الهام ظریفیان | شهرآرانیوز؛ حامد یزدی از بازیگران باسابقه تئاتر مشهد است که از نیمه دهه ۷۰، با بازی در نمایشی به کارگردانی رضا صابری، وارد دنیای تئاتر مشهد شد. او بعد از سالها فعالیت، دوباره با بازی درخشانش در تئاتر «ایرانیان» و کسب لوح تقدیر از بخش بین الملل چهل و یکمین جشنواره تئاتر فجر از سال گذشته به صدر اخبار آمد. او تاکنون در بیش از چهل کار نمایشی از جمله تئاتر، فیلم، سریال، نمایش رادیویی و دوبله بازی کرده است و در همه این سالها آشنایی با رضا صابری را یکی از خوش شانسیهای زندگی اش میداند.
یزدی این شبها با تئاتر «بی خردان» روی صحنه تئاتر شهر مشهد است؛ تئاتری به نویسندگی و کارگردانی کیوان صباغ که اولین بار سال ۹۵ روی صحنه تئاتر مشهد رفت و پرفروشترین تئاتر مشهد شد. این نمایش در دومین بازتولید خود نیز تاکنون موفق شده است بیشترین تماشاگر را در میان نمایشهای روی صحنه این روزهای تئاتر مشهد داشته باشد. «بی خردان» بهانهای شد تا گفت وگویی با این بازیگر تئاتر مشهد داشته باشیم.
بله، کار قبلی را دیده بودم. آن کار هم زیباییهای خودش را داشت، ولی نمایش این بار به نظرم کاملتر است، تغییرات زیادی کرده و از نظر اجرایی بیشتر به سمت نمایش موزیکال رفته است. من تابستان سال گذشته به این نمایش اضافه شدم، ولی متأسفانه اجرای آن به دلیل کرونا عقب افتاد و به الان موکول شد.
این کار را خیلی از تماشاگران حرفهای تئاتر در مشهد دیده بودند. به این دلیل که خیلیها ممکن بود آن کار را دیده باشند، خواستم در نوع بازی تغییراتی بدهم که شبیه به شخصیت قبلی نباشد، چون هر کس سبک بازی خودش را دارد. من تا حدودی نقش را از آن خود کردم؛ چون به طورکلی خیلی راحت بازی میکنم و سعی میکنم روی صحنه با مخاطب صمیمی باشم و با تماشاگر ارتباط برقرار کنم و همین طور با سایر بازیگران.
بعد از آن، هم تئاتر «ایرانیان» دیده شد و هم بازی من. این تئاتر به زودی روی صحنه خواهد رفت. همان طور که همه بازیکنان فوتبال دوست دارند در تیم ملی بازی کند و به جام جهانی بروند، تئاتریها هم دوست دارند در کارهای بزرگ بازی کنند و به جشنواره فجر بروند. بازی در اثر رضا صابری و حضور در جشنواره بین المللی تئاتر فجر آرزوی خیلی هاست. در این جشنواره بازی شما دیده میشود. من بیست و چند سال برای این اتفاق تلاش کردم. در بخش بین الملل این اولین بار بود که بازیگری از مشهد رتبهای کسب میکرد و خدا را شکر نصیب من شد و امیدوارم این روند ادامه داشته باشد.
نقش مهمی داشت. او شناخت کاملی از بازیگران مشهد دارد و همیشه به من لطف داشته است، نوع بازی من را میداند و نقشی را به من داد که نقش خیلی سختی بود. من نقش هارون الرشید را بازی میکردم که چند «اکت» مختلف داشت؛ یعنی سه نوع بازی مختلف داشتم. واقعا نقش سنگین و متفاوتی بود.
