هفته گذشته قدری درباره طراحی مسیر تحصیلیشغلی برای نوجوانان صحبت کردیم و این هفته میخواهیم نگاهی جامعتر به این بحث و کسب سواد لازم دراینزمینه برای پیمودن این مسیر بیندازیم. اگر بخواهیم خیلی ملموس و عینی به این موضوع بپردازیم، باید بگوییم کسب آمادگی برای انتخاب یک رشته تحصیلی و شغلی مناسب، درست مانند آمادگی برای یک میدان مسابقه میماند که فرد سالها تمرین و ممارست میکند تا برای چالشهای واقعی میدان مبارزه آماده شود.
طراحی مسیر تحصیلیشغلی هم همینطور است؛ شما باید از سالها پیش، یعنی دوران کودکی و نوجوانی برای آن در خودتان آمادگی ایجاد و برنامهریزی کنید. دراینبین هیچچیز بهاندازه داشتن یک نگرش ذهنی مثبت و سازنده نمیتواند به شما کمک کند.
در گذشته تحصیل به سواد محدود میشد، یعنی همینکه فردی به مدرسه و دانشگاه میرفت و آموزش میدید، تحصیلکرده و باسواد محسوب میشد، ولی حالا سازمان یونسکو تعریفی متفاوتتر از سواد ارائه داده و آن را به حوزههای مختلفی مربوط کرده است.
سواد عاطفی:
بهمعنای این است که فرد بتواند روابط عاطفیاش را با خانواده، دوستان و بستگانش مدیریت کند.
سواد ارتباطی:
به توانایی فرد در برقراری ارتباط و تعامل با دیگران گفته میشود.
سواد تربیتی:
در حوزه روانشناختی تعریف میشود و به توانایی ما برای تربیت فرزندانی شایسته اشاره میکند.
سواد رسانهای:
توانایی تشخیص رسانههای معتبر از نامعتبر و پیامهای درست از نادرست را سواد رسانهای میگویند.
سواد مالی:
توانایی مدیریت اقتصادی مانند پسانداز و سرمایهگذاری، سواد مالی است.
سواد رایانهای:
توانمندشدن برای استفاده از مهارتهای هفتگانه رایانه را میگویند.
سوادهای دیگری مانند سلامتی، انرژی و زیستبومی را هم باید به اینها اضافه کرد تا به مجموعه کاملتری دست پیدا کنیم. با این تعریف، دیگر نمیتوان مانند گذشته تحصیل و سواد را به آموزش صرف در مدرسه و دانشگاه یا رفتن به یک کارگاه آموزشی خاص محدود کرد. بنابراین، امروزه باید بتوانیم در راستای کسب آمادگی بیشتر برای طراحی مسیر تحصیلیشغلی خودمان در آینده، در حوزههای مختلفی اطلاعات کسب و بهمرور زمان آنها را در زندگی پیادهسازی و به مهارت تبدیل کنیم.
کسب این سوادها و مهارتها هم فرایندی است که باید از کودکی آغاز و به کمک خانواده، مدرسه و جامعه جورچین آن کمکم تکمیل شود تا وقتی به سن جوانی رسیدیم، بتوانیم به انتخابی آگاهانه دست بزنیم؛ انتخابی که نتیجه آن شغلی باشد که از آن لذت میبریم و در مسیر آن رشد میکنیم.
نکته پایانی اینکه این خانوادهها هستند که موظفاند بستر این مسیر تحصیلیشغلی را از کودکی برای فرزندانشان ایجاد کنند تا او در دوره نوجوانی که دچار بحران هویت و شخصیت میشود، بتواند با پنداری مثبت که از خودش و ارزشهایش دارد، به شناخت بهتری از شخصیت، استعداد و توانمندیها، ارزشها، علایق و نقاط قوت و ضعف خودش برسد و در پایان این دوره، به انتخاب مهم زندگیاش دست بزند.