الهه الهی - صدای اذان بلند شد. بساط سفرهی افطار در حیاط پهن بود. سارا به همراه مادر و پدرش پس از نماز مشغول خوردن افطار شدند. این نخستین سالی بود که سارا نماز و روزه را دقیق میگرفت.
صدای زنگ تلفن بلند شد. مادر سارا تلفن را برداشت. بعد از سلام و احوالپرسی و گفتوگو، مادر سارا با خوشحالی تلفن را قطع کرد و به سارا و پدر سارا گفت: «یک خبر خوب! عمهخانم مهربان چند روزی به خاطر دکترشون تشریف میآرن شهر و قرار شده بیان خونهی ما.»
سارا خیلی خوشحال شد. عمهخانم خیلی مهربان بود. سارا بیقرار منتظر آمدن عمهخانم شد. دو روز بعد، عمهخانم آمد و سارا و پدر و مادرش بسیار خوشحال شدند.
عمهخانم چمدانش را باز کرد. کشک و نان محلی را به مادر سارا و یک چادر زیبا هم به سارا هدیه داد و گفت: «دخترم، از مادرت شنیدهام نماز و روزههاتو دقیق انجام میدی. الان هم وقت نمازه. این چادرو روی سرت بنداز، با هم نماز بخونیم.»
سارا و عمهخانم کنار هم شروع به نماز خواندن کردند اما سارا متوجه یک موضوع شد. چرا عمهخانم نمازش را زود قطع کرد و به جای چهار رکعت دو رکعت خواند؟ او خجالت کشید از عمهخانم بپرسد.
سارا تا شب در همین افکار بود. دوباره موقع اذان مغرب و قبل افطار، سارا و عمهخانم نماز را شروع کردند. عمهخانم نماز مغرب را درست خواند اما نماز عشاء را دوباره اشتباه خواند!
سارا در فکر فرورفت. حتما عمهخانم یادش رفته است نماز را درست بخواند، آن هم به این دلیل که پیر شده است.
فردا عمهخانم به همراه پدر سارا به دکتر رفت. سارا هم که خانه را خلوت دید، موضوع را به مادرش گفت.
مادر سارا که با دقت به حرفهای سارا گوش داد، کمی خندید و گفت: «دخترم، اگر ناراحت نمیشوی، امشب جواب سؤالت را از خود عمهخانم بپرس، اما این را بدان که عمهخانم اشتباه نکرده است.»
شب شد. دوباره همگی سر سفره افطار نشستند. عمهخانم هم گفت: «من امروز دکترم را که رفتم، فردا برمیگردم که بتوانم روزهام را بگیرم.» همگی ناراحت شدند از رفتن زودهنگام عمهخانم.
عمهخانم رو به سارا کرد و گفت: «سارا، دختر قشنگم! مادر گفت که متوجه اشتباه نماز خواندن من شدهای. آفرین دخترم از دقتی که در نماز داری اما نماز من اشتباه نیست. اسم نماز من نماز مسافر یا نماز شکسته است.»
سارا گفت: «نماز مسافر چهطور نمازی است؟» عمهخانم گفت: «نمازی که مسافر میخواند شرایط خودش را دارد. در این نماز، نمازهای چهار رکعتی را دو رکعت میخوانیم اما بقیهی نمازها مثل نماز صبح و مغرب کامل هستند.
البته اگر مسافر بیش از ۱۰ روز در سفر باشد در این صورت، نماز باید کامل خوانده شود.»
سارا متوجه نماز مسافر شد. آن شب عمهخانم چند تا نکتهی دینی دیگر هم به سارا گفت و بعد از سحری، سارا که خوابید، عمهخانم رفت اما قول داد دفعهی بعد بیشتر بماند.