صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

نگاهی به پیدایش و روند فعالیت تشکل‌های کارگری در ارض اقدس

  • کد خبر: ۱۶۱۵۶۱
  • ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۰:۴۱
بیشتر اتحادیه‌های کارگری، اما تحت اندیشه‌های سوسیالیستی حزب کمونیست روسیه قرار دارند و با هدایت حزب توده و نیروهایش، فعالیت می‌کنند. نمونه‌اش در مشهد که به‌واسطه دو دهه حضور مهاجران عشق‌‏آبادی و فعالیت آن‌ها در مراکز صنعتی، جمعیت زیادی از ساکنان شهر، جذب حزب توده می‌شوند.

حسین بیات | شهرآرانیوز؛ تشکیل نخستین اتحادیه‌های کارگری به اروپا در قرن هجدهم برمی‌گردد که تشکل‌های کارگری به‌صورت سازمان‌های خودجوش تعاون و همکاری متقابل، میان کارگران پیدا می‌شوند. ازآنجاکه طبقه کارگر بدون وحدت سازمانی نمی‌تواند در مقابل قدرت سازمان‌یافته و متمرکز کارفرمایان یا قدرت دولت بایستد، از این دوره تشکیل سندیکا‌ها (اتحادیه‌های صنفی)، به‌عنوان یک ضرورت در جوامع صنعتی تعریف می‌شود.

هدف، بهبود وضع اقتصادی کارگران، تأمین معاش، افزایش دستمزدها، پیشگیری از بیکاری و مساعدت در زمان نیاز و اضطرار است. چند دهه بعد و در ۱۹۰۵ میلادی، برابر با ۱۲۸۴ خورشیدی، نمونه چنین اتحادیه‌ای در ایران نیز شکل می‌گیرد، اما پس از انقلاب اکتبر در روسیه و جایگزینی نظام کمونیستی با حکومت تزاری است که اتحادیه‌های کارگری مشهد و ایران همچون دیگر نقاط دنیا رونق می‌گیرند.

نخستین تشکل کارگری ایران

نخستین تلاش‌ها برای ایجاد اتحادیه‌های کارگری و پیگیری حقوق کارگران در ایران به سال‌های پیش از مشروطه بازمی‌گردد. کارگران ایرانی که در باکو و قفقاز کار کرده و به وطن بازگشته بودند، بر آن می‌شوند که اتحادیه‌های کارگری را در ایران نیز بنا بگذارند.
حیدرخان عمواغلی که در جوانی (سال ۱۸۹۸ میلادی) به عضویت سازمان سوسیال‌دموکرات قفقاز درآمده است، چند سال بعد و پس از آشنایی با مبارزان قفقاز با همراهی نریمانف، عزیز بکف، جاپاریدزه و چند نفر دیگر، به سازمان‌دهی بیش از ۱۰ هزار پیشه‌ور و کارگر ایرانی مقیم قفقاز می‌پردازد و با عضویت آن‌ها، «حزب اجتماعیون عامیون» (برگرفته از حزب سوسیال‌دموکرات کارگری روسیه) و بعدتر «حزب همت» را در باکو بنیان می‌گذارد و هم‌زمان، با انقلابیون ایران نیز ارتباط برقرار می‌کند. او به احتمال فراوان در شعبان ۱۳۲۴ قمری (اواخر ۱۹۰۲ میلادی) مصادف با آبان ۱۲۸۱ خورشیدی به‌عنوان مهندس برق برای بهره‌برداری از دومین چراغ‌برق حرم مطهر رضوی به مشهد می‌آید.

