در قسمت قبل به محضر مبارکتان رسید که فرهنگ، درست مثل یک ویروس واگیردار، برای ادامه حیات به انسانها وابسته است و مدام باید بین انسانها و نسلها بچرخد و بازتولید شود و انتقال یابد. همچنین، فرهنگ علاوه بر انتقال که رمز ماندگاری و پویایی اش است، به مراقبت و نگهداری دائم نیز احتیاج دارد، درست مثل یک کودک بی پناه. خارجی ها، به فرهنگ calture میگویند. در این عبارت یک نکته ظریف نهفته است. فرهنگ مثل کشاورزی شامل سه مرحله کاشت، داشت و برداشت است. برای برداشت خوب و مستمر، باید کاشت و داشت (مراقبت) خوب و مستمر داشت. پس از این مقدمه کوتاه، اگر موافق هستید، به بررسی راههای مختلف انتقال فرهنگ، گوهری که به تعبیر امام خمینی (ره) بهترین و والاترین عنصر حافظ موجودیت و استقلال یک جامعه است، بپردازیم.
یکی از انواع انتقال فرهنگ، از یک فرد، گروه یا جامعه به فرد، گروه یا جامعه دیگر، اشاعه فرهنگی است. اشاعه سه نوع است:
معمولا این نوع انتقال هنگام رویارویی و هم جواری مستقیم دو فرهنگ در سطح فردی، گروهی، جامعه با یکدیگر شکل میگیرد. به عنوان مثال ازدواج نوعی اشاعه مستقیم است؛ به صورتی که بخشی از فرهنگ هر دوطرف به دیگری انتقال مییابد. آیا تابه حال به فرهنگ مردم نواحی مرزی کشورمان دقت کرده اید؟ هم وطنان ساکن در این روستاها و شهرها عموما به آداب ورسوم و زبان و سنتهای هر دو کشور مسلط هستند. این عزیزان کاملا تحت تأثیر اشاعه مستقیم، فرهنگ هر دو کشور را فراگرفته اند.
رسانههای جمعی و اینترنت و جراید و... همگی از این دسته اند و بدون مجاورت مستقیم با افراد، از داخل کشور یا هزاران کیلومتر دورتر، فرهنگ مدنظرشان را منتقل میکنند. باید دقت کرد در این دو نوع اشاعه، محتوای ورودی فرهنگی، بررسی، تصفیه و بومی سازی شود و براساس تقلید کورکورانه نباشد. علامه جعفری اشاعه فرهنگی را مفید و یک تکلیف مذهبی برای هر فرد و گروهی میداند که توانایی انجام آن را داشته باشد.
در این شیوه، فرهنگ یک یا چند کشور به فرهنگ کشور دیگر تحمیل میشود. این شیوه معمولا به دنبال یک حمله نظامی یا تسلط شدید صورت میگیرد. بیایید به بررسی یک نمونه اشاعه اجباری، در کلام رهبر معظم انقلاب بپردازیم: آن وقتی که کمپانی انگلیسی هند شرقی وارد هند شد، یکی از اولین تلاش هایش این بود که زبان فارسی را کنار بزند؛ این زبان اردو را که ملاحظه میکنید، ابتدا رسمی کردند، برای اینکه زبان فارسی را کنار بگذارند؛ بعد خودِ زبان اردو را هم کنار زدند و زبان انگلیسی را زبان رسمی کردند! از اوایل قرن نوزدهم این کار شروع شده و تا امروز هم ادامه دارد. اگر شما امروز به هند تشریف ببرید و با مردمِ غیر طبقات پایین انگلیسی حرف بزنید، همه آن را میدانند؛ چون زبانشان است. زبان رسمی، زبان دولتی و زبان اداری، زبان انگلیسی است. یک روز همینها زبان فارسی بوده است. (۵ اسفند ۱۳۷۰)
این نوع انتقال، درست مثل اشاعه مستقیم فرهنگی بر اثر هم جواری بین دو فرهنگ صورت میگیرد؛ با این تفاوت که نخست، تبادل فرهنگی کاملا آگاهانه است، یعنی هر ملتی هم زمان با آشناشدن با فرهنگ سایر ملتها میکوشد نقاط مثبت فرهنگشان را بگیرد و نقاط منفی خود را اصلاح کند. دوم اینکه معمولا دوطرفه است. یعنی هم زمان فرهنگ مقابل هم میتواند نکات مثبت فرهنگ خودی را بگیرد و جایگزین نقاط ضعف خودش کند. این تعبیر رهبر معظم انقلاب که هیچ ملتی از اینکه معرفتی در همه زمینهها ازجمله فرهنگ را از ملتهای دیگر بیاموزد، بی نیاز نیست، ناظر به همین تبادل فرهنگی است.
ج) تهاجم فرهنگی
در این نوع انتقال، فرهنگ یک ملت هدف هجوم قرار میگیرد. در این شیوه، هدف تخریب فرهنگ میزبان از طریق تخریب مبادی و مبانی آن است. در نتیجه، تمسخر، استهزا، بی ارزش کردن و نفی ارزش ها، تخریب حاکمیت اندیشهها و باورهای فرهنگ میزبان تا جایی ادامه پیدا میکند که فرهنگ مهاجم بتواند به منافع سیاسی و اقتصادی خودش برسد. ریشه این تهاجم تصرف کشور میزبان از طریق تخریب فرهنگ آن است. دقت کنید، تخریب!
در این نوع انتقال، کار تا جایی ادامه پیدا میکند که صاحبان فرهنگ هدف تهاجم، از آداب ورسوم، عقاید، هنجارها، ارزشها و در یک کلام فرهنگ خودشان بیزار شوند و فرهنگ تحمیلی را به جان و دل بپذیرند.
دقت کنید در تهاجم، هدف صرفا تخریب فرهنگ کشور هدف تهاجم است، درحالی که هدف تبادل، بارورکردن و شکوفاکردن فرهنگ خودی از طریق رفع نقایص آن است. نمونههایی از تهاجم فرهنگی را میتوان در برگزاری جشن کریسمس بین هم وطنان مسلمان، جشن هالووین، جشن طلاق و نگهداری سگ به جای فرزندپروری مشاهده کرد.