اگر در داستاننویسی پیش از انقلاب، جریانهای واقعگرایی اجتماعی، ادبیات وهمی، داستان مدرن و سیال ذهن و ... سر برآورد و پیش رفت، با پیروزی انقلاب اسلامی شکل تازهای از ادبیات خلاقه به انواع آن افزوده شد.
غزاله حسینپور _ انقلاب اسلامی یکی از مهمترین رویدادهای تاریخ معاصر ایران و حتی جهان است چراکه شرایط و مناسبات را در داخل و خارج از کشور تغییر داد و خود عامل رخدادهایی شد. اما این واقعه نیز همانند دیگر رخدادهای بزرگ تاریخی، از انقلاب کبیر فرانسه تا انقلاب اکتبر در روسیه، فرهنگ و هنر و ادب را دستکم در داخل ایران تحت تأثیر خود قرار داد.
اگر در داستاننویسی پیش از انقلاب، جریانهای واقعگرایی اجتماعی، ادبیات وهمی، داستان مدرن و سیال ذهن و ... سر برآورد و پیش رفت، با پیروزی انقلاب اسلامی شکل تازهای از ادبیات خلاقه به انواع آن افزوده شد: داستاننویسیِ متعهد و همراه و همدل با انقلابیون مسلمان سال ۵۷ که در دهههای پس از این رخداد، ظهور و بروز داشت و همچنان دارد.
در گفتگو با محمدرضا شرفی خبوشان، داستاننویس و فعال ادبی، نگاهی کردهایم به داستاننویسی انقلاب اسلامی و ویژگیها و مسائل آن.
ذات انقلاب همخوانی شگفتانگیزی با داستان دارد
محمدرضا شرفی خبــــوشان، داستاننویس، اصلیترین ویژگی داستان انقلاب را ویژگی خود داستان میداند و توضیح میدهد: ذات انقلاب با داستان همخوانی شگفتانگیزی دارد.
آنچه داستان را داستان میکند، ذات تحول و تغییر است. عنصر و خاصیت اساسی همه داستانهای دنیا مبتنی بر روایت تحول و تغییر یک وضعیت است و طرح هر داستان نیز باید بر پایه روابط علت و معلولی باشد. از آن سو، انقلاب هم به معنای تغییری دارای علت و معلول است و میبینیم که وارد کردن انقلاب به حوزه ادبیات داستانی بسیار مورد توجه بوده است.
به گفته برگزیده دهمین دوره جشنواره داستان انقلاب، بسیاری از نمونههای شاخص ادبیات داستانی در دنیا، روایتگر انقلاب بوده و موضوعاتی، چون جنگ و تحول یک ملت یا تغییر سرشت یک انسان را روایت کرده است. او اضافه میکند: انقلاب میتواند در وجود یک انسان رخ دهد، دگرگونی یک محیط باشد یا هردوی اینها. در حوزه داستان این دگرگونیها را شاهد هستیم.
نویسنده رمان «بیکتابی» انقلاب اسلامی و ورود آن به داستان را از جنس تحول همزمان انسان و محیط پیرامون میداند و میگوید: انقلاب عنصری نیست که فقط تحول و رخداد بیرونی باشد. در ادبیات داستانی هم رمانهایی موفق بوده که به هر دوی این تحولها پرداختهاند.
او با این حال داستانی را دقیقتر وصف میکند که تغییر و دگرگونی شخصیت و انسان را بر تغییر محیط مقدم میداند و اولی را عاملی برای دومی برمیشمارد.
شرفی میافزاید: در مورد انقلاب، دگرگونی انسانها باعث شد به فکر تغییر بیرونی بیفتند. ابتدا باید انسانها با توجه به منش و تفکر و عقاید خود تصمیم و ارادهای پیدا کنند، سپس این تصمیم به خواستی جمعی تبدیل شود و تحول بیرونی پدید آورد. سرگذشت انقلاب ما چنین بود: با اتکا به ایمان و اراده، تصمیم به خواست جمعی تبدیل شد.
داستان باید چیزی فراتر از تاریخ بگوید
نویسنده رمان «عاشقی به سبک ونگوگ» اشراف به تاریخ را یکی از ویژگیهای شایان توجه ادبیات داستانی انقلاب اسلامی برمیشمارد و میگوید: نویسندهای که به روایت انقلاب اسلامی روی میآورد، نمیتواند تنها آن مقطع زمانی را مدنظر داشته باشد.
باید سرشت و تاریخ مردم را بشناسد و آنچه را بر مردم گذشته است دنبال کند. ریشههای انقلاب اسلامی دور و دراز است. نهتنها به دوران مشروطه و قاجار، بلکه حتی به سدههای قبلتر برمیگردد. حافظه تاریخی و تجربه مردم از استبداد، نگرشی تاریخی را در آنها ایجاد کرد که حاصل آن انقلاب سال ۵۷ بود.
شرفی خبوشان اضافه میکند: خواندن تاریخ باعث میشود انقلاب را فقط محصول یک مؤلفه ندانیم. مردم قیام کردند تا به آزادیهایی فراتر از چیزی که تعریف میشد برسند، اما خواست دینی مردم در انقلاب ۵۷ بسیار پررنگتر از دیگر مؤلفهها بود. آنها خواستار حکومت دینی بودند و این مطالبه ریشه در نگرش آنها به دین داشت. همین باعث مصمم شدن آنها در تحولخواهی و نیل به هدفشان بود، چون دین را عاملی برای تغییر وضعیتشان در حیطههای دیگر میدانستند.
معتقد بودند دین میتواند مردم را به عدالت برساند و ریشه ظلم را از بین ببرد. آنچه انسان ایرانی از دین میخواهد این است که خداباوری به تحولهای عظیم اجتماعی منجر شود. این نویسنده خاطرنشان میکند تحقیق و مطالعه درباره این مسائل باعث میشود داستانی که با زمینه انقلاب اسلامی مینویسیم، عمیق و قابل تأمل باشد، درحالیکه ممکن است برخی داستانها صرفا روایتگر ظاهر آنچه باشد که از سر گذراندهایم. او تأکید میکند بهتر است روایت صرف تاریخ را به عهده خود تاریخ بگذاریم، چراکه رمان و ادبیات داستانی باید چیزی فراتر از تاریخ بگوید، چیزی که تاریخ از گفتنش عاجز است.
هرگز از روایت انقلاب بینیاز نمیشویم
نویسنده مجموعهداستان «بالای سر آبها» معتقد است هیچگاه از روایت انقلاب اسلامی بینیاز نیستیم: روایت، در هر زمانی نگرش و زاویه دید متفاوتی دارد و کیفیت آن تغییر میکند. از همین رو، روایت انقلاب نیز همواره تازه است و میتواند از زوایای گوناگون محقق شود. این رخداد همچنان بر تاریخ زندگی ایرانیان تأثیر دارد و نویسنده نمیتواند از چنین پدیدهای غافل شود.
جنس این انقلاب مانند جنس ۸ سال جنگ تحمیلی است و باید به این ۲ موضوع به طور عمیق پرداخته شود. شرفی اذعان میکند که ادبیات داستانی ما هنوز هم بدهکار این ۲ تحول شگفت تاریخی است و توجه به زوایای مختلف آنها با تأکید به نیازهای روز، ادا نشده است.