معمولا فرهنگها تحت تأثیر شرایط تاریخی که انسانها در زندگی خودشان تجربه میکنند و بر اساس نهادسازی که انسانها انجام میدهند، شکل میگیرند.
به تعبیر دیگر، فرهنگ محصول قوه خیال و نمادسازی انسانها در زندگی روزمره شان است.
اگر به طور کلی فرهنگ را چنین قلمرویی بدانیم، بعضی از این نمادها از وجوه غیر دینی زندگی برمی خیزند و فرهنگ دنیوی و این دنیایی، محصول چنین نمادهایی هستند.
در مقابل، دین و ادیان الهی آمده اند تا با تغییر در زندگی انسانها و هدایت آن به شکلی از زندگی که خدا مقرر کرده است، علاوه بر تغییر زندگی انسانها در شرایط زندگی روزمره، به تبع آن، نمادسازی درباره زندگیهای دینی را تحت تأثیر قرار دهند.
اینجاست که دو نوع فرهنگی که یکی متأثر از زندگی خود بنیاد این دنیایی انسان و فارغ از اوامر الهی است، شکل میگیرد و یک زندگی که تحت تأثیر احکام و اوامر الهی است، شکل میگیرد و فرهنگ خاص خودش را میسازد.
به این معنا اگر بخواهیم نسبت این دو فرهنگ را بسنجیم و با هم مقایسه کنیم، به نظر میرسد در همان حین که وجوه محسوس زندگی روزمره تغییر میکند، وجه فرهنگ و نمادسازی آن نیز تغییر میکند؛ بنابراین اگر قصد جریان سازی فرهنگی برای مقابله با التقاط یا فرهنگهای غیر دینی را داریم، باید هم زمان هم به تحولات مربوط به زندگی انسانها در وجوه محسوس و مادی اش مثل خورد و خوراک، زندگی شهری، روابط اجتماعی، اقتصاد و... توجه کنیم و هم روی نمادپردازی که انسانها از این سطح زندگی روزمره انجام میدهند. اینجا اگر در واقع اتفاقی بیفتد، احتمالا بتوانیم در این تقابلی که صورت میگیرد، نقش خودمان را ایفا کنیم.
فرهنگ به دلیل اینکه در دل نمادپردازی زندگی روزمره شکل میگیرد، معمولا حالت منظم و شسته رفتهای ندارد؛ چون انسانها مختارند بر اساس شکل زندگی روزمرهای که انواع و اقسام و تنوع پایان ناپذیری دارد، دست به نمادسازی بزنند.
به این معنا ما بسیار نمادهای متنوع و متکثری پیرامون خودمان داریم و به همین دلیل فرهنگ بشری معمولا شامل انواع نمادهای مختلف است. برای اینکه این نمادها نظم پیدا کند و از هم گسیخته نبوده و وحدتی نسبی بین آنها برقرار باشد، انسان ناگزیر است که دست به دولت سازی بزند تا با تشکیل دولت، نظم حداقلی درباره نمادسازیهای مذکور شکل بگیرد.
در اینجاست که نهادهای دولتی در عرصه فرهنگ شکل میگیرند و به این معنا نقش نمایندگان وزارت ارشاد و خود این وزارتخانه این است؛ که در عین فهم تکثر فرهنگی که با زندگی انسانها گره خورده است، باید به نوعی بتواند به این تکثر وحدت ببخشد و در راستای بهترین شکل از فرهنگ و محصولات فرهنگی سروسامان بدهد.
طبق اعتقادهای ما، بهترین شکل فرهنگ، فرهنگی است که صاحب فرهنگ دینی و اسلامی ما باشد؛ به همین دلیل نقش وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی این است که به دلیل توجه به تکثر فرهنگی از حداکثر آموزههای اسلامی استفاده کنند تا بتواند این تکثر را در یک وحدت نسبی نظم بدهند.