آنهایی که با کارهای صابری آشنا هستند، میدانند از دیالوگهای بسیار زیبا و از طرفی سخت در نمایشنامه هایش استفاده میکند که بازی و بیان آنها از آدم انرژی زیادی میگیرد، ولی ثمربخش و لذت بخش است. روی ادای درست دیالوگها و کلمات خیلی حساس است و این خیلی به بازیگر کمک میکند. او یکی از بزرگترین نویسندگان ایران است و اهل هنر احترام زیادی برایش قائل هستند. نوشته هایش بسیار غنی و برگرفته از داستانهایی است که در تاریخ و افسانههای ایران وجود دارند. فرد باسوادی است و به نظر من به جایگاهی که حقش است نرسیده است.
یک دلیلش این است که او خیلی به مشهد عِرق دارد، به وطنش و به زادگاهش. اهالی تئاتر باید واقعا قدر او را بدانند. صابری خیلی راحت میتواند در تهران کار و از امکانات بیشتری استفاده کند، ولی دوست دارد در شهر خودش خدمت کند. شاید اگر در مشهد نبود، امثال من هیچ وقت نمیتوانستیم در جشنواره فجر، آن هم در بخش بین الملل، دیده شویم و جایزه بگیریم. کار کردن در نمایش آقای صابری خودش یک جور دانشگاه است.
از نظر شخصی خیلی به من انگیزه و روحیه داد و یک مسئولیت سنگین روی دوشم گذاشته شد. به هرحال وقتی شما در جشنواره فجر در بخش بین الملل جایزه بازیگری میگیرید، همه از کار شما توقع دارند و به شما نگاه میکنند. دیگر نمیتوانید در کارهای معمولی و نقشهای معمولی بازی کنید. همیشه باید روی فرم باشید و در کار خوب و نقش خوب بازی کنید. بعدازاین اتفاق خیلی از دوستانی که تازه وارد تئاتر شده اند از من میپرسند چه کار کنیم، چطور بازی کنیم و این مسئولیت من را سخت کرده است.
اولا پاسخ من به همه کسانی که میپرسند چطور وارد تئاتر شویم این است که از راه دانشگاهی و تحصیلات وارد شوید. این خیلی مهم است و در کنارش باید تجربه هم داشته باشید. از همه مهمتر اینکه شغل دیگری داشته باشید؛ یعنی تئاتر شغل دومتان باشد. چون از راه تئاتر و بازیگری -دست کم در مشهد- نمیشود امرارمعاش کرد و زندگی را به سرانجام رساند.
در شهر خودمان سهم زیادی از آموزش را تئاتر میتواند به دوش بکشد. اگر فرهنگ سازی شود که هر خانوادهای خودش را موظف بداند ماهی یک بار با خانواده تئاتر ببیند و به گونهای از تئاتر حمایت شود که برای هر قشر و هر نوع سلیقهای اجرای تئاتر داشته باشیم، تماشاگر میتواند انتخاب کند که کار کودک و نوجوان ببیند یا بزرگ سال؛ تراژدی یا طنز. اگر منِ بازیگر همیشه سر کار باشم و سالنهای نمایش همیشه پر باشند و سازمانها هم حمایت کنند، تئاتر باعث شور و نشاط و تفکر در جامعه میشود.
باید سازمانهای مرتبط همه جانبه از تئاتر حمایت کنند تا تئاتر مانند کالا شود و در سبد اقتصادی خانوار قرار بگیرد. این یک اتفاق دو سر سود است، هم برای هنرمند، هم برای مردم و هم برای دستگاههای دولتی. برای مثال شهرداری میخواهد فرهنگ احترام به چراغ قرمز را ترویج کند و ما میتوانیم با تئاتر به این فرهنگ سازی کمک کنیم؛ ولی متأسفانه سازمانها فقط از طریق صداوسیما این کار را میکنند و حاضرند میلیاردها تومان در این راه هزینه کنند، درحالی که میتوانند یک صدم آن را به یک گروه تئاتر بدهند و هر ادارهای تعدادی بلیت به خانوادههای کارمندان خود بدهد. هم برای خانوادهها تفریح است و هم اینکه آن هزینه به درستی انجام میشود؛ یا از شکلهای دیگرِ تئاتر به غیراز تئاتر صحنهای میتوانند در فرهنگ سازی استفاده کنند.
