‌هایی می‌تواند بستری برای گفت وشنود باشد و در کجا‌ها نیازمند حفظ حدود شناخت علمی و تخصصی هستیم؟ به اظهارنظر چه کسانی باید در رسانه‌های اجتماعی و در چه موضوعاتی توجه کنیم؟ مسلم است که موضوع‌های بسیاری در اجتماع و سیاست هست که‌ می‌تواند عرصه اظهارنظر و رایزنی عمومی باشد و فقط در پرتو خردی جمعی می‌توان درباره آن به بحث و بررسی و روشنگری پرداخت.

اما موضوعات علمی چطور؟ جایگاه تخصص چیست؟ سهم جامعه علمی در هر رشته‌ای چیست؟ آیا پسندیده است که در عرصه رسانه‌های اجتماعی بحث‌های علمی و تخصصی را دامن زد؟ اگر این بحث‌ها مطرح می‌شود، چه راه‌هایی وجود دارد تا مانع از سیطره عوام گرایی و شانتاژ‌های رسانه‌ای بر بحث‌های علمی شویم؟ چه راهی وجود دارد که علم و تخصص را از سیاست زدگی یا غلبه موج‌های زمانه برحذر داریم؟ چطور می‌توان از علم در برابر موج‌های رسانه‌ای حفاظت کرد؟

به نظرم یک راه این است: در مباحث علمی و آکادمیک ملاک‌های متناسب با جامعه علمی هر رشته‌ای را حتی در رسانه‌های اجتماعی محترم شماریم. مثلا از کسی که حتی یک کتاب، سهل است یک مقاله آکادمیک در موضوعی علمی که در رسانه‌ای اجتماعی از آن سخن می‌گوید، منتشر نکرده و از راه‌های معمول تخصص و دانش خود را به محک داوری نگذاشته است، سخنی یا اظهارنظر مهمی را در رسانه‌های اجتماعی نپذیریم. در غیر این صورت علم، و به ویژه علوم انسانی در زیر ضربات و شانتاژ‌های رسانه‌ای له می‌شود و اسیر موج‌های رسانه‌ای و نکته پرانی‌های مجازی خواهد شد؛ نکته پرانی‌های کسانی که سرمایه‌ای علمی جز همین مداخله‌های مجازی ندارند.

فضای مجازی حسن‌های زیادی دارد، اما آفت‌هایی هم دارد. یکی از این آفت‌ها این است که عده‌ای را در توهم تولید اندیشه می‌اندازد. در فیس بوک و توئیتر به طور خاص آدم‌هایی را‌ می‌بینیم که با وجود ادعای داشتن مدارک و مراتب دانشگاهی، کار و وظیفه شان را در حد نکته پراکنی و تأملات نویسی و یادداشت نگاری‌های چندسطری فروکاسته اند؛ معمولا پر از انتقاد از وضع موجود، از فرهنگ گرفته تا اقتصاد و اجتماع و سیاست. انتقاد که چه عرض کنم،

بیشتر نق زدن است. همه ما باید تلاش کنیم به این بیماری گرفتار نشویم. اگر بناست من و شما که کارمان تحقیق و نوشتن و پژوهش آکادمیک و روشمند است، به جای انجام وظیفه خود و مساهمت و تلاش برای بهبود اوضاع و ساختن آینده‌ای برای جوانان این مملکت دائم به نق زدن و حاشیه نگاری و نکته پراکنی مشغول شویم، خب کار ما را چه کسی باید انجام دهد؟ از خود بپرسیم کدام کتاب خوب را به طور نمونه در این ۱۰ سال نوشته ایم؟ چه متن اساسی را در این ۱۰ سال تصحیح و ویرایش کرده ایم؟

من کاری به فعالان سیاسی ندارم. می‌دانم که خیلی‌ها در فضای مجازی فعالیت رسانه‌ای حرفه‌ای را با عقاید و باور‌های سیاسی یا حتی انگیزه‌های شخصی یا گروهی شان خلط می‌کنند. جذب مخاطب هم کار خیلی مشکلی نیست. کافی است اندکی از منطق علمی هر بحثی فاصله بگیرید و با احساسات و جو‌های ساختگی زمانه همراه شوید. به درست و غلط این کار الآن کاری ندارم، اما نیک می‌دانم که فضای آکادمیک نباید خود را به این اخلاق‌ها آلوده کند.

