صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

گفتگو با بهرام عظیمی، کارگردان و انیماتور، درباره سختی‌های ساخت آثار فاخر با موضوع شاهنامه | حتما باید دشنامِ دشمن باشد که به شاهنامه توجه کنیم؟!

  • کد خبر: ۱۶۴۱۳۱
  • ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۳:۰۲
هنوز نتوانسته ایم جایگاه درخوری در عرصه جهانی انیمیشن به دست آوریم و از همه مهم‌تر اینکه عناصر فرهنگی ایران و اسطوره‌های این سرزمین در تولیدات سینمایی ما و به ویژه صنعت پویانمایی نمود چندانی ندارند.

 شهرآرانیوز؛ صنعت پویانمایی (انیمیشن) ایران در سال‌های اخیر، از لحاظ فنی و محتوایی شاهد اتفاقات و تحولات چشمگیری بوده است. در این سال‌ها علاوه بر رشد فزاینده مسائل فنی و نیز تربیت نیرو‌های متخصص، سازمان‌ها و ارگان‌های دولتی و حتی بخش خصوص نیز اقبال درخورتوجهی به سرمایه گذاری در پروژه‌های انیمیشن داشته اند و همین امر انگیزه هنرمندان این هنر پرمخاطب را برای ساخت آثار کیفی افزایش داده است. با این همه، برخی کارشناسان انتقاد‌هایی را درباره جای خالی عناصر فرهنگی ایران در تولیدات انیمیشن مطرح می‌کنند؛ از اینکه هنوز نتوانسته ایم جایگاه درخوری در عرصه جهانی انیمیشن به دست آوریم و از همه مهم‌تر اینکه عناصر فرهنگی ایران و اسطوره‌های این سرزمین در تولیدات سینمایی ما و به ویژه صنعت پویانمایی نمود چندانی ندارند.

اگرچه از هنر انیمیشن به عنوان عاملی برای شکل گیری ذهنیت مخاطب نام برده می‌شود، این سؤال مطرح می‌شود که تولیدات صنعت پویانمایی ایران تا چه اندازه توانسته است بر شکل گیری ذهنیت مخاطبانش تأثیر بگذارد. درحالی که فیلم سازان ما دریایی از محتوا‌های داستانی و عناصر تاریخی و فرهنگی ایران را پیش روی خود می‌بینند، چرا هنوز جای یک اثر فاخر و شکوهمند با موضوع شاهنامه در تولیدات سینمایی ایران خالی است؟

برای بررسی این مسئله، به سراغ کسی رفته ایم که سال هاست به خلق آثار بی بدیل انیمیشن پرداخته و چهره‌ای آشنا برای مردم ایران است؛ چه آن زمان که با مجموعه انیمیشن‌های کوتاه «سیاساکتی» بخشی از بار فرهنگ سازی در حوزه ترافیک را به دوش می‌کشید و جایگاه ویژه‌ای در ذهن مخاطبان ایرانی کسب کرده بود و چه زمانی که اولین فیلم بلند سینمایی انیمیشن ایران، یعنی «تهران ۱۵۰۰» را ساخت.

در این گپ وگفت، بهرام عظیمی، کارگردان و انیماتور و کارتونیست مطرح کشورمان، از بی توجهی به سرمایه‌های فرهنگی ایران می‌گوید، از اولویت نداشتن پرداختن به شاهنامه فردوسی در بودجه‌های نهاد‌های فرهنگی گله دارد و معتقد است با وجود تأکید رهبر معظم انقلاب درباره ساخت آثار فاخر سینمایی با موضوع شاهنامه فردوسی، کم کاری‌های بسیاری صورت گرفته است. به نظر او خلق کاری شاخص و اثرگذار برای معرفی یکی از شاهکار‌های ادبی ایران فقط با ساخت یک فیلم سینمایی انیمیشن شدنی نیست.

