من آن روزی که اینجا پا نهادم، ترکِ سر کردم. این را همان روزهای اولیه تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، یک پاسدار روی دیوار نوشته بود؛ دیواری که مثل یک تابلو به چشم کسانی میآمد که وارد سپاه میشدند. شعار نبود این دیوارنوشته، باوری بود که پیشتر در ذهن و ضمیر و باور یک پاسدار نقش میبست. از سر، میگذشت و بعد پا به این راه میگذاشت. این شرط سربازی است که پاسداران نه فقط در سی سال خدمت که در همه عمر بدان پایبند باید بمانند. چنین است که در سالهای اول انقلاب دربرابر تجزیهطلبان در مناطق مختلف به همین منطق ایستادند. زخم برداشتند و ایستادند. سر دادند و ایستادند و نتیجه این شد که وطن تمامیت ارضی خود را سرفرازانه حفظ کند.
جنگ که تحمیل شد، باز پاسداران بودند که در کنار ارتش و مردم، سینه سپر کردند و با تن به جنگ تانکها و تانکسواران رفتند تا جنون بعثی مست را مهار کنند. هر شهید امضای سرخی است پای این حقیقت سبز که پاسداران برای وطن، برای انقلاب، برای مردم، جان میدهند تا جهان از ایران و ایرانی به عظمت یاد کند. هشت سال تمامقد ایستاده ماند پاسدار و برقرار ماند رسم پاسداری؛ هرچند هزاران پاسدار به خون افتادند. همان دم هم حقیقت باورشان آن بود که قیصر امینپور شعر کرد:
شهیدی که بر خاک میخفت
سرانگشت در خون خود میزد و مینوشت
دو سه حرف بر سنگ:
«به امید پیروزی واقعی
نه در جنگ.
که بر جنگ»!
پاسدار ما پیروزی را نه در جنگ که بر جنگ میجست. ما حتی در زمانی که ازسوی همه قدرتمندان و زورگویان شرقی و غربی به عاملیت صدام عفلقی موردهجوم همهجانبه قرار گرفتیم، در کشتن دشمن متجاوز هم اسراف نمیکردیم. دربرابر دشمنی که تا میتوانست میزد و میکشت و به کشتزارهای ما هم رحم نمیکرد، تا میتوانستیم نمیزدیم. تا میتوانستیم نمیکشتیم؛ حتی در جنگِ رودررو چه رسد به ترور و تروریسم که همواره بین ما و این رفتار کثیف همیشه تباین و غیریتسازی آشکار بوده است.
ما قربانی تروریسم بودیم و هنوز هم هستیم. همین چند روز پیش یکی از ما را گلولهباران کردند. ما هرگز به غافلکشی و «فتک» اقبال نکردهایم که روی برتافتهایم از هر اقدامی که ناجوانمردانه است؛ حتی دربرابر ناجوانمردترین دشمنان. ما به این منطق بزرگ شدهایم. اگر جهان را ذرهای انصاف در نگاه باشد، این را خواهد دید؛ هرچند ما عادت کردهایم به قربانیشدن در موج بیانصافی جهانی. آنچه پارلمان اروپا تصویب کرد، جلوهای دیگر از این بیانصافی مدام است. مهم هم نیست البته. مهم برای ما، مردم خود ما هستند که در سختترین شرایط از جنگ و زلزله و سیل و... همواره پاسداران را در کنار خود دیدهاند و به سربازی ما باورشان هر روز عمیقتر میشود.
اتحادیه اروپا در اتفاقی که علیه ما میسازند، از آمریکا که قویتر نیستند. دیری است آنان به خون ما تشنهاند؛ اما ما به رسم مسلمانی نهتنها چنیناشتهایی نداریم که با انهدام بنیان داعش، اروپا را هم از فتنه گرگهای درنده نجات دادیم. نگذاشتیم موج بلند تروریسم داعشی حتی به آمریکا برسد. اینکه میخواهند جواب خوبی ما را با بدی بدهند، در ذات و پندار آنها نهادینه شده است؛ ما، اما سبزجامگان مدافع امنیت هستیم. تروریسم پشت درهای بسته آنها سازمان مییابد. تفنگ در دست تروریستها، شمارهسریال اروپایی دارد.