نخستین چراغ‌برق مشهد در شب‌شنبه ۱۴ جمادی‌الثانی ۱۳۱۹ برابر ۶ مهر ۱۲۸۰ خورشیدی (۲ سپتامبر ۱۹۰۱ میلادی) به بهره‌برداری می‌رسد، اما کارایی نامطلوب و مشکل تأمین زغال‌سنگ، باعث می‌شود یک سال بعد جایش را به چراغ‌برق جدیدی بدهد که در سفر دوم مظفرالدین‌شاه قاجار خریداری می‌شود. پیشینه و فعالیت‌های سیاسی حیدرخان سبب می‌شود که پس از ورود به مشهد نیز درصدد اجرای همان تئوری‌ها و مبارزات در این شهر باشد. تلاش او اگرچه در حدود یک سال حضورش در مشهد به تجمعی مشخص و دارای نام منجر نمی‌شود، زمینه‌ساز قیام مردم علیه حکومت شاهزاده نیرالدوله، والی خراسان، می‌شود که به عزل او نیز می‌انجامد.

برپایه تقریرات میرزا ابراهیم‌خان منشی‌زاده، حیدرخان درباره این دوره گفته است: «در تمام مدت یازده ماه که من در خراسان اقامت داشتم، هرچه سعی و تلاش کردم که بلکه بتوانم یک فرقه سیاسی به دستور روسیه [حزب همت: مبارزین کارگری قفقاز سوسیال‌دموکرات‌ها]تشکیل بدهم، ممکن نشد.... در این مدت فقط یک نفر مشهدی ابراهیم‌نام میلانی را که از کارخانه گیلزسازی آورده بودم و مشغول ساختن گیلز سیگار بود، با خود هم‌عقیده یافتم که می‌توانستم با او صحبت فرقه‌ای به میان آورم.»

نبود کارخانه و فضای کارگری در مشهد آن روزگار، یگانه علتی است که نمی‌گذارد حیدرخان، نخستین تشکل ویژه کارگران ایران را در مشهد سامان دهد. این‌گونه است که کارگران چاپخانه‌ای کوچک در تهران، نخستین اتحادیه کارگری در ایران را به سال ۱۲۸۴ خورشیدی (به روایتی ۱۲۸۹) تشکیل می‌دهند.

کارگران نخستین لوله گذاری نفت در ایران

تلاش‌های کارگری حزب مجاهد

تلاش‌های حیدرخان البته چندان بی‌نتیجه هم نیست و حزب سوسیال‌دموکرات با نام «جمعیت مجاهدین» در سال ۱۲۸۴ خورشیدی در مشهد تشکیل می‌شود. حزب مجاهد مشهد درواقع قدیمی‌ترین حزب سیاسی در تاریخ احزاب ایران به‌شمار می‌رود که در اثرگذاری سیاسی در مشهد، می‌توان آن را پس از انجمن‌ها و مجلس، سومین نهاد مدنی دوره مشروطیت خراسان دانست.

حزب که چند سال قبل با تشکیلات مخفی به‌وجود آمده بود، مرام‌نامه و نظام‌نامه‌اش را در سال ۱۲۸۴ خورشیدی در باکو به چاپ می‌رساند و هم‌زمان با آغاز استانداری غلامرضاآصف‌الدوله شاهسون، والی جدید خراسان، در مشهد فعال می‌شود. اواخر شهریور ۱۲۸۶ خورشیدی برابر با ۱۳۴۵ هجری‌قمری، نخستین کنگره مجاهدین در مشهد برگزار می‌شود و مرام‌نامه آن در این شهر به چاپ می‌رسد.

مسلک حزب مجاهد مشهد، دفاع از حکومت ملی و خواهان موجودیت مجلس، آزادی قلم و بیان و مجامع سیاسی و آزادی شخصی و تشکیل نهاد‌های مفید و سودمند برای همگان است، اما چه بخواهد چه نخواهد، شعبه‌ای از فرقه اجتماعیون عامیون است و همان آرمان‌ها و عقاید نوظهور مارکسیستی و انقلابی‌های روسیه را دنبال می‌کند. در این حزب، پیشه‌وران، کارگران، روشن‌فکران جوان، شماری از روحانی‌زادگان و کشاورزان مشهدی عضویت دارند و در محفل‌های خصوصی، عمومی و محفل فدائیان، اجتماع می‌کنند. در همین دوره، کارگران شهر‌های مشهد، تبریز، انزلی و دیگر نقاط کشور، شعار‌های مزد عادلانه، هشت ساعت کار در روز و همچنین اختصاص زمین برای دهقان و جمهوری سرمی‌دهند.