رشد پویانمایی ایران در سال‌های اخیر بر هیچ کس پوشیده نیست و از لحاظ کیفیت و موارد فنی شاهد اتفاقات و تحولات چشمگیری بوده ایم، اما باتوجه به ظرفیت موجود این هنرصنعت در کشورمان و نیز وجود ظرفیتی مانند آثار گران سنگ ادبیات فارسی همچون شاهنامه فردوسی، چرا شاهد تولید اثری فاخر و درخور توجه با این موضوع در ایران نبوده ایم؟ به نظرتان دلیل این کم کاری چه بوده است؟

زمانی درباره این موضوع (ساخته شدن آثار فاخر سینمایی و پویانمایی) باید صحبت کنیم که اطلاعاتمان کامل باشد. به نظرم اطلاعاتمان کافی نیست؛ بدین معنا که دایره پژوهش‌ها و اطلاعاتی که درباره شاهنامه داریم، محدود است. آنچه به صورت کلی در نظر بسیاری از ما به عنوان یک باور وجود دارد، این است که شاهنامه اثر فاخر و بزرگی است و اثری باتوجه به ظرفیت شاهنامه و قصه‌هایی که در آن هست، ساخته نشده است، درحالی که هزاران اثر با این موضوع در قالب فیلم‌ها و انیمیشن‌ها و... از سال‌های دور ساخته شده است.

آثار سینمایی بسیاری با موضوع رستم و سهراب و... ازسوی هنرمندان سایر کشور‌ها و هنرمندان خودمان ساخته شده است، اما آنچه اهمیت دارد این است که تا کنون اثری که در خاطر و ذهن مخاطب بماند و همواره به یاد آورده شود، ساخته نشده است. اینجا منظورم یک فیلم سینمایی باشکوه است که در ایران ساخته نشده است؛ فیلمی به معنای واقعی کلمه فاخر. ما همواره فیلم‌های شاخص خارجی و داستان‌های اسطوره‌ای خارجی را در آثار سینمایی با جلوه‌های ویژه باشکوه می‌بینیم؛ به ویژه آثار درجه یک که در هالیوود ساخته می‌شوند. براین اساس یک دغدغه همواره ذهن ما را به خود مشغول کرده است؛ اینکه آن‌ها این اسطوره‌ها و موجودات اسطوره‌ای را خلق می‌کنند و برایشان آثار شاخص می‌سازند، درحالی که نظیر این موارد از قدیم در فرهنگ ما وجود داشته است.

نکته این است که خارجی ها، چون این عناصر را در تاریخ و فرهنگ خود ندارند، قدر داشته‌های اندکشان را بیشتر می‌دانند و ما که داریم، قدر آن‌ها را نمی‌دانیم. صنعت سینمای ایران و به طور خاص صنعت انیمیشن کشور ما هنوز به حدی نرسیده است که بخواهد فیلم باشکوه و درجه یک بین المللی بسازد وگرنه در خود تلویزیون ما و شرکت صبا که تولیدات انیمیشن تلویزیون را برعهده دارد و نیز سایر شرکت‌های بخش خصوصی و... آثار انیمیشن با این موضوع ساخته شده است. در همین پنج شش سال اخیر دوسه انیمیشن شاهنامه‌ای در ایران تولید شده است.

حالا ممکن است که آثار تولیدشده حول محور داستان رستم و سهراب نبوده باشند؛ چون در ایران ذهنیتی وجود دارد که تا بگویی شاهنامه همه داستان رستم و سهراب را به خاطر می‌آورند، یا زال و افراسیاب و نظایر این‌ها را. وقتی می‌گویم باید اطلاعاتمان کامل باشد، به این معناست که همه از شاهنامه فقط رستم و سهراب و افراسیاب و ضحاک و داستان‌های بیشتر شنیده شده و خوانده شده را می‌دانند و اطلاعاتمان در همین حد است، درحالی که شاهنامه سرشار از قصه‌ها و شخصیت‌های پرشمار و خاص است که گاهی ظرفیت قصه هایشان از روایت رستم و سهراب نیز جذاب‌تر است.

