صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

معلم؛ بزرگ‌ترین سرمایه ملی

  • کد خبر: ۱۶۱۷۲۴
  • ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۱:۵۶
آن که کار نیک می‌کند و دیگران از کار او بهره نیکو می‌برند، باید عزیز شمرده شود. معلمی که چراغ در جان برمی افروزد و کلماتش کلید می‌شود برای فرداها، استادی که از افراد بی سواد و خام، عالم و پخته می‌پرورد.

برخی‌ها همه چیز را  با  ریال و  به  تازگی هم با  دلار می‌سنجند. آدم‌ها را به همان اندازه‌ای محترم می‌شمارند که «درآمد» ش احترامشان را برانگیزد! از این آدم‌ها کم نداریم، هرچند کمشان هم زیاد است! یادم هست در جلسه ای، فردی با تبختر می‌گفت ارزش هر رشته تحصیلی و هر کار، به میزان درآمد و به قولش به صفر‌های سمت راست عدد صحیح است.

با همین نگاه هم آدم‌ها را اندازه می‌گرفت و برابر اقشار کم درآمد، کوه غرور بود و برابر برخورداران، با خاک تراز‌ می‌شد. او در صحبت با طرف مقابلش که معلمی ارجمند بود، می‌گفت چرا به جای معلمی دنبال مشاغل فلان و رشته فلان نرفتی؟ معلم بنده خدا مانده بود چه جوابی بدهد؛ چیزی که هم بتواند معلمی را حرمت بگذارد و هم جوابی به این فرد باشد که دل گیر نشود. من، اما همان وقت در جوابش گفتم که آدمی را  نه به  میزان دریافتی که  به  حاصل کارش باید سنجید.

به همین مؤلفه هم باید ارزش گذاری کرد. آن که کار نیک می‌کند و دیگران از کار او بهره نیکو می‌برند، باید عزیز شمرده شود. معلمی که چراغ در جان برمی افروزد و کلماتش کلید می‌شود برای فرداها، استادی که از افراد بی سواد و خام، عالم و پخته می‌پرورد، کارگری که حاصل فعالیتش نان می‌شود و در سفره مردم می‌نشیند، سقف می‌شود و بالای سر مردم قرار می‌گیرد، خدمت می‌شود و در اشکال گوناگون، مشکل مردم را رفع می‌کند، گرما می‌شود و زمستان مردم را از زمهریر می‌رهاند، خنکایی دل پذیر می‌شود و در تابستان، فضایی دل نشین می‌آفریند و... باید محترم شمرده شود که کار او درنهایت، احترام به انسان است.

همین روز‌های پیش بود که رهبر گران قدر انقلاب به زیبایی کار را عامل حیات جامعه دانستند و فرمودند: «ارزش کارگر ارزش حیات جامعه است، ارزش زندگی مردم است.» این هم یعنی دقیقا ارزش هر فرد به اثرگذاری اوست. آن روز به تأکید گفتم و امروز در این نوشتار مؤکد می‌کنم باورم را که افراد را به میزان اثرگذاری شان باید ستود، نه فقط درآمدی که از این کار به دست می‌آورند.

اگر صرف درآمد ملاک بود، باید مختلسان و قاچاقچیان را بالای سرمان جا می‌دادیم که به روزی، به امضایی، به کاروانی، اندازه عمر هزاران معلم و استاد و مهندس و کارگر درآمد دارند. اینان، اما در اندیشه ایمانی و افکار مردم، منفورند.

حق هم همین است که صاحبان سفره حرام را حرمتی نیست، بلکه نفرت روزافزون است. زشتی و پلشتی است و چنان که در محضر حضرت مولانا می‌خوانیم، باید ریشه حسد، بداخلاقی، کبر، نخوت، درازدستی و آلوده زبانی را در لقمه پیدا کنیم.

یک جایی، لقمه حرامی خورده ایم یا روزی ناپاکی به روح و جان خود داده ایم که به تنگنای این بیماری‌ها افتاده ایم. اگر دنیا را با نگاه حلال ببینیم، معلمی را دارای شأنی پیامبرانه خواهیم دید و خواهیم ستود و کارگر را  ارج خواهیم نهاد. حق مطلب را و تکلیف تکریم کریمان را هم باید چنین ادا کرد. این طرفه نکته‌ای است که باید گفت، به ویژه به گوش کسانی که عیار سنجششان با صفر‌های حساب افراد تنظیم می‌شود.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.