برای مثال یکی دو سال پیش شهرداری سر چهارراهها با استفاده از پرفورمنس سعی کرد توقف پشت خط ایست را فرهنگ سازی کند و بازخورد مردم خیلی خوب بود. شهرداری دارد این کارها را میکند، ولی هم تعداد کارها کم است و هم هزینهای که میکنند.
از طرفی این کارها باید مستمر باشند و همچنین محدود به شهرداری نباشند. سازمانهای دیگر هم باید پای کار بیایند. تئاتر همیشه باید در شهر جاری و ساری باشد. برای فرهنگ سازی همچنین میتوان از تئاتر خیابانی استفاده کرد که هزینهای هم برای مردم ندارد. برای مثال مردم بدانند اگر یک شب بروند آرامگاه فردوسی یا پارک ملت، تئاتر میبینند.
این کار هم باعث میشود شور و نشاط بین مردم به وجود بیاید و هم اینکه مردم میدانند بدون پرداخت هیچ هزینهای میتوانند چیزی یاد بگیرند یا حداقل چند دقیقه سرشان گرم شود و لبخندی روی لب هایشان بیاید؛ حتی ممکن است ترغیب شوند تئاتر صحنهای ببیند و این گونه به رونق تئاتر صحنهای هم کمک شده است. یعنی همه این پیامدها مانند یک زنجیره به هم متصل هستند.
این ظرفیت بی حدواندازه است. اگر هر روز و هر شب در باره امام رضا (ع) نمایش ببینید، باز هم این ظرفیت وجود دارد، ولی نمیدانم چرا این قدر در این حوزه کم کار میشود. تئاتر رضوی نباید محدود به دهه کرامت باشد. ما باید در کل سال در این حوزه تولید و اجرای تئاتر داشته باشیم. ما به طور مستقیم با این مضامین سروکار داریم و خیلی کارها میشود کرد.
من اگر مسئولیتی در این حوزه داشتم، کاری میکردم که حداقل هر ماه یک تئاتر در یکی از سالنهای شهر درباره مضامین رضوی کار شود، ولی متأسفانه به یک دهه محدود شده است. مشهد شهری است که همیشه مسافر و زائر دارد. زائر حتما که نباید در حرم با این مضامین روبه رو شود؛ ممکن است در پارک ملت باشد و ناگهان دلش کنده شود و برود سمت امام رضا (ع). جشنواره رضوی میتواند خیلی کمک کند و مشهد پتانسیل این را دارد که همیشه در آن جشنواره رضوی برگزار شود و هر روزش جشنواره باشد؛ حتی میتواند برند این موضوع باشد، ولی باید از آن حمایت شود.
خیلی، ولی نسبت به سالهای پیش، نگاه مسئولان به این موضوع خیلی بهتر شده است. حالا سازمانها به هنر تئاتر و نمایش ورود میکنند و این قدم مثبتی است. در سالهای پیش خیلی از این رویدادها را نمیدیدیم، ولی الان خیلی از مردم میدانند که در دهه کرامت درباره مضامین رضوی نمایش وجود دارد. البته خیلی بیشتر از این میتوان کار کرد.
از همه مسئولانی که در این شهر قدرتی دارند خواهش میکنم به هنر، به ویژه هنر نمایشی، توجه بیشتری کنند؛ چون واقعا بچههای نمایش مظلوم و محروم هستند. حقشان خیلی بیشتر از این هاست. باید شرایطی ایجاد شود که بیکار نشوند. وقتی کار زیاد تولید شود، هنرمند بیکار نمیماند، روحیه اش خوب است و وضعیت اقتصادی اش و انگیزه اش به زندگی بهتر است. الان هنرمندان آن قدر درگیر زندگی شده اند که ناخودآگاه از چیزی که علاقه دارند و برای آن زحمت کشیده اند، دور میشوند. از همه خواهش میکنم همت کنند تئاتر این شهر رونق بیشتری بگیرد و چراغش خاموش نشود، چون این چراغ به سختی روشن شده و روشن نگه داشته شده است.