با این تفاصیل می‌توان ادعا کرد که آثار ساخته شده با موضوع شاهنامه چندان چشمگیر نیستند. ما در مملکتی زندگی می‌کنیم که اگر قرار باشد بودجه کلانی برای تولید یک اثر بسیار فاخر اختصاص بدهند و بهترین و زبده‌ترین متخصصان را برای ساخت آن پای کار بیاورند و آن‌ها را مأمور کنند که اثری باشکوه بسازند، داستان‌های شاهنامه در اولویت نخواهد بود. برخی متولیان و مدیران فرهنگی باوجوداینکه پرداختن به شاهنامه جزو شعارهایشان است، باز سراغ این موضوع نمی‌روند. حتی هنوز خیلی از مدیران و متولیان فرهنگی ما برای شاهنامه هیچ وجه دینی قائل نیستند.

درحالی که شاهنامه وجوه دینی پررنگی دارد و سرشار از حکمت‌ها و مضامین دینی و مذهبی است.

بله. آنچه در ذهن و نظر برخی مدیران و متولیان می‌گذرد این است که نمی‌توان وجوه دینی موجود در شاهنامه را با اسلام منطبق کرد، درحالی که هرچه بیشتر داستان‌های شاهنامه را بخوانی، بیشتر متوجه می‌شوی که این اثر وجوه پررنگی از حکمت‌های اسلامی دارد. زمانی که قصه‌ای را روایت می‌کنیم و موضوع انسانیت در آن موج می‌زند، از گذشت حرف می‌زنیم، از خانواده صحبت می‌کنیم، از احترام به پدرومادر می‌گوییم، از قهرمان صحبت می‌کنیم و از پهلوانی و مرام آن می‌گوییم، امکان ندارد رگ وریشه دینی نداشته و مفاهیم دینی در آن وجود نداشته باشد؛ منتها، چون رستم است و، چون کلاه خودش شاخ دارد و با دیو می‌جنگد، پرداختن به شاهنامه در نگاه برخی مدیران در اولویت قرار ندارد و بودجه‌ای به آن تخصیص داده نمی‌شود؛ ازاین رو خیلی از کسانی که برای ساخت اثر به شاهنامه و قصه‌های آن روی می‌آورند، آدم‌هایی هستند که عرق خاصی به این اثر دارند و می‌خواهند اثری برای نسل جدید بسازند. این نگاه وقتی اهمیت پیدا می‌کند که بدانیم در این روزگار کمتر کسی شاهنامه می‌خواند.

همچنین در نسل امروز سراغ نداریم یا کمتر سراغ داریم که نوجوانی بیاید و شاهنامه بخواند. احتمالا در هر هزار نفر یک نفر هم این کار را نمی‌کند. حتی ممکن است هنرمندی بیاید و انیمیشنی با موضوع شاهنامه بسازد، اما این کار در نظر مخاطب نوجوان چندان جذاب نباشد. در ساخت آثار سینمایی و انیمیشن باید این موضوع را در نظر داشته باشیم که راه ارتباط گرفتن با نسل امروز مثل قبل نیست که کتاب در آن نقشی محوری داشته باشد. نوجوان امروز ارتباط پررنگ تری با فیلم می‌گیرد تا کتاب؛ یا نهایتا با کمیک استریپ ارتباط برقرار می‌کند که آن هم در فرهنگ ما چندان جایگاهی ندارد؛ بنابراین باید بپذیریم که در این زمینه کم کاری کرده ایم.

