شکیبا افخمی راد | شهرآرانیوز؛ چندی پیش بود که ناوگروه ۸۶ نیروی دریایی ارتش، متشکل از ناوشکن تمام ایرانی دنا و ناو بندر مکران پس از هشت ماه دریانوردی و طی بیش از ۶۵ هزار کیلومتر مسیر دریایی که با هدف طی یک دور ۳۶۰ درجه دور کره زمین صورت گرفت، وارد کشور شد؛ ناوی که مهمترین ویژگی اش بهره گیری از حضور نیروهای جوان ایرانی تحصیل کرده در دانشگاههای ایران و نبود نیروی غیربومی بود. مسعود دهنوی، فیلم ساز خراسانی که ساخت مستندهایی، چون «پرواز بی بازگشت»، «پژواک» و «گنج نامه» را درکارنامه دارد، تنها مستندسازی بود که با ناوگروه ۸۶ دنا همراه شد تا روایتی بی واسطه را از این سفر برای مردم روایت کند.
دهنوی این مستند را یکی از متفاوتترین کارهای خود میداند. او میگوید تلاش کرده از فرصتی که در اختیارش قرار گرفته است به خوبی استفاده کند تا به دور از فضاهای تکراری، اثری با نتیجه گیری خلاقانه تولید کند. دهنوی به همراه گروهش از بندر صلاله عمان با ناو دنا همراه شده و اتفاقات ویژهای را از ۱۰ روز پایانی این سفر ضبط کرده است. این مستندساز در گفتگو با ما توضیحات بیشتری درباره چگونگی ساخت مستندی درباره ناو دنا و تجربه متفاوت خود در این مسیر ارائه کرده است که در ادامه میخوانید.
در جلسهای که امیر دریادار شهرام ایرانی با وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و رئیس سازمان سینمایی داشت، قرار شد چند گروه مختلف کارهایی را درباره این اتفاق بزرگ انجام دهند که یکی از آنها ساخت مستند بود. آقای محمد خزاعی پیگیری این کار را به مدیر انجمن سینمای جوانان کشور سپرد. آقای مهدی آذرپندار هم یک روز با من تماس گرفت و پیشنهاد ساخت این مستند را داد.
برای یک مستندساز همیشه تجربه کارهای جدید، جذاب است. من نیز پیش از این روی ناو جنگی و آب فیلم نساخته بودم و میخواستم یک سفر دریایی ویژه را با همه چالشهایی که میتواند برای یک مستندساز داشته باشد، تجربه کنم. با پذیرفتن این پیشنهاد ما اولین گروه مستندسازی بودیم که طی عملیات با یک ناو جنگی همراه و جزئی از یک مأموریت میشدیم. دلیل دیگری که باعث شد پیشنهاد ساخت مستند را بپذیرم، خود اتفاق ویژه سفر دور دنیا بود که برای اولین بار در ایران رخ میداد و من احساس میکردم با افرادی صحبت خواهم کرد که مانند اصحاب کهف هستند. آنها هشت ماه از خانواده دور مانده، فضاهای تلخ و شیرینی را تجربه کرده و روایتگر قصههایی بودند که برای مخاطب جذاب بود.
به طور معمول در کارهای سفارشی، نکات زیادی توسط سفارش دهنده به فیلم ساز گوشزد میشود؛ اما در این پروژه آقای آذرپندار به من و گروهم اعتماد کرد و اجازه داد کاری را که فکر میکنیم درست است انجام دهیم و از زوایه دید خودمان فیلم بسازیم. از آنجا که در ناو دنا، ۱۵۰ نفر با قصههای مختلف حضور داشتند، اینکه ما چه شیوه روایتی را انتخاب کنیم، بسیار سخت بود.
در نهایت تصمیم گرفته شد که یک کار فرمی داشته باشیم و خود ناو دنا را به عنوان کاراکتر اصلی مستند درنظر بگیریم. به این ترتیب میتوانستیم بیشتر اتفاقاتی را که در طول این سفر رخ داده است، پوشش دهیم. در واقع ما از زاویه دید این ناو به همه اتفاقات اطراف نگاه کردیم.
قطعا ما دوست داشتیم زمان بیشتری را در ناو بگذرانیم. در ابتدا هم قرار بود سفرمان از تانزانیا آغاز شود تا حدود یک ماه برای ساخت مستند زمان داشته باشیم، اما مأموریتی برای ناو پیش آمد که در تانزانیا پهلو نگرفت و سفر ما از بندر صلاله عمان آغاز شد. خوشبختانه در طول سفر دوستانی که روی ناو بودند، فیلمهای ارزشمندی را با دوربینهای خود ضبط کرده بودند که در اختیار ما قرار گرفت تا در مستند از آنها استفاده کنیم.
ارتش در این سفر با ما بسیار همکاری کرد و اجازه نداد چالشهایی مانند دریازدگی یا سرگیجه که جزو یک سفر دریایی است، ما را اذیت کند، اما شاید مهمترین چالشی که درمسیر ساخت مستند با آن روبه رو شدیم، تکان خوردن دائمی ناو بود. ما در این شرایط نمیتوانستیم دوربین را ثابت نگه داریم و پلانی بگیریم.
درواقع از طرفی باید مراقب میبودیم قاب تصویر به هم نخورد و از طرفی هم باید از دوربین و تجهیزاتمان مراقبت میکردیم. البته محدودیتهای دیگری هم در بحث امکانات وجود داشت که تحمل آنها برای من که سال هاست کار مستند انجام میدهم، خیلی سخت نبود، ولی شاید برای بقیه چالش مهمی محسوب میشد.
در حقیقت ما از ابتدا توجیه بودیم که وارد یک ناو نظامی شده ایم که تجهیزات و تسلیحات نظامی دارد و به نفع ناو است که این موارد نمایش داده نشود. چون این موضوع را میدانستیم، خیلی برایمان مشکلی ایجاد نشد؛ البته خود من هم علاقهای نداشتم این موارد را ثبت کنم، ولی به هرحال شاید اگر فرد دیگری برای ساخت مستند میرفت، دوست میداشت این مکانها هم برایش باز باشد تا بتواند تصویربرداری کند.
من در دوران سفر از طریق فضای مجازی با برخی مخاطبان ارتباط داشتم. برای آنها سادهترین مسائلی که در ناو اتفاق میافتد، جذاب بود و دوست داشتند جزئیاتش را بدانند. برای مثال آنها دوست داشتند بدانند که قبله در ناو جنگی بر روی آب چگونه مشخص میشود یا درباره میزان تکان خوردن ناو سؤال میکردند.
قطعا دیدن این مسائل در یک مستند، برای مردم جذاب است. همچنین اینکه بدانند این ناو از عمیقترین نقطه کره زمین به نام گودال ماریانا (که حدود ۱۳ هزار متر عمق دارد) عبور کرده یا از خط زمان گذشته است نیز برایشان جالب خواهد بود. ما مسائل، اتفاقات و چالشهایی را ثبت کرده ایم که شاید در یک کار داستانی به این شکل نمیشد به آنها پرداخت؛ از این رو درآن صورت از لحاظ اعتباری نیز ارزشمند نمیبود. به نظر من، چون مخاطب تا به حال سفر دریایی یک ناو جنگی را ندیده و اتفاقات مرتبط با آن را درک نکرده است، برایش این مستند جذاب خواهد بود.
قطعا این امکان وجود دارد. چون سفر دور دنیای این ناو، عبور از اقیانوس آرام برای اولین بار و پهلو نگرفتن در مدت صد روز اتفاقات شگرفی است که در یک کار سینمایی میتواند به تصویر کشیده شود؛ همچنین میتوان داستانهایی درباره افرادی که در ناو بودند و اتفاقاتی را پشت سر گذاشتند، روایت کرد.
جذابترین بخش برای من، بدون هیچ شعاری، زندگی کردن در کنار قهرمانهای دهه هفتادی و دهههشتادی بود؛ افرادی متعهد و متخصص که هشت ماه روی آب و دور از خانواده، سفری پر از چالش را پشت سرگذاشتند. ما که تنها ۱۰ روز با ناو سفر کردیم، خسته شدیم، ولی این آدمها برای خودشان شرایطی فراهم کرده بودند که بتوانند از لحاظ روانی آنجا را تحمل کنند.
به یاد دارم پیش از آنکه ما به این سفر ملحق شویم، ستاد نیروی دریایی به ما گوشزد کرد که این افراد هشت ماه روی آب بوده اند و تحت فشار روانی هستند؛ بنابراین برای فیلم سازی اذیتشان نکنیم. ما هم با این دیدگاه راهی سفر شدیم، ولی وقتی رسیدیم، متوجه شدیم که آنها بسیار از ما پرانرژی ترند و اگر ما هم اذیت میشدیم، آنها ما را آرام میکردند.
ما تدوین کار را شروع کردهایم و باتوجهبه درخواست رئیس انجمن سینمای جوانان ایران در تلاشیم این اثر را برای جشنواره فیلم کوتاه تهران که در مهرماه برگزار میشود، آماده کنیم. به احتمال زیاد اسم مستند نیز «بله قربان، گرد بود» خواهد بود. این شعاری است که بنا به گفتههای کاپیتان ناو دنا قرار بوده است در این سفر از آن استفاده کنند، ولی بهدلایلی از این کار منصرف شدهاند؛ اما، چون بسیار شعار جذابی است، دوست دارم از آن برای نام مستند استفاده کنم.