جریان‌های رسانه‌ای می‌آیند و‌ می‌روند، اما وظیفه آدم دانشگاهی و اهل علم این است که به اصول و مبانی کار آکادمیک و دانشگاهی خود پایبند باشد. اگر دیدید یک دانشگاهی در احکام و داوری‌های سیاسی و اجتماعی اش سطحی و شتاب زده و سیاسی زده عمل می‌کند و‌ می‌نویسد، به کار‌های آکادمیک او هم باید شک کرد و با احتیاط آن‌ها را خواند و باور کرد. فرهنگ چندهزارساله کشورمان تا اندازه زیادی مرهون تلاش‌ها و مساهمت‌ها و میراث عالمان این سرزمین است.

در همین صد سال گذشته فرهنگ و میراث ادبی و علمی و ملی ما را چه کسانی حفظ کردند؟ اگر علامه قزوینی‌ها و عباس اقبال‌ها و فروزانفر‌ها و جلال همایی‌ها و مجتبی مینوی‌ها و زریاب‌ها و فرزان‌ها و عصار‌ها و زرینکوب‌ها و ... و ... می‌خواستند تسلیم جو زمانه شوند و رسالت علمی و آکادمیک خود را فراموش کنند، آیا ما امروز چیزی از ادبیات و فرهنگ و میراثمان را‌ می‌شناختیم؟ زبان و فرهنگ و ادبیات ما را چه کسانی حفظ کردند؟
سخن من اینجا به ویژه با جوان ترهاست: دوره جوانی دوره شور و احساسات است.

می‌دانم که بسیاری از دغدغه‌های سیاسی و اجتماعی شما را شاید محققان و دانشگاهیان و عالمان و میراث پژوهان ما در سنت‌های مختلف علمی همانند و همسان و هم وزن فعالان رسانه‌ای نمایندگی نکنند و بدین ترتیب توقعات شما را آن طور که فکر می‌کنید، برآورده نسازند، اما باید ملاک داوری شما درباره آنچه می‌خوانید و‌ می‌شنوید، این باشد که چه چیزی با آنچه دستاورد بزرگان تاریخ فرهنگ این کشور است، هماهنگ است یا دست کم برخلاف آن نیست. جریان‌های رسانه‌ای می‌آیند و‌ می‌روند. عده‌ای هم در این میان از آب‌های آلوده ماهی‌های خود را برمی گیرند. مراقب باشیم داوری هایمان درباره کشور، فرهنگ، تاریخ، ملیت، دین و مذهب، زبان، هم بستگی‌های اجتماعی تاریخی مان تحت شعاع هیاهو‌های رسانه‌ای و سیاسی و جریان سازی‌های زودگذر و متأسفانه در بسیاری اوقات قلابی قرار نگیرد.

ملاک را روشن کنیم: ببینیم هرکس چیزی می‌گوید یا جریانی را نمایندگی می‌کند که با ثوابت فرهنگی و با تاریخ و هویت تاریخی و اجتماعی مان و آنچه حاصل تلاش‌های فردوسی ها، ابن سیناها، ابوسعید ابوالخیرها، شیخ طوسی ها، خیام ها، عطارها، مولاناها، خواجه نصیرها، سعدی ها، ملاصدراها، آخوندخراسانی ها، نائینی ها، علامه قزوینی‌ها و فروزانفر‌ها در ساختن فرهنگ این مرز و بوم است در تعارض است، با آن همدلی نشان ندهیم و با آن دست کم با تردید و احتیاط و نقادی سخت برخورد کنیم. کشورمان و فرهنگ و هویت ملی اش امانتی است در دستان ما. میراث چندهزارساله ماست. حافظ آن باشیم.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.