در اهمیت استفاده از مفاهیم شاهنامه بگذارید خاطره‌ای برای شما بگویم. ما دوسه سال پیش به همراه چند تن از سینماگران به محضر رهبرمعظم انقلاب رفتیم. در آن جمع سی وسه چهارنفره، از هر طیف فکری و اعتقادی حضور داشتند و به ما گفته بودند که مشکلاتمان را با معظم له در میان بگذاریم. وقتی حرف هایمان را با ایشان مطرح کردیم، حضرت آقا سخنی گفتند که برای ما بسیار جالب بود. ایشان در سخنانشان اولویت را به قصه‌های شاهنامه دادند و گفتند چقدر خوب است که در مملکت ما انیمیشن‌هایی مرتبط با فرهنگ ایران و با موضوع شاهنامه ساخته شود و تأکید کردند که انیمیشن‌های باشکوه تولید شود. ایشان ابتدا درباره این موضوع سخن گفتند و بعد درباره ساخت آثار فاخر دینی.

رهبر معظم انقلاب می‌دانند بیش از چهل سال است که در این مملکت انیمیشن‌های دینی ساخته می‌شود و اگر این کار جواب می‌داد، تا الان اثرش را گذاشته بود. از نگاه مردم هنوز اتفاق بزرگی با گستره جهانی در عرصه فیلم سازی ما نیفتاده است. فیلم‌هایی ساخته شده اند، اما اتفاق بزرگی رخ نداده است و به همین دلیل تأکید رهبر معظم انقلاب بر این بود که آثاری با موضوع شاهنامه ساخته شوند.

شما از کم کاری‌ها گفتید. به نظر می‌رسد حرف شما بُعد دیگری هم دارد و آن این است که آثار ساخته شده با موضوع داستان‌های شاهنامه از بنیه‌ای قوی در زمینه کار‌های پژوهشی و مطالعاتی برخوردار نبوده اند. آیا می‌توانیم این ضعف را نیز یکی از دلایل ساخته نشدن آثار فاخر سینمایی با موضوع شاهنامه قلمداد کنیم؟

نه. اتفاقا کار‌های خوب با بنیه قوی مطالعاتی هم داشته ایم؛ مانند آنچه اشکان رهگذر ساخت. انیمیشن سینمایی «آخرین داستان» یا نظایر آن مگر بد بود؟! آنچه مدنظر من است و در دیده شدن کار مؤثر است، دلایل مختلفی دارد. برای نمونه یکی از عوامل موفقیت یک فیلم به اکران خوب آن هم بستگی دارد، هرچند باید بپذیریم که مردم ما تا کنون به این آثار اقبالی نشان نداده اند. خود من اگر قرار باشد دست پسرم را بگیرم و باهم پای تماشای فیلمی با موضوع شاهنامه بنشینیم، باید برای او توضیح بدهم که شاهنامه چیست و باید دائم کار را با آثار ساخته شده خارجی برای او مقایسه کنم.

اینکه نسل امروز علاقه چندانی به خواندن شاهنامه یا دیدن اثری با موضوع شاهنامه ندارد، نکته‌ای کلیدی و درخورتوجه است و باید به دنبال چرایی آن باشیم. چه مشکلی باعث می‌شود نتوانیم این مفاهیم را به روز کنیم و به نسل امروز انتقال دهیم و باتوجه به ذائقه نسل امروز تولید اثر کنیم و محتوا و مفهوم را ارائه دهیم؟

نسل جدید با شاهنامه آشنا نیست. چرا آشنا نیست؟ به این دلیل که کتاب نمی‌خواند. حالا این سؤال مطرح می‌شود که پس این نسل با چه چیز‌هایی آشناست؟ به نظر من این نسل با شخصیت‌های غربی و فرهنگ‌های وارداتی آشنایی بیشتری دارد تا شاهنامه؛ به این دلیل که فیلم‌ها و انیمیشن‌های غربی بسیاری را به راحتی در تلویزیون و موبایل و کامپیوتر می‌بیند، آن هم مفت ومجانی و با بهترین کیفیت و اتفاقا کار‌های بسیار درجه یک و تأثیرگذاری را هم می‌بیند.

حالا در این وضعیت چه موقع نسل امروز ما به سراغ شاهنامه و مفاهیم و شخصیت‌ها و داستان‌های آن می‌رود؟

متأسفانه باید بگویم زمانی که هالیوود بیاید یک رستم وسهراب درجه یک یا یک رستم وافراسیاب درجه یک بسازد.

ساخت یک اثر باشکوه نیازمند امکانات و حمایت‌هایی است. البته چند سالی است که دست اندرکاران متوجه شده اند می‌توان از دل شاهنامه مفاهیم حماسی را بیرون کشید و آن مفاهیم را در قالب آثار هنری، مانند فیلم، به جامعه تزریق کرد. این اتفاق هنوز نیفتاده و به گفته شما در حد شعار بوده است. حالا چطور می‌توان نظر متولیان و مدیران فرهنگی را به شاهنامه معطوف و فرایند تولید آثار فاخر را اصلاح کرد و به آن سرعت بخشید؟

اگر من بخواهم به عنوان کسی که انیمیشن سینمایی ساخته ام، اثری با موضوع شاهنامه بسازم، نمی‌توانم بودجه بگیرم؛ چون بودجه گرفتن برای این کار بسیار دشوار است؛ به همین نسبت همراه کردن مدیران نیز دشوارتر است.
جالب این است که حتی خیلی مواقع بودجه هم جور شده است، اما عوامل تولید از پس آن برنیامده اند. مواردی هم بوده است که برای گرفتن بودجه جنگیده ایم، اما وقتی اثر را ساخته ایم، خروجی کار مطلوب نبوده و این اعتماد بین تولیدکننده و مدیران از بین رفته است.
اگر قرار باشد یک کار خیلی فاخر ساخته شود، علاوه بر همراه کردن مدیران فرهنگی باید یک تهیه کننده قدر با مجموعه‌ای از کارگردانان کاربلد و عوامل فنی کاربلد، یک تیم قوی را پای کار بیاورد و به برگشت سرمایه اش هم فکر نکند؛ فقط هزینه کند و حتی ممکن است بخش‌هایی از کار هم خارج از کشور انجام شود و یک کار درجه یک ساخته شود.

به نظر می‌رسد هنوز در میان تهیه کننده‌های سینمای ایران چنین فردی وجود ندارد. همه حرف می‌زنند، اما زمانی که می‌گویی یک انیمیشن شاهنامه‌ای درجه یک می‌سازم، تهیه کننده با خودش حساب وکتاب می‌کند و می‌بیند با ۵۰ میلیارد تومان می‌تواند دو یا سه فیلم سینمایی کمدی با حضور همه سلبریتی‌های سینما بسازد و چندبرابر آن بودجه برگشت سرمایه داشته باشد. چرا بیاید ۵۰ میلیارد تومان هزینه کند و برای نمونه سه سال روی کارش وقت بگذارد و در نهایت نه کارش دیده شود و نه هزینه اش برگردد.

پس آن اتفاق بزرگ کجا باید رخ دهد؟

باید یک اتفاق عمومی رخ دهد؛ اتفاقی که نیازمند بسترسازی فرهنگی است. فقط ساخت فیلم و فراهم کردن امکانات تولید و اصلاح فرایند‌ها و بودجه نیست. به نظرم پیش از همه این‌ها باید در کتاب خوانی، شعرخوانی، تولیدات رادیویی و همه مظاهر فرهنگی این اتفاق رقم بخورد.

و حتی آموزش وپرورش...

بله، حتی در کتاب‌های درسی و برنامه ریزی‌های آموزش وپرورش. سؤال من از شما این است که آیا کتابی را در مقاطع مختلف تحصیلی سراغ دارید که به طور شایسته از شاهنامه و مفاهیم آن برای کودکان و نوجوانان ما حرفی بزند؟

شاید خیلی کم.

اما من بعید می‌دانم باشد، شما می‌گویید خیلی کم. اگر نسبتش را در کل مقاطع و سال‌های تحصیل یک دانش آموز در نظر بگیریم، نسبتی کم است.

شما در بخشی از صحبت هایتان به کتاب خوان نبودن نسل امروز و اطلاعات ضعیفی که درباره شاهنامه دارد و همچنین به خلأ فرهنگ سازی اشاره کردید و اینکه چطور نسل امروز جذب آثار شاخص غربی می‌شود. آیا اینجا می‌توانیم یک پرانتز باز کنیم و مسیری تازه در حوزه فرهنگ سازی بگشاییم؟ شاهدمثال من استفاده از ابزار‌های رسانه‌ای امروز مانند شبکه‌های اجتماعی و تولیدمحتوا برای این شبکه هاست؛ اینکه بتوانیم با هنر چند آدم خوش فکر و خلاق و با یک سرمایه مشخص به تولیدمحتوا در بستر‌ها و مدیوم‌های مجازی بپردازیم. به هرحال وقتی می‌پذیریم که نسل امروز حوصله کتاب خواندن ندارند، باید به فکر جایگزینی جذاب برای کتاب باشیم. آیا می‌شود با ساخت کلیپ‌ها یا انیمیشن‌های کوتاه بخشی از این خلأ فرهنگ سازی را جبران کنیم؟

این‌ها اتفاق افتاده است و نتیجه‌ای نگرفته ایم. من سال‌ها با جایی کار می‌کردم که چنین رویه‌ای داشت. با مرحوم محمد ابوالحسنی که مردم او را با پروژه‌هایی مانند «دیرین دیرین» به خاطر دارند، چندین کار تعریف کردیم. تعدادی از این پروژه‌ها با موضوع شاهنامه ساخته شد و از هر پروژه پنج قسمت هم ساختیم و منتشر کردیم. با اینکه کار‌های بدی هم نبود، با استقبال مخاطبان روبه رو نشد. بگذارید بدون تعارف بگویم، به زور نمی‌شود کاری انجام داد و خلأ‌ها را پر کرد. باید یک اتفاق عجیب بیفتد.

آن اتفاق عجیب چیست؟

باید اتفاقی پیش بینی ناپذیر رخ دهد. ما بار‌ها از فردوسی گفته ایم و هیچ اتفاقی نیفتاده است، اما تا موضوع‌های جنجالی در فضای مجازی داغ می‌شوند، همه افکار و اذهان را به خود معطوف می‌کنند. شاید برای پررنگ شدن شاهنامه در فضای مجازی و ابعاد اثرگذاری آن در رسانه‌های امروز هم باید چنین اتفاقی بیفتد که جایی کسی علیه شاهنامه موضع بگیرد تا حواس همه به آن معطوف شود.

آن وقت همه مردم متحد می‌شوند که در موضعی تدافعی و تقابلی از شاهنامه بگویند؛ مانند آنچه که درباره فیلم «سیصد» رخ داد. هرچند در همان زمان با اینکه بودجه‌ای برای تقابل با آن فراهم شده بود، کسی نتوانست فیلمی در جواب «سیصد» بسازد. انگار باید منتظر باشیم دشمنی دشنامی به فردوسی بدهد تا ایرانی‌ها حواسشان به فردوسی و شاهنامه اش معطوف شود.

یعنی نوعی واکنش جمعی به یک ماجرا که اتفاق افتادن آن هم دست خودمان نیست. فقط باید منتظر باشیم تا آن اتفاق رخ بدهد و بعد واکنش نشان دهیم و منجر به تولید و فرهنگ سازی و... شود؟

بله. حرف آخر من این است که اگر بخواهیم در فضای رسانه‌ای امروز کاری را پیش ببریم، با این روش که بگوییم فردوسی خوب است و شاهنامه خوب است و... کار پیش نمی‌رود. فضای رسانه‌ای امروز این را می‌طلبد که یکی پیدا بشود، سخنی علیه فردوسی بگوید و بعد برای روکم کنی همه کاربران ایرانی وارد گود شوند و آن وقت حواس همه به شاهنامه معطوف شود. به نظرم اگر بخواهیم فرهنگ سازی را در ابعاد رسانه‌های امروز پیش ببریم، راهش همین است.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.