اولین ثمره اتحاد کارگران

با سرکوب انقلاب مشروطه از طرف استبداد، جنبش سندیکایی و اتحادیه‌ای نیز هدف هجوم قرار می‌گیرد تا از رسوخ افکار پیشرفته و سوسیال‌دموکراسی و مشروطه‌خواهی دربین کارگران و پیشه‌وران و دهقانان جلوگیری شود. کارگران پیشرو که مدافعان استقلال، آزادی و عدالت اجتماعی هستند، پس از جریانات انقلاب مشروطه تا سال‌های قبل از پیروزی انقلاب اکتبر (۱۲۸۸ تا ۱۲۹۶ خورشیدی) آماج شدیدترین حملات قرار می‌گیرند و پادشاه وقت قاجار از هیچ‌گونه عملی برای سرکوب آنان خودداری نمی‌کند. در سال ۱۲۹۹ خورشیدی، اما با الهام از تجربیات انقلاب سه‌ساله اکتبر در روسیه تزاری، جنبش‌های سندیکایی در ایران، دوباره رونق می‌گیرد.

اگرچه آماری از تشکل‌های کارگری مشهد موجود نیست، تعداد سندیکا‌های کارگری تهران در همین سال، به پانزده سندیکا می‌رسد. یک سال بعد هم شورای مرکزی اتحادیه‌های حرفه‌ای کارگران ایجاد می‌شود تا اتحادیه‌های کارگری در کشور را رهبری کند. در عرض چهار سال، بیش از ۳۰هزار کارگر و کارمند زیر پرچم شورای مرکزی اتحادیه‌های حرفه‌ای گردهم می‌آیند و تحت‌تأثیر همین جنبش است که در فاصله سال‌های۱۳۰۰ تا ۱۳۰۴ چندین اعتصاب بزرگ، ازجمله اعتصاب چهارده‌روزه کارگران چاپخانه‌ها و اولین اعتصاب کارگران نفت آبادان، برگزار می‌شود و سرانجام دولت وثوق‌الدوله را ناچار می‌کند که هشت ساعت کار روزانه، آزادی فعالیت سندیکا‌ها و جشن اول ماه مه را بپذیرد.

کارگران کارخانه قند آبکوه

نفوذ توده‌ای‌ها تشکیلات کارگری مشهد را به حاشیه برد

در دوران رضاشاه، با تصویب قانونی موسوم به «قانون‌سیاه»، سرکوب گسترده اتحادیه‌های کارگری آغاز می‌شود و تا سال ۱۳۲۰ اتحادیه‌های کارگری سراسر ایران، همچنان با حکومت مرکزی بر سر حقوق خود و میزان ساعت کاری، اختلاف‌نظر و درگیری دارند. پس از جنگ جهانی دوم و خروج رضاشاه از ایران، دوران شکوفایی اتحادیه‌های کارگری نیز فرامی‌رسد. دهه ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۰ اوج دوران فعالیت این اتحادیه‌هاست.

در ابتدای همین دوره، نه‌تن‌ها اتحادیه‌های مختلف کارگری شکل می‌گیرند که از اتحاد آن‌ها در سال۱۳۲۱، شورای مرکزی اتحادیه کارگران ایران نیز با ۳۰هزار عضو پدید می‌آید. در همین سال‌ها حکومت به‌منظور جلب حمایت طبقه کارگر، فعالیت‌های محدودی در زمینه سهیم کردن کارگران در ۲۰درصد از سود کارگاه‌ها، تعیین حداقل دستمزد‌ها و فروش سهام کارخانه به کارگران انجام می‌دهد و هرساله کنگره ملی کار را نیز به‌منظور تعیین سیاست‌های کارگران تشکیل می‌دهد.

بیشتر اتحادیه‌های کارگری، اما تحت اندیشه‌های سوسیالیستی حزب کمونیست روسیه قرار دارند و با هدایت حزب توده و نیروهایش، فعالیت می‌کنند. نمونه‌اش در مشهد که به‌واسطه دو دهه حضور مهاجران عشق‌‏آبادی و فعالیت آن‌ها در مراکز صنعتی، جمعیت زیادی از ساکنان شهر، جذب حزب توده می‌شوند.

رویکرد روزنامه‌نگاران، پزشکان، وکلا و مهندسان مطرح مشهد به حزب توده، موجب می‌شود بخش بزرگی از جامعه کارگری مشهد نیز به این حزب متمایل شوند. با هدایت همین نیرو‌ها در دهه ۲۰ اعتراض‌ها و اعتصاب‌هایی رخ می‌دهد که به تشدید اختلاف میان دربار پهلوی با اتحادیه‌های کارگری منجر می‌شود و سرانجام در سال۱۳۲۷ زمانی که یک عضو وابسته به حزب توده، محمدرضا پهلوی را در کاخ مرمر ترور می‌کند (تروری ناموفق)، بهانه بزرگی می‌شود تا از فعالیت شورای متحده مرکزی اتحادیه کارگران و زحمتکشان ایران و سندیکا‌های کارگری و حزب توده ایران جلوگیری شود و همه را ممنوع و غیرقانونی اعلام کنند.

درواقع رشد و گسترش حزب توده، محصول شرایط نابسامان اقتصادی و تبلیغات گسترده بعد از شهریور ۱۳۲۰ است. این حزب به‌صورت رسمی در سال ۱۳۲۲ فعالیتش را در مشهد آغاز می‌کند. ازجمله عواملی که موجب می‌شود فعالیت این حزب در مشهد از گستردگی برخوردار باشد، وجود کانون‌های کارگری و مراکز صنعتی همچون کارخانه نخریسی و نساجی خسروی و کارخانه قندآبکوه و کارگاه‌های روغن‌کشی، پنبه‌پاک‌کنی، صابون‌سازی و... است.

محمدمهدی باروحی، از فعالان جامعه کارگری مشهد که سال‌ها به‌عنوان نماینده کارگران در کارخانه نخریسی و نساجی خسروی خراسان مسئولیت داشت و همچنین هشت سال در انجمن شهر مشهد، نماینده جامعه کارگری بود، فعالیت توده‌ای‌ها را در مشهد این‌گونه شرح می‌دهد: «چون در شهر مشهد به‌جز کارخانه نخریسی و کارخانه قندآبکوه جایی که مجتمع از کارگران در سطح وسیع باشد وجود نداشت، تمام تلاش حزب توده، نفوذ در این دو کارخانه بود، بنابراین به‌جای اینکه جنبه اقتصادی این کارخانه مطرح شود، بیشتر جنبه سیاسی و امنیتی پیدا کرده بود. معمولا کسانی را که به‌عنوان رئیس کارخانه می‌گذاشتند، به‌اصطلاح گردن‌کلفت بودند؛ یعنی از رجال سیاسی آن زمان می‌آوردند به‌عنوان رئیس کارخانه می‌گذاشتند.»

باروحی در بخشی دیگر از این مصاحبه، مهم‌ترین علت جذب توده کارگران را به حزب توده، نبود قوانین کار می‌داند؛ «زیرا حزب توده با شعار‌های رفاهی به تیپ کارگر نزدیک شده بود.»

اگرچه فشار سرکارگران، نیرو‌های حکومتی و دسته‌ها و انجمن‌های مذهبی باعث می‌شود جمعیت زیادی از کارگران مشهدی ازجمله کارگران نخریسی و نساجی خسروی خراسان در دو نوبت، یکی در سال ۱۳۲۵ و دیگری در سال ۱۳۳۱ از حزب استعفا کنند، درنهایت تشکیلات کارگری خراسان، استانداری، شهربانی و تأسیس ساواک بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ سبب می‌شود که هم حرکت و فعالیت‌های هواداران حزب توده و هم حرکت تشکیلات کارگری مشهد به‌مرور زمان به حاشیه برود و فراموش شود.

چند ﻧﻤا از کارگران ایرانی در مشاغل